Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
sizar
U
دانشجویی که کمک هزینه تحصیلی دریافت میدارد
sizer
U
دانشجویی که کمک هزینه تحصیلی دریافت میدارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
scholarships
U
کمک هزینه دانشجویی
scholarship
U
کمک هزینه دانشجویی
scholarship
U
کمک هزینه تحصیلی
scholarships
U
کمک هزینه تحصیلی
grant
U
کمک هزینه تحصیلی
fellowship
U
کمک هزینه تحصیلی
granted
U
کمک هزینه تحصیلی
grants
U
کمک هزینه تحصیلی
fellowships
U
کمک هزینه تحصیلی
cover charge
U
مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
cover charges
U
مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
burse
U
بورس وجهی که برای کمک هزینه تحصیلی داده میشود
traveling fellowship
U
بورس تحصیلی شامل هزینه مسافرت وتحقیقات در خارج از محل خود
fee charged
U
هزینه دریافت شده
charges collect
U
هزینه نقدا" دریافت میشود
cc
U
هزینه نقدا" دریافت میشود
carriage forward
U
هزینه حمل در مقصد دریافت میشود
freight collect
U
هزینه حمل در مقصد دریافت میشود
freight release
U
بارنامه بمنظور اعلام دریافت هزینه حمل
surcharges
U
هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
surcharge
U
هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
charges forward
U
هزینه هایی که بوسیله مشتری پرداخت خواهد شد مخارج حمل که بعد از تحویل کالا به مشتری از او دریافت میشود
teach-ins
U
بحث علمی دانشجویی
teach-in
U
بحث علمی دانشجویی
send down
U
دانشجویی را از دانشگاه بیرون کردن
colleger
U
دانشجویی که ازبنگاه خیریه دانشکده بهرمند میشود
seminarian
U
دانشجویی که در جلسات بحث وتحقیق شرکت میکند
pyramidist
U
دانشجویی که در ساختمان وتاریخ هرم های مصر بررسی میکند
chucks
U
گیرهای که مته را در ماشین نگه میدارد
tympanic bone
U
استخوانی که پرده صماخ رانگه میدارد
beam anchor
U
تیری که دیوار را محکم نگاه میدارد
gate hanger
U
التی که دریچه سد را باز نگه میدارد
chuck
U
گیرهای که مته را در ماشین نگه میدارد
chucked
U
گیرهای که مته را در ماشین نگه میدارد
dowel
U
میخ پرچی که دو چیز را روی هم نگاه میدارد
headstay
U
سیمی که دکل را بسمت جلوقایق نگاه میدارد
manifold writer
U
ماشینی که چندین نسخه باکاغذ برگردان بر میدارد
manifolder
U
ماشینی که چندین تسخه باکاغذ بر گردان بر میدارد
land bank
U
بانکی که زمین را در برابر پول گرو بر میدارد
intertie
U
تیرافقی که تیرهای عمودی رابهم نگاه میدارد
nephrotomy
U
چیزی که شخص رااز پیشرفت باز میدارد
throatlatch
U
تسمه زیر گلوی اسب که افسار رانگاه میدارد
pole plate
U
حمال تیر شیروانی که سرلاپه هارا نگاه میدارد
pass book
U
برای صاحب سپرده نگاه میدارد دفترنسیه دکاندار
cost center
U
قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
scholastic
U
تحصیلی
academic
U
تحصیلی
DSR
U
سیگنال از وسیلهای که آماده دریافت داده است , این سیگنال پس از دریافت سیگنال DTR رخ میدهد
rah rah
U
دارای روحیه دانشجویی شعار دهنده برای دانشکده هورا هورا گفتن
heliostat
U
چرخ ایینهای که پرتوافتاب رابیک جهت ثابت نگاه میدارد
havelock
U
روکلاهی سفیدی که پشت گردن را نیز از افتاب محفوظ میدارد
scholastic aptitude
U
استعداد تحصیلی
acceleration
U
جهش تحصیلی
semester
U
نیمسال تحصیلی
academic aptitude
U
استعداد تحصیلی
scholastic achievement
U
پیشرفت تحصیلی
semesters
U
نیمسال تحصیلی
school drop out
U
افت تحصیلی
school year
U
سال تحصیلی
schooltime
U
دوره تحصیلی
termtime
U
دوره تحصیلی
academic year
U
سال تحصیلی
academic achievement
U
پیشرفت تحصیلی
term
U
ثلث تحصیلی
academic inhibition
U
رکود تحصیلی
session
U
دوره تحصیلی
terming
U
ثلث تحصیلی
termed
U
ثلث تحصیلی
sessions
U
دوره تحصیلی
check
U
حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
checks
U
حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
checked
U
حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
bezel
U
حلقه لغزنده مخروطی شکل شیشه ساعت را در جای خودنگه میدارد
terming
U
پاره سال تحصیلی
curricular
U
مربوط به برنامه تحصیلی
grants
U
بورس تحصیلی یا پژوهشی
grant
U
بورس تحصیلی یا پژوهشی
granted
U
بورس تحصیلی یا پژوهشی
scholastic aptitude test
U
ازمون استعداد تحصیلی
aid grant
U
کمک هزینهء تحصیلی
termed
U
پاره سال تحصیلی
term
U
پاره سال تحصیلی
semestral
U
وابسته به نیمسال تحصیلی
semestrial
U
وابسته به نیمسال تحصیلی
Omerta
U
[قانون یا کودی که شخص را از حرف زدن و فاش کردن اطلاعت باز میدارد]
lighterage
U
هزینه دوبه هزینه بارگیری و تخلیه کشتی توسط دوبه
dissertate
U
پایان نامه تحصیلی نوشتن
studying
U
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
study
U
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
studies
U
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
stanford achivement test
U
ازمون پیشرفت تحصیلی استانفورد
curriculums
U
دوره تحصیلات برنامه تحصیلی
curriculum
U
دوره تحصیلات برنامه تحصیلی
gobo
U
نوعی پرده پارچهای سیاه رنگ که در تلویزیون و سینمادوربین را از نور زائد محفوظ نگه میدارد
constructive school credit
U
بورس تحصیلی برای پرسنل شایسته نظامی
acknowledging
U
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledges
U
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledge
U
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
dress guard
U
اسبابی که دردوچرخه جامه را ازاسیب چرخ نگه میدارد جامه پناه
heck
U
ماهی بند:بندی که ماهی رادررودخانه نگاه میدارد
economic of scale
U
کاهش دادن هزینه ها کاهش یافتن هزینه ها
cost contract
U
قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
cost accounts
حساب های هزینه یابی حساب هزینه ای حساب مخارج
marginal cost pricing
U
قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
cryptoperiod
U
زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
capacity cost
U
هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
out side
U
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
retention money
U
مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
receptions
U
دریافت
sensing
U
دریافت
delivery
U
دریافت
deliveries
U
دریافت
percipience
U
دریافت
apperception
U
دریافت
sentience
U
دریافت
reception
U
دریافت
collections
U
دریافت
collection
U
دریافت
synecdoche
U
هم دریافت
transmission/reception of messages
U
دریافت
inception
U
دریافت
comprehensions
U
دریافت
apprehensions
U
دریافت
comprehension
U
دریافت
receipt
U
دریافت
apprehension
U
دریافت
receipts
U
دریافت
mental perception
U
دریافت
discernment
U
دریافت
receiving
U
دریافت
long distance reception
U
دریافت دور
acquires
U
دریافت کردن
acquire
U
دریافت کردن
pull down
U
دریافت کردن
acquiring
U
دریافت کردن
handshaking
U
آماده دریافت
receiver
U
دریافت کننده
percept
U
دریافت ادراکی
recipient
U
دریافت کنندگان
recovering
U
دریافت کردن
recover
U
دریافت کردن
receivers
U
متصدی دریافت
receivers
U
دریافت کننده
receiver
U
متصدی دریافت
recovers
U
دریافت کردن
recieve
U
دریافت کردن
collection of goods
U
دریافت کالا
receptions
U
دریافت پذیرش
payee
U
دریافت کننده
pick up
<idiom>
U
دریافت کردن
receives
U
دریافت کردن
hear from
<idiom>
U
دریافت نامه
come into
<idiom>
U
دریافت کردن
receive
U
دریافت کردن
recipients
U
دریافت کنندگان
recipients
U
دریافت کننده
collecting of the current
U
دریافت جریان
recipient
U
دریافت کننده
reception
U
دریافت پذیرش
payees
U
دریافت کننده
draw
U
دریافت کردن
perception
U
دریافت احساس
perceptions
U
دریافت احساس
audio reception
U
دریافت صوتی
getter
U
دریافت کننده
catcher's side
U
سمت دریافت
collecting main
U
شبکه دریافت
answer/originate
U
دریافت / ارسال
draws
U
دریافت کردن
receivable
U
دریافت کردنی
recipiency
U
قوه دریافت
recieve only
U
دریافت محض
obtain
U
گرفتن یا دریافت کردن
obtained
U
گرفتن یا دریافت کردن
obtains
U
گرفتن یا دریافت کردن
mail call
U
دریافت نامه از پستخانه
goods received note
U
برگه دریافت کالا
mortality
U
قابلیت دریافت ضایعات
automatic send/reciever
U
ارسال و دریافت خودکار
intuition
U
کشف دریافت ناگهانی
intuitions
U
کشف دریافت ناگهانی
outed
U
دریافت کننده سرویس
out-
U
دریافت کننده سرویس
out
U
دریافت کننده سرویس
deferred income
U
پیش دریافت درامد
sinks
U
دریافت انتهای خط ارتباتی
sink
U
دریافت انتهای خط ارتباتی
boosting
U
کمک دریافت شده
payees
U
دریافت کننده وجه
boost
U
کمک دریافت شده
boosted
U
کمک دریافت شده
boosts
U
کمک دریافت شده
payees
U
دریافت کننده پول
receipt
U
دریافت رسید دادن
receipts
U
دریافت رسید دادن
bills receivable
U
بروات قابل دریافت
pick up
<idiom>
U
دریافت صدای رادیو و...
on the dole
<idiom>
U
دریافت خیر وسعادت
asr
U
ارسال و دریافت اتوماتیک
receipt
U
رسید پیام دریافت شد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com