English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
totaquina U داروی ضد مالاریا مرکب ازگنه گنه وترکیبات دیگران
totaquine U داروی ضد مالاریا مرکب ازگنه گنه وترکیبات دیگران
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
antimalarial U داروی مربوط بدرمان مالاریا داروی ضد مالاریا
encroachments U تخطی به حقوق دیگران یا سرزمین دیگران
encroachment U تخطی به حقوق دیگران یا سرزمین دیگران
exsiccant U داروی خشکاننده داروی خشکی اور
exsiccative U داروی خشکاننده داروی خشکی اوز
thallic U مربوط به تالیوم وترکیبات ان
parse U اجزاء وترکیبات جمله را معین کردن
parses U اجزاء وترکیبات جمله را معین کردن
parsed U اجزاء وترکیبات جمله را معین کردن
malaria U مالاریا
ague U تب مالاریا
marsh malaria U مالاریا
paludism U مالاریا
malarial U وابسته به مالاریا
plasmodium U انگل مالاریا
anopheles U که ناقل میکرب مالاریا میباشد
gamete U سلول جنسی بالغ قابل تکثیر انگل مالاریا
amuck U یک نوع جنون دراثرمرض مالاریا که منجر به خودکشی میشود
combined influence mine U مین با مکانیسم عامل مرکب مین مجهز به مدار باحساسیت مرکب
polymeric U دارای ذرات وترکیبات متعدد ومشابه چند نژادی چند رگه
combined operations U عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
alpha pegasi U مرکب الفرس متن الفرس مرکب
rests U دیگران
rest U دیگران
pyretic U داروی تب بر
antifebrine U داروی تب بر
antipyretic U داروی تب بر
pulmonic U داروی شش
febrifnge U داروی تب بر
regrad for others U ملاحظه دیگران
aside U جدااز دیگران
et al U مخفف و دیگران
asides U جدااز دیگران
What do the others say? U دیگران چه می گویند؟
regard for others U واهمه از دیگران
regard for others U رعایت دیگران
regard for others U ملاحظه دیگران
aperient U داروی ملین
patent medicines U داروی اسپسیالیته
toxicant U داروی سمی
pep pill U داروی انگیزان
antimanic ru U داروی ضد شیدایی
pain killer U داروی درد کش
patent medicines U داروی اختصاصی
antiparalytic U داروی ضدفلج
psychedelic U داروی توهم زا
psoric U داروی جرب
patent medicine U داروی اختصاصی
tickicide U داروی کنه کش
carminative U داروی ضد نفخ
drugs U داروی مخدر
drugging U داروی مخدر
drugged U داروی مخدر
bute U داروی ضد درد
drug U داروی مخدر
cephalalgic U داروی سردرد
cholagogue U داروی زرداب کش
downer U داروی مسکن
psychoactive drug U داروی روانگردان
anorexic U داروی اشتها کم کن
downers U داروی مسکن
relaxant U داروی بیحالی
ataractic U داروی مسکن
ataraxic U داروی مسکن
stimulant drug U داروی محرک
depilatory U داروی ازاله مو
rubella U داروی محمره
haematogen U داروی خون زا
roborant U داروی نیروبخش
wormroot U داروی ضد کرم
wormseed U داروی ضد کرم
sedatives U داروی مسکن
sedative U داروی مسکن
patent medicine U داروی اسپسیالیته
all heal U داروی هردرد
miticide U داروی موش کش
allheal U داروی هر درد
gossypium U داروی فشار
vomitoryt U داروی قی اور
galenical U داروی گیاهی
galactopoietic U داروی شیرزا
anodyne U داروی دردزا
eye wash U داروی چشم
digestant U داروی گوارنده
anesthetic U داروی بیهوشی
nepenthe U داروی غمزدا
eyewash U داروی چشم
anticonvulsive U داروی ضد تشنج
antidepressant U داروی ضد افسردگی
antidepressive U داروی ضد افسردگی
obstruent U داروی قابض
nepenthes U داروی غمزدا
pep pills U داروی انگیزان
narcitic U داروی مخدر
liverwort U داروی جگر
anesthetic U داروی بیحسی
corrobrant U داروی نیروبخش
jalap U داروی مسهل
antihistamine U داروی ضد هیستامین
mind readers U کاشف افکار دیگران
individualizes U از دیگران جدا کردن
breaches U تجاوز به حقوق دیگران
individualizing U از دیگران جدا کردن
as a warning to others U برای عبرت دیگران
individualize U از دیگران جدا کردن
individualising U از دیگران جدا کردن
take after <idiom> U مثل دیگران رفتارکردن
an outrage upon justice U پایمال سازی حق دیگران
steal one's thunder <idiom> U قاپیدن کلام دیگران
under one's belt <idiom> U استفاده از تجارب دیگران
individualised U از دیگران جدا کردن
to pull the strings U دیگران را الت قراردادن
individualized U از دیگران جدا کردن
breached U تجاوز به حقوق دیگران
one-upmanship <idiom> U توانایی سر بودن از دیگران
individualises U از دیگران جدا کردن
breach U تجاوز به حقوق دیگران
draw away U دیگران را پست سرگذاشتن
infringement on others rights U تخطی به حقوق دیگران
spoilsman U محل عیش دیگران
spoiler U محل عیش دیگران
infringer U متخطی به حقوق دیگران
vicarious saccifice U خودش به جای دیگران
mind reader U کاشف افکار دیگران
mind reading U کشف افکار دیگران
prepotent U نیرومندتر از دیگران غالب
prevenance U توجه باحتیاجات دیگران
dummies U الت دست دیگران
dummy U الت دست دیگران
to live at the expense of society U بار دیگران شدن
narcitic U داروی خواب اور
narcotism U اثر داروی مخدر
narcotize U داروی مسکن دادن
escharotic U داروی سوزاننده یا خشکاننده
odontalgic U داروی دندان درد
anaesthesia U بی حسی داروی بیهوشی
alleviative U داروی تسکین دهنده
vomitive U برگرداننده داروی قی اور
elixir of life U داروی زندگی بخش
downers U داروی خواب آور
anesthetics U بی حسی داروی بیهوشی
emetics U داروی استفراغ اور
salve U داروی تسکین دهنده
anaesthetics U بی حسی داروی بیهوشی
psychedelic U داروی روان گردان
anaesthetic U بی حسی داروی بیهوشی
haemostatic U داروی خون بند
parturifacient U داروی درد تند کن
cure-alls U داروی همه درد
cure-all U داروی همه درد
antihistamines U داروی ضد حساسیت یا آلرژی
restrictive U داروی پیش گیر
sudatory U داروی عرق اور
astringent U سفت داروی قابض
emetic U داروی استفراغ اور
soporific U داروی خواب اور
patent medicine U داروی ثبت شده
acopon U داروی نیرو بخش
downer U داروی خواب آور
tranquilizer U داروی تسکین دهنده
injection U داروی تزریق کردنی
patent medicines U داروی ثبت شده
ataraxic U داروی ارام کننده
splenetic U اسپرزی داروی اسپرز
ataractic U داروی ارام کننده
permissible dosage U میزان داروی مجاز
aphrodisiacs U داروی مقوی غرایزجنسی
panacea U داروی همه درد
dope U اگاهی داروی مخدر
detergents U داروی پاک کننده
detergent U داروی پاک کننده
overdoses U داروی بیش از حد لزوم
overdose U داروی بیش از حد لزوم
dopes U اگاهی داروی مخدر
antiphlogistic U داروی اماس نشان
ophthalmic U داروی چشم درد
panaceas U داروی همه درد
truth drug U داروی کشف حقیقت
anti-histamine U داروی ضد حساسیت یا آلرژی
anti-histamines U داروی ضد حساسیت یا آلرژی
aphrodisiac U داروی مقوی غرایزجنسی
draw away U جلوتر از دیگران حرکت کردن
to be the odd one out <idiom> U نامشابه [دیگران در گروهی] بودن
ghost writer U کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
ghost-writer U کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
to act independently of others U کاری به کار دیگران نداشتن
to break the ice U دیگران شکل ابتدائی رانداشتن
to i. upo other's rights U بحقوق دیگران تجاوز کردن
proportion U اندازه چیزی در برابر با دیگران
i do not know;try the others U من نمیدانم ببینید دیگران میمانند یا نه
interlope U پادرمیان کار دیگران گذاردن
john aleay jones U جان که نام دیگران جوتراست
competition clause U شرط ممانعت از دخول دیگران
blazing star U هرچیزی که موردتوجه دیگران باشد
splurge U ریخت وپاش به رخ دیگران کشیدن
splurged U ریخت وپاش به رخ دیگران کشیدن
splurges U ریخت وپاش به رخ دیگران کشیدن
splurging U ریخت وپاش به رخ دیگران کشیدن
To put ones nose into other peoples affairs . U درکار دیگران فضولی کردن
To pick other peoples brains. U از افکار دیگران استفاده کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com