Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
monomorphic or phous
U
دارای یک شکل ثابت در همه مدت رویش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
extroverts
U
دارای رویش برونی
extrovert
U
دارای رویش برونی
unipotent
U
دارای قدرت رویش در یک جهت یا بصورت یک سلول
shoot
U
رویش انشعابی رویش شاخه
shoots
U
رویش انشعابی رویش شاخه
fadeless
U
دارای رنگ ثابت
colorfast
U
دارای رنگ ثابت
flatfoot
U
دارای عزم ثابت
surefooted
U
دارای گامهای ثابت
stylate
U
دارای ساقه یا ستون ثابت
resolved
U
دارای عزم ثابت مصمم
continuous wave
U
امواج الکترومگنتیک که بدون فاصله تکرار میشوند ومعمولا دارای دامنه و طول موج و فرکانس ثابت میباشند
static employment
U
کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
germination
U
رویش
extroversion
U
رویش برونی
intergrowth
U
رویش توام
excrescency
U
رویش ناهنجارنسوج
vegetive
U
رویش کننده
gigas
U
رویش بلند تر
excrescence
U
رویش ناهنجار
growing point
U
نقطه رویش
ingrowth
U
رویش درونی
orthotropism
U
رویش عمودی
mushroom growth
U
رویش تند
ovular growth
U
رویش تخمک
excrescences
U
رویش ناهنجار
static test
U
ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
fixed capital
U
سپرده ثابت اموال ثابت یکان
vegetative
U
روینده رویش کننده
cockle
U
رویش زگیل مانند
She is on familiar (intimate) terms with me.
U
با من رویش باز است
antiplant agent
U
عامل ضد رویش گیاهان
pubescence
U
رویش مو درپشت زهار
germinative
U
وابسته به رویش تخم
cockles
U
رویش زگیل مانند
herbicide
U
مواد ضد رویش گیاه
herbicides
U
مواد ضد رویش گیاه
endomorphism
U
رویش از روپوست درون دگرگونی
endomorphy
U
رویش از روپوست درون دگرگونی
hyperostosis
U
رویش غیر طبیعی استخوان
his face is p with small pox
U
رویش ازابله پرازچاله است
You can take it to the bank.
<idiom>
U
میتوانی رویش حساب کنی!
[اصطلاح]
You can bank on it!
<idiom>
U
میتوانی رویش حساب کنی!
[اصطلاح]
standing orders
U
دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing order
U
دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
I cannot look him in the face again.
دیگر نمی توانم تو رویش نگاه کنم.
prolotherapy
U
اصلاح وتر یا عضوی بوسیله کاهش رویش وتکثیر سلولی
sample
U
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
sampled
U
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
micronucleus
U
یکی از دوهسته کوچکتر مرکزی مژه داران که رویش جانور را تحت کنترل دارد
palimpsest
U
نسخه خطی یا دست نوشتهای که نوشتهء روی ان پاک شده و دوباره رویش نوشته باشند
standing
U
ثابت دستورالعمل ثابت
steadiest
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadied
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
isobar
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious
U
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled
U
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ontogeny
U
رشد شناسی تاریخچه رشد و رویش موجودات
ringent
U
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
sarcoid
U
زگیل یا جوش گوشتی رویش گوشتی
acinaseous
U
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
gravel blind
U
دارای چشم تار دارای دید کم
virile
U
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
low tension
U
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
galleried
U
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
hotbed
U
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbeds
U
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hyprostosis
U
رویش غیر طبیعی استخوان کلفت شدگی استخوان برامدگی استخوان
beta software
U
نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
fixes
U
ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
fix
U
ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
outrigged
U
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
in plant
U
درحال رویش درحال رشد
idiomorphic
U
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
isotropic solutions
U
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped
U
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
Indo-persian rug
U
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
off colored
U
دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
monadelphous
U
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
polyisotopic
U
دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
undeviating
<adj.>
U
ثابت
unswerving
<adj.>
U
ثابت
fiducial
U
ثابت
established
U
ثابت
fixing
U
ثابت
loyal
U
ثابت
invariable
U
ثابت
fixed
U
ثابت
incommutable
U
ثابت
inalterable
U
ثابت
fix
U
ثابت
disputeless
U
ثابت
specific
U
ثابت
specifics
U
ثابت
static
U
ثابت
constants
U
ثابت
firm
U
ثابت
firmest
U
ثابت
permanent
U
ثابت
firms
U
ثابت
constant
U
ثابت
rugged
U
ثابت
solids
U
ثابت
resolute
U
ثابت
changeless
U
ثابت
firmer
U
ثابت
thetic
U
ثابت
steadied
U
ثابت
standstill
U
ثابت
steadying
U
ثابت
sustain
U
ثابت
sustained
U
ثابت
sustains
U
ثابت
stable
U
ثابت
stables
U
ثابت
thetical
U
ثابت
solid
U
ثابت
patting
U
ثابت
steadies
U
ثابت
steadiest
U
ثابت
steady
U
ثابت
pat
U
ثابت
pats
U
ثابت
patted
U
ثابت
true
U
ثابت
immovable
U
ثابت
fixed bridge
U
پل ثابت
fixes
U
ثابت
truest
U
ثابت
pegged
U
ثابت
hard and fast
U
ثابت
indelible
U
ثابت
settled
U
ثابت
steadier
U
ثابت تر
truer
U
ثابت
stationary
U
ثابت
leger or ledger
U
ثابت
equable
U
ثابت
unshaken
U
ثابت
winy
U
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winey
U
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
permittivity
U
ثابت دی الکتریک
boltzmann constant
U
ثابت بولتزمن
flat-footed
U
ثابت قطعی
fixed storage
U
انباره ثابت
fixes
U
ثابت ماندن
velocity factor
U
ثابت سرعت
flat footed
U
ثابت قطعی
steadfast
U
ثابت قدم
velocity constant
U
ثابت سرعت
numeric constant
U
ثابت عددی
capital asset
U
سرمایه ثابت
boltzmann constant
U
ثابت بولتزمان
fixes
U
ثابت شدن
standing
U
ارتش ثابت
fix
U
ثابت کردن
abhide
U
ثابت بودن
standing
U
ثابت همیشگی
on costs
U
هزنههای ثابت
steadfastly
U
ثابت قدم
standpoint
U
نقطه ثابت
invariably
U
بطور ثابت
standpoints
U
نقطه ثابت
permanent way
U
مسیر ثابت
permanent shuttering
U
قالب ثابت
vindicatory
U
ثابت کردنی
newton constant
U
ثابت نیوتون
fixes
U
ثابت کردن
madelung constant
U
ثابت مادلونگ
magnetic constant
U
ثابت مغناطیسی
planck's constant
U
ثابت پلانک
attenuation factor
U
ثابت تضعیف
fix
U
ثابت شدن
attenuation constant
U
ثابت تضعیف
an inflexible resolution
U
عزم ثابت
fix
U
ثابت ماندن
multiplying constant
U
مضرب ثابت
fixative
U
ثابت کننده
solar constant
U
ثابت خورشیدی
standing patrol
U
گشتی ثابت
standing rigging
U
بکسلهای ثابت
standing rigging
U
طنابهای ثابت
pin
U
ثابت کردن
pinned
U
ثابت کردن
pinning
U
ثابت کردن
time constant
U
ثابت زمانی
standing part
U
قسمت ثابت
to bring home
U
ثابت کردن
to let the saw dust out of
U
را ثابت کردن
total fixed cost
U
کل هزینه ثابت
sta
U
ثابت قدم
stability constant
U
ثابت پایداری
to stand fast
U
ثابت بودن
resolutely
U
با عزم ثابت
to make out
U
ثابت کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com