English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
germanist U دانشمند فرهنگ و زبان المانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
high dutch U زبان المانی
latinist U دانشمند در زبان وفرهنگ لاتین
germanism U اصطلاحات ویژه زبان المانی
vocabular U مربوط به فرهنگ لغات زبان
americanist U متخصص زبان یا فرهنگ امریکایی
A dictionary tell you what words mean . U فرهنگ زبان معنی کلمات را میدهد
This dictionary is published(printed) in three volumes. U این فرهنگ زبان درسه جلد منتشر گردیده است
homestay U خانواده مهمان دار [کسی که برای آموزش زبان یا فرهنگ در آن کشور می گذراند]
teutonic U از نژاد قدیم المانی زبان قدیم توتنی
onomasticon U فرهنگ نامهای خاص فرهنگ اسامی مردم
disassembler U برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
learnted U دانشمند
oracle U دانشمند
sciential U دانشمند
pundit U دانشمند
learned U دانشمند
oracles U دانشمند
scholarly U دانشمند
sapient U دانشمند
savant U دانشمند
pundits U دانشمند
scientists U دانشمند
litterateur U دانشمند
scientist دانشمند
mage U دانشمند
Germanic U المانی
germain U ) : المانی
jerry U المانی
pandits U دانشمند هندی
walking library U شخص دانشمند
erudite U عالم دانشمند
morphologist U دانشمند مورفولوژی
literator U دانشمند نما
pandit U دانشمند هندی
German measles U سرخجه المانی
germanize U المانی کردن
germanization U المانی شدن
hans U المانی یاهلندی
polymath U دانشمند همه چیزدان
a highly esteemed scientist U یک دانشمند بسیار محترم
selenologist U دانشمند ماه شناس
volcanologist U دانشمند اتشفشان شناس
That is what I call a scientist . There is a scientist for you . U به این می گویند دانشمند
polyhistor U دانشمند بزرگ پایه
martyrologist U دانشمند تذکره شهدا
prosodist U دانشمند عروض وبدیع
polymaths U دانشمند همه چیزدان
stratigrapher U دانشمند چینه شناس
germanity U صفات ویژه المانی
land grave U کنت قدیم المانی
germanize U المانی ماب کردن
wagnerian U پیرو واگنرموسیقیدان المانی
junker U اصیل زاده المانی
wagnerite U پیرو واگنرموسیقیدان المانی
panzer U لشگر زرهی المانی
alemannic U لهجهء مخصوص المانی
hun U مخرب تمدن المانی
fokker U یکجورهواپیمای جنگی المانی
gotha U یکجورهواپیمای بزرگ المانی
schnauzer U سگ " تری یر "المانی نژاد
pfennig U مسکوک مسی المانی
teutonize U به المانی ترجمه کردن
metaphysician U دانشمند علوم ماوراء طبیعی
doberman pinscher U سگ پاسبان المانی متوسط الجثه
junker U جوان نجیب زاده المانی
kummel U نوشابه المانی زیره دار
Gothic U حروف سیاه قلم المانی
translator U برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
translators U برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
assembly U زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
language U برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
language U استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
languages U برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
languages U استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
host language U زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
theologue U متخصص الهیات دانشمند علم دین
cosmologist U دانشمند ومحقق درعلم عالم وجود
He is the greatest scientist on earth. U بزرگترین دانشمند روی زمین است
compiler U که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
landgravine U لقب برخی از شاهزادگان المانی است
rhenish U شراب المانی rhein وابسته به رودخانه
hegelianism U مکتب فلسفی هگل فیلسوف المانی
lansquenet U سربازپیاده مزدورو المانی در سده هفدهم
thaler U یکنوع سکه بزرگ نقره المانی
goth U یکی از اقوام المانی قدیم بربری
snobol U Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
linguo dental U زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده
targetted U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetting U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targets U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeting U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeted U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
target U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
Poor eyesight is a handicap to a scientists progress . U ضعف بینایی مانع پیشرفت یک دانشمند است
theolog U دانشمند علم دین طلبه علوم دینی
groschen U سکه سیم المانی که پیشتر رواج داشت
Marxism U روش فکری کارل مارکس فیلسوف المانی
pfenin U سکه مس المانی که ارزش ان برابراست با یک صدم ARK
jack johnson U د راصطلاح عامه سربازها نارنجک بزرگ المانی
mauser U یکجور تفنگ که ماوزرنام المانی اختراع کرده است
minnesinger U شاعر غزل سرای المانی درسدههای 21تا 41میلادی
modula U یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
author language U زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
professional slang U زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
mealymouthed U ادم چرب زبان شیرین زبان
He is speechless (inarticulate). U سرو زبان ندارد ( بی زبان است)
bal U زبان ساده شده زبان اسمبلی
landgrave U لقب برخی از شاهزادگان المانی کنت زمین همان است
lombards U گروهی از کشور یتانان المانی نژاد که در سده ششم ایتالیارا فتح کردند
interprets U ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreted U ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
language U مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
glib U چرب زبان زبان دار
interpreting U ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
Arabic U زبان تازی زبان عربی
interpret U ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
languages U مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
kultur U فرهنگ
cultures U فرهنگ
dictionary U فرهنگ
lexicons U فرهنگ
dictionaries U فرهنگ
lexicon U فرهنگ
culture U فرهنگ
lowbrow U بی فرهنگ
culturing U فرهنگ
walking dictionary U فرهنگ متحرک
thesaurus U فرهنگ جامع
thesauruses U فرهنگ جامع
ministry of education U وزارت فرهنگ
ministry education U وزارت فرهنگ
dictionary U فرهنگ لغات
subculture U خرده فرهنگ
subculture U فرهنگ فرعی
subcultures U خرده فرهنگ
subcultures U فرهنگ فرعی
wordbook U فرهنگ لغات
word book U فرهنگ لغات
lexicon [dictionary] U فرهنگ لغات
glossary U فرهنگ لغات
dictionary U فرهنگ لغات
national culture U فرهنگ ملی
dictionaries U فرهنگ لغات
educative U فرهنگ بخش
Arabic U فرهنگ عربی
rhyming dictionary U فرهنگ قوافی
vocabularies U فرهنگ لغات
abclution U فرهنگ ناپذیری
vocabulary U فرهنگ لغات
deculturation U فرهنگ باختگی
deculturation U فرهنگ زدایی
acculturation U فرهنگ پذیری
an a to a dictionary U ضمیمه فرهنگ
acculturate U فرهنگ پذیرفتن
data dictionary U فرهنگ داده ها
folklore U فرهنگ قومی
enculturation U فرهنگ اموزی
gazetteer U فرهنگ جغرافیایی
gradus U فرهنگ عروضی
graecism U فرهنگ یونانی
urbiculture U شهر فرهنگ
etymologicon U فرهنگ مشتقات
iranism U فرهنگ ایرانی
class culture U فرهنگ طبقهای
lexicography U فرهنگ نویسی
armenian U فرهنگ ارمنی
encyclopaedia U فرهنگ جامع
culture free tests U ازمونهای فرهنگ- نابسته
culture bound tests U ازمونهای فرهنگ- بسته
culture fair tests U ازمونهای فرهنگ- نابسته
an a to a dictionary U ذیل یاملحقات فرهنگ
eeglish persian dictionary U فرهنگ انگلیسی به فارسی
chung shin sooyak U فرهنگ اخلاقی تکواندو
glossary U فرهنگ لغات دشوار
glossaries U فرهنگ لغات دشوار
lexical U وابسته به فرهنگ لغات
lexical U وابسته به فرهنگ نویسی
dictionary program U برنامه فرهنگ لغات
hellenist U متخصص فرهنگ یونان
scottish gaelic U زبان محلی مردم اسکاتلند وابسته به زبان گالیک اسکاتلند
slavicist U محقق در فرهنگ وزبان اسلاوی
Brahmin U آدم با فرهنگ از طبقات بالا
lexicography U فرهنگ نویسی واژه نگاری
occidentalism U پیروی از فرهنگ و تمدن باختری
glossary U فرهنگ لغات فنی سفرنگ
Brahmins U آدم با فرهنگ از طبقات بالا
glossaries U فرهنگ لغات فنی سفرنگ
it is ministerial to culture U وسیله ترقی فرهنگ است
slavist U محقق در فرهنگ وزبان اسلاوی
philistia U ادم بی فرهنگ وبی ذوق ومادی
intercultural U وابسته به فرهنگ دو کشور بین فرهنگی
philistine U ادم بی فرهنگ وبی ذوق ومادی
culturist U فرهنگ خواه هواخواه تهذیب وپرورش
philistines U ادم بی فرهنگ وبی ذوق ومادی
assembler U یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
squats U وزنه برداری یکضرب المانی چمباتمه نشستن زیر وزنه
squatting U وزنه برداری یکضرب المانی چمباتمه نشستن زیر وزنه
squatted U وزنه برداری یکضرب المانی چمباتمه نشستن زیر وزنه
squat U وزنه برداری یکضرب المانی چمباتمه نشستن زیر وزنه
rocketeer U هدایت کننده پرتابه یا موشک دانشمند پرتابه شناس
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com