English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
response amplitude U دامنه پاسخ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
reply [answer] U پاسخ نامه ای [پاسخ به پیام پست الکترونیکی ] [پاسخ زبانی دفاعیه]
subalpine U ساکن دامنه کوهستان الپ مربوط به دامنه کوه
answering U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answer U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answers U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answered U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
voice answer back U یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد
originates U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originating U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originate U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originated U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
it is inexpedient to reply U پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
hillside دامنه
tails U دامنه
ranges U دامنه
amplitude U دامنه
ranged U دامنه
slopes U دامنه
slope U دامنه
hillsides U دامنه
tailed U دامنه
talus U دامنه
magnitude U دامنه
mountainsides U دامنه
mountainside U دامنه
skirt U دامنه
skirted U دامنه
foot دامنه
brae U دامنه
skirts U دامنه
tail U دامنه
scope U دامنه
sloped U دامنه
range U دامنه
amplitude of oscillation U دامنه نوسان
audibility range U دامنه شنودپذیری
tooth flank U دامنه دندانه
tolerance U دامنه تغییرات
tolerances U دامنه تغییرات
range U دامنه تغییرات
class interval U دامنه طبقه
audio frequency U دامنه شنودپذیری
ranged U دامنه تغییرات
double amplitude U دامنه دوبل
wave amplitude U دامنه موج
f.of mountain U دامنه کوه
discriminating range U دامنه افتراق
criteria range U دامنه ملاک
combe U دامنه تپه
impluse amplitude U دامنه ایمپولز
frequency response U خم دامنه- بسامد
two tailed test U ازمون دو دامنه
tropic range U دامنه استوایی
hill side دامنه تپه
total amplitude of oscillation U دامنه کل نوسان
colluvial U دامنه کوهی
vibration amplitude U دامنه ارتعاش
ranges U دامنه تغییرات
am U مدولاسیون دامنه
restriction of range U محدودیت دامنه
hillside U دامنه کوه
hillsides U دامنه کوه
range U دامنه [ریاضی]
interval confidence U دامنه اطمینان
amplitude of vibration U دامنه ارتعاش
talus meterial U واریزه دامنه
talus U دامنه سنگلاخی
talus U دامنه تالیوز
amplitude modulation U مدولاسیون دامنه
maximum amplitude U دامنه حداکثر
midrange U میان دامنه
range expression U عبارت دامنه
feet U پایین دامنه
pulse amplitude U دامنه تپش
amplitude U دامنه بزرگی
range of stress U دامنه تنش
range of motion U دامنه حرکت
scope U دامنه رسیدگی
flanking U دامنه جناح
one tailed test U ازمون یک دامنه
flanked U دامنه جناح
flank U دامنه جناح
range name U نام دامنه
range format U قالب دامنه
foothill تپه دامنه کوه
The matter assumed significant proportions. U دامنه کار با لاگرفت
semi interquartile range U دامنه نیمه چارکی
purview U دامنه شمول قانون
tidal range U دامنه جذر و مد دریایی
double apron fence U سیم خاردار دو دامنه
cylinder skirt U حاشیه یا دامنه سیلندر
skirting armor U زره دامنه تانک
domain of a function U دامنه یک تابع [ریاضی]
lifts U بالارو دامنه بالابری
interquartile range U دامنه میان چالاکی
magnitude of alternating current U دامنه جریان متناوب
modular range U دامنه تغییرات مدول
lifting U بالارو دامنه بالابری
lifted U بالارو دامنه بالابری
lift U بالارو دامنه بالابری
impluse amplitude U دامنه ضربه جریان
domain of definition U دامنه تعریف [ریاضی]
ridges U پشته تپههای دامنه کوه
ridge U پشته تپههای دامنه کوه
skirts U دامنه کوه حومه شهر
neap range U دامنه نوسان جزر و مدضعیف
sidehill U واقع در کنار تپه دامنه
skirt U دامنه کوه حومه شهر
skirted U دامنه کوه حومه شهر
foot hill تپه ای که در دامنه کوهی باشد.
damping factor U نسبت دامنه هر موج به موجهای بعدی
daily range of soil temperature U دامنه تغییرات حرارت روزانه خاک
foehn U باد خشک وگرم دامنه کوه
coves U خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
cove U خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
infrasound U صدایی با توان و دامنه بسیارو فرکانس بسیار کم
fumarole U شکاف دامنه اتش فشان که از ان دود وبخارمتصاعد است
step U قراردادن دکل درحفره مخصوص شیب تند دامنه
stepping U قراردادن دکل درحفره مخصوص شیب تند دامنه
hook's law U تغییر شکل یک جسم الاستیک در دامنه الاستیسیته با تنش وارده متناسب است
wave trough U نقطه می نیمم یا ماکزیمم منفی دامنه در نیمه راه بین دو قله موج
omni axial nozzle U نازل موتور راکت که میتوانددر دامنه تعیین شده درراستاهای مختلف تنظیم شود
freeware U نرم افزاری که در دامنه عمومی قرار دارد و هر کسی بدون پرداخت میتواند از آن استفاده کند
negative reply U پاسخ رد
in answer to U در پاسخ به
answers U پاسخ
in reply to U در پاسخ
responsions U پاسخ
respond U پاسخ
responded U پاسخ
answerback U در پاسخ
replying U پاسخ
reply U پاسخ
item of written comment U پاسخ
replies U پاسخ
responds U پاسخ
replied U پاسخ
representation [statement] U پاسخ
answering U پاسخ
response [commentary] U پاسخ
statement U پاسخ
counterplea U پاسخ رد
responses U پاسخ
answered U پاسخ
answer U پاسخ
replication U پاسخ
rebutter U پاسخ رد
reaction [answer, commentary] U پاسخ
response U پاسخ
no U : پاسخ نه
popular response U پاسخ رایج
responsorial U پاسخ دهنده
anticipatory response U پاسخ انتظاری
operandum U ابزار پاسخ
replier U پاسخ دهنده
position response U پاسخ مکانی
original response U پاسخ ابتکاری
moro response U پاسخ مورو
preparatory response U پاسخ مقدماتی
movement response U پاسخ حرکت
running rate U اهنگ پاسخ
an a answer U پاسخ مثبت
response set U امایه پاسخ
response strength U نیرومندی پاسخ
distal response U پاسخ دوربرد
frequency respone U پاسخ فرکانس
conditioned response U پاسخ شرطی
consummatory response U پاسخ پایانی
content response U پاسخ محتوایی
correct response U پاسخ درست
right answer U پاسخ درست
response threshold U استانه پاسخ
delayed response U پاسخ درنگیده
response time U زمان پاسخ
emitted response U پاسخ صدوری
response rate U سرعت پاسخ
response latency U نهفتگی پاسخ
anatomy response U پاسخ کالبدی
answer mode U حالت پاسخ
answerback U پاسخ برگشتی
manipulandum U ابزار پاسخ
response differentiation U تفکیک پاسخ
response duration U مدت پاسخ
response equivalence U هم ارزی پاسخ
response generalization U تعمیم پاسخ
irresponsive U پاسخ ندهنده
reflection response U پاسخ قرینه
response intensity U شدت پاسخ
impluse response U پاسخ ایمپولز
color response U پاسخ رنگ
image response U پاسخ تصویر
discriminatory response U پاسخ افتراقی
answer U : پاسخ دادن
plea U پاسخ دعوی
pleas U پاسخ دعوی
come up with <idiom> U یافتن پاسخ
rejoinders U پاسخ دفاعی
whole response U پاسخ کلی
voice answer back U پاسخ سمعی
vaccum response U پاسخ غیابی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com