Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
roman a clef
U
داستان واقعی که نام شخصیتهای ان بطور ناشناس برده شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
characters
U
شخصیتهای نمایش یا داستان نوشتن
character
U
شخصیتهای نمایش یا داستان نوشتن
serfs
U
درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
serf
U
درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
matter of fact
U
بطور واقعی
matter-of-fact
U
بطور واقعی
objectively
U
بطور واقعی یا خارجی
black wash
U
نوع دیگری ازگرافیت و کک و ذغال سخت یامواد الی است که با مایعی بطور معلق و برای پوشش ماهیچههای تر و قالبهای ماسهای به کار برده میشود
cambridge equation
U
نشان میدهند . یعنی پول واقعی برابراست با طول متوسط دورهای که هر واحدپول بین دو معامله نگهداری میشود ضرب در درامد واقعی K =
this story is improbable
U
این داستان راست نمینماید این داستان بعید بنظر میرسد
benelux
U
اتحادیه گمرکی بلژیک و هلند و لوکزامبوزگ که کم کم معنی شخصیتهای حقوقی این سه کشور را نیزبه خود گرقته است
pigou effect
U
اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
absolute altimeter
U
ارتفاع سنج یا فرازیابی که ارتفاع واقعی یا فاصله واقعی هواپیما را از زمین نشان میدهد
ingrate
U
حق ناشناس
unknown
U
ناشناس
unknowns
U
ناشناس
incog
U
ناشناس
incognita
U
زن ناشناس
faceless
U
ناشناس
ungrateful
U
حق ناشناس
strangest
U
ناشناس
unidentified
U
ناشناس
strange
U
ناشناس
unfriendly
U
دشمن ناشناس
unknowns
U
ناشناس گمنام
unknown
U
ناشناس گمنام
inappreciative
U
قدر ناشناس
thankless
U
حق ناشناس ناشکر
UFO
U
اشیا پرنده ناشناس
unco
U
شخص غریبه ناشناس
UFOs
U
اشیا پرنده ناشناس
ingrate
U
ناسپاس نمک ناشناس
AA
U
مخفف الکلیهای ناشناس
architecture proper
U
معماری بمعنی واقعی کلمه معماری واقعی
short haul
U
کاروان دریایی که بین سواحل دو کشور بیگانه و ناشناس حرکت میکند
short-haul
U
کاروان دریایی که بین سواحل دو کشور بیگانه و ناشناس حرکت میکند
stranger
U
در رهگیری هوایی یعنی یک هواپیمای ناشناس با گرا ومسافت و ارتفاع داده شده درحال امدن است
The real problem is not whether machines think but whether men do.
U
مشکل واقعی این نیست که آیا ماشین ها فکر می کنند یا خیر مشکل واقعی این است که آیا انسان فکر می کند یا خیر.
bondservant
U
برده
bondman
U
برده
wrapt
U
برده
bondsman
U
برده
slaving
U
برده
serf
U
برده
villain
U
برده
villains
U
برده
slave
U
برده
male salve
U
برده
serfs
U
برده
slaved
U
برده
slaves
U
برده
irretrievably
U
بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
inconsiderably
U
بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
nauseously
U
بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
dealing in slaves
U
برده فروشی
slave computer
U
کامپیوتر برده
slave merchant
U
برده فروش
slaveholder
U
برده دار
slaveholder
U
صاحب برده
slaveholding
U
برده داری
slaver
U
برده فروش
slaver
U
تاجر برده
manumission
U
ازادی برده
master slave
U
ارباب و برده
abrogate
U
از میان برده
abrogates
U
از میان برده
enslave
U
برده کردن
enslaved
U
برده کردن
enslaves
U
برده کردن
enslaving
U
برده کردن
mameluke
U
برده بنده
escaped slave
U
برده فراری
above
U
نام برده
named
U
نام برده
overwrought
U
کار برده
conspicuious consumption
U
بکار برده شد
slaveholding
U
مالکیت برده
allottee
U
سهم برده
slave trade
U
برده فروشی
slavery
U
برده داری
lusciously
U
بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
horridly
U
بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
indisputable
U
بطور غیر قابل بحث بطور مسلم
emancipation
U
ازاد کردن برده
master slave system
U
سیستم ارباب و برده
manumission
U
ازاد کردن برده
bond servant
U
برده بدون مزدواجرت
named here under
U
نام برده درزیر
To emancipate a slave.
U
برده ای را آزاد کردن
proslavery
U
طرفداری از برده فروشی
slave mode
U
حالت پیرو یا برده
rapt
U
برده شده مجذوب
echeloned displacement
U
تغییرموضع رده برده
above named
U
نام برده شده
setting free
U
ازاد کردن برده
prize poem
U
شعری که جایزه برده است
echeloned displacement
U
تغییر مکان رده برده
lastmentioned
U
اخر از همه نام برده
indeterminately
U
بطور نامعین یا غیرمحدود بطور غیرمقطوع
grossly
U
بطور درشت یا برجسته بطور غیرخالص
poorly
U
بطور ناچیز بطور غیر کافی
immortally
U
بطور فنا ناپذیر بطور باقی
This letter has been tampered with .
U
در این نامه دست برده شده
holandric
U
منحصرا از طرف پدر ارث برده
His name is never mentioned anywhere .
U
اسمی ازاو درجایی برده نمی شود
truck trailer
U
ارابه بی موتوری که توسط کامیون برده شود
he took her in to dinner
U
انزن را بسفره خانه برده پهلویش نشست
My legs fell asleep
[are numb]
.
U
ساق پاهایم خوابشان برده
[سر شده اند]
.
love set
U
بازنده محض بدون حتی یک گیم برده
fable
U
داستان
marchen
U
داستان
anecdotage
U
داستان
tales
U
داستان
tale
U
داستان
apologue
U
داستان
fables
U
داستان
conte
U
داستان
novella
U
داستان
story
U
داستان
primary products
U
محصولاتی که به عنوان مواد اولیه بکار برده میشود
in tow
<idiom>
U
برده شدن ازجایی به جای دیگر ،همراهی با کسی
hologynic
U
منحصرا از مادر ارث برده بصورت صفت مغلوب
photoresist
U
فرایند بکار برده شده در تولیددستگاههای نیمه هادی
latifundium
U
ملک کشاورزی باوسایل اولیه که برده ها در ان کارمیکرده اند
slave driver
U
نظارت کننده بر کار برده ها کارفرمای سخت گیر
slave drivers
U
نظارت کننده بر کار برده ها کارفرمای سخت گیر
paroli
U
دوبرابر داو بوسیله افزودن پول برده بدان
aposteriori
U
از معلول بعلت رسیده از مخلوق بخالق پی برده استنتاجی
an iliad of woes
U
داستان بدبختبی
episode
U
داستان فرعی
to spin yarns
U
داستان ساختن
episodes
U
داستان فرعی
in a narrative style
U
بسبک داستان
epitasis
U
حداعلای داستان
short stories
U
داستان کوتاه
heroes
U
پهلوان داستان
fictionist
U
داستان نویس
hero
U
پهلوان داستان
novelettes
U
داستان کوتاه
novelette
U
داستان کوتاه
short story
داستان کوتاه
to invent stories
U
داستان ساختن
novelet
U
داستان کوتاه
decameron
U
داستان نامه
fictions
U
داستان اختراع
parable
U
داستان اخلاقی
parables
U
داستان اخلاقی
hermitically
U
هلوان داستان
catastrophe
U
عاقبت داستان
catastrophes
U
عاقبت داستان
narrative
U
داستان داستانسرایی
narratives
U
داستان داستانسرایی
storybook
U
داستان نامه
storybook
U
کتاب داستان
fairy tale
U
داستان جن و پری
underplot
U
داستان فرعی
novels
U
کتاب داستان
novel
U
کتاب داستان
fiction
U
داستان اختراع
make-up
U
داستان ساختگی
an interesting story
U
داستان با مزه
whodunnits
U
داستان پلیسی
whodunits
U
داستان پلیسی
whodunit
U
داستان پلیسی
fairy tales
U
داستان جن و پری
narration
U
داستان داستانسرایی
conte
U
داستان کوتاه
narrators
U
گوینده داستان
narrator
U
گوینده داستان
flashback
U
بازگوی داستان
flashbacks
U
بازگوی داستان
storyteller
U
داستان سرا
storytellers
U
داستان سرا
indecorously
U
بطور ناشایسته بطور نازیبا
latently
U
بطور ناپیدا بطور پوشیده
incisively
U
بطور نافذ بطور زننده
martially
U
بطور جنگی بطور نظامی
abusively
U
بطور ناصحیح بطور دشنام
genuinely
U
بطور اصل بطور بی ریا
improperly
U
بطور غلط بطور نامناسب
direct materials costs
U
هزینههای مواد اولیهای که مستقیما در کالا بکار برده میشود
built up frog
U
قطعهای شبیه به قلب که برای ریلها به کار برده میشود
cliff-hanger
U
مطلب یا داستان جالب
fictionize
U
داستان سرایی کردن
cliff hanger
U
مطلب یا داستان جالب
sob stories
U
داستان گریه اور
That's not so!
U
داستان اینطوری نیست!
fictionize
U
بصورت داستان دراوردن
fictionalizing
U
داستان سرایی کردن
personages
U
شخصیت بازیگران داستان
cliff-hangers
U
مطلب یا داستان جالب
catastrophical
U
مربوط به عاقبت داستان
fairy tale
U
داستان باور نکردنی
novelistic
U
وابسته به داستان و رمان
novelize
U
بشکل داستان در اوردن
science fiction
U
داستان تخیلی علمی
sob story
U
داستان گریه اور
sob story
<idiom>
U
داستان اشک آور
invention of a false story
U
جعل داستان دروغی
fairy tales
U
داستان باور نکردنی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com