Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
tendentious
U
دارای گرایش ویژه وعمدی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
prerogatives
U
دارای حق ویژه
prerogatived
U
دارای حق ویژه
prerogative
U
دارای حق ویژه
bested
U
دارای حالت ویژه
privileged
U
دارای امتیاز یا حق ویژه
idiosyncrasy
U
طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
idiosyncrasies
U
طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
to watch for certain symptoms
U
توجه کردن به نشانه های ویژه
[علایم ویژه مرض ]
special interest groups
U
گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
speciality
U
کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialities
U
کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialty
U
کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
idiocrasy
U
طبیعت ویژه طرز فکر ویژه
tropism
U
گرایش
gravitation
U
گرایش
disposition
U
گرایش
attitude
U
گرایش
diatropism
U
گرایش
attitudes
U
گرایش
tendencies
U
گرایش
trends
U
گرایش
propensity
U
گرایش
trend
U
گرایش
propensities
U
گرایش
tendency
U
گرایش
praetorial
U
متعلق به گارد ویژه سربازی که جز گارد ویژه است
reconversion
U
گرایش مجدد
chemotropism
U
گرایش شیمیایی
christianization
U
گرایش به مسیحیت
cenotrope
U
گرایش مشترک
coenotrope
U
گرایش مشترک
propensity to save
U
گرایش به پس انداز
propensity to borrow
U
گرایش به استقراض
propensity to consume
U
گرایش به مصرف
upward tendency
U
گرایش صعودی
action tendency
U
گرایش به عمل
approach gradient
U
شیب گرایش
sexual orientation
U
گرایش جنسی
orientation
U
گرایش جهت
pressure tendency
U
گرایش فشار
propensity to hoard
U
گرایش به احتکار
propensity to import
U
گرایش به واردات
phototropism
U
گرایش بطرف نور
pro-active
U
گرایش به ایجاد وقایع
determining tendency
U
گرایش تعیین کننده
ism
U
سیستم عملی گرایش
sentimentalism
U
گرایش بسوی احساسات
propensity to invest
U
گرایش به سرمایه گذاری
sentimentality
U
گرایش بسوی احساسات
central tendency measures
U
اندازههای گرایش مرکزی
measures of central tendency
U
اندازههای گرایش مرکزی
tended
U
متمایل بودن به گرایش داشتن
jump on the bandwagon
<idiom>
[پیوستن به گرایش یا فعالیتی محبوب]
simplism
U
گرایش بسادگی وبی الایشی
Enantiodroma
U
گرایش به تغییر چیزها به متضادشان
tends
U
متمایل بودن به گرایش داشتن
common business oreinted language
U
زبان با گرایش متداول تجاری
tend
U
متمایل بودن به گرایش داشتن
tending
U
متمایل بودن به گرایش داشتن
radicalism
U
گرایش به سیاست افراطی تندروی و افراط
coanda effect
U
گرایش سیال برای چسبیدن به سطح جامد
bop
U
Protocol Bit-Orinted پروتکل با گرایش بیت
bopped
U
Protocol Bit-Orinted پروتکل با گرایش بیت
bopping
U
Protocol Bit-Orinted پروتکل با گرایش بیت
bops
U
Protocol Bit-Orinted پروتکل با گرایش بیت
isobare
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled
U
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious
U
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent
U
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
low tension
U
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
acinaseous
U
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
gravel blind
U
دارای چشم تار دارای دید کم
virile
U
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
galleried
U
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
snobol
U
Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
outrigged
U
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
compressive strength
U
قابلیت یک جسم برای مقاومت در برابر نیروی فشاری یانیرویی که گرایش به فشردن موتاه کردن و متراکم کردن ان دارد
character oriented protocol
U
پروتکل با گرایش کاراکتری پروتکل کاراکترگرا
idiomorphic
U
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
specific humidity
U
نم ویژه
particular
U
ویژه
prerogatives
U
حق ویژه
express
U
ویژه
special
<adj.>
U
ویژه
expressed
U
ویژه
prerogative
U
حق ویژه
expresses
U
ویژه
expressing
U
ویژه
extra special
U
ویژه
idiocrasy
U
ویژه
privilege
U
حق ویژه
special
U
ویژه
priviege
U
حق ویژه
adhoc
U
ویژه
expert
U
ویژه گر
experts
U
ویژه گر
nett
U
ویژه
nets
U
ویژه
net
U
ویژه
paticular
U
ویژه
extra
<adj.>
U
ویژه
specifics
U
ویژه
specially
U
ویژه
specific
U
ویژه
specialists
U
ویژه گر
peculiar
U
ویژه
particulars
U
ویژه
special character
U
ویژه
specialist
U
ویژه گر
end stopped
U
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions
U
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
proper volume
U
ویژه حجم
quantum state
U
ویژه حالت
proper function
U
ویژه تابع
lingo
U
زبان ویژه
rarely
U
بااستادی ویژه
expert
U
ویژه کار
special character
U
دخشه ویژه
garb
U
پوشاک ویژه
dead weights
U
ویژه وزن
dead weight
U
ویژه وزن
special case
U
مورد ویژه
special bastard
U
حرامزاده ویژه
special drawing rights
U
حق برداشت ویژه
experts
U
ویژه کار
specific gravities
U
گرانی ویژه
booth
U
جای ویژه
booths
U
جای ویژه
preceptorial
U
ویژه اموزگاری
praetorian guard
U
گارد ویژه
penologist
U
ویژه گر کیفرشناسی
standing orders
U
اوامر ویژه
characteristics
U
نشان ویژه
characteristically
U
نشان ویژه
standing order
U
اوامر ویژه
characteristic
U
نشان ویژه
acoustician
U
ویژه گر اواشنود
singular matrix
U
ماتریش ویژه
specific gravity
U
گرانی ویژه
specialty
U
ویژه گری
idioms
U
زبان ویژه
singular matrix
U
ماتریس ویژه
special agreement
U
قرارداد ویژه
idiom
U
زبان ویژه
idiom
U
تعبیر ویژه
idioms
U
تعبیر ویژه
morbid
U
ویژه ناخوشی
lingoes
U
زبان ویژه
special symbol
U
نماد ویژه
specialists
U
ویژه کار
specific heat
U
دمای ویژه
specific humidity
U
رطوبت ویژه
specializing
U
ویژه گری
specializes
U
ویژه گری
specific lattice
U
شبکه ویژه
specific resistance
U
مقاومت ویژه
specific heat
U
گرمای ویژه
special passport
U
پاسپورت ویژه
special party
U
گروه ویژه
specialist
U
ویژه کار
neurologist
U
ویژه گر اعصاب
special verdict
U
تصمیم ویژه
species specific
U
نوع- ویژه
specific cost
U
هزینه ویژه
specific donor
U
دهنده ویژه
specific drawdown
U
افت ویژه
specific rotation
U
چرخش ویژه
specific viscosity
U
گرانروی ویژه
relative density
U
گرانی ویژه
regiospecific
U
جهت ویژه
special drawing right
U
حق برداشت ویژه
monographs
U
ویژه نگاشت
monograph
U
ویژه نگاشت
specialize
U
ویژه گری
special deposits
U
سپردههای ویژه
specialising
U
ویژه گری
resistivity
U
مقاومت ویژه
specific volume
U
حجم ویژه
specific weight
U
سنگینی ویژه
specific weight
U
وزن ویژه
specific yield
U
ابدهی ویژه
special duty
U
کار ویژه
speleologist
U
ویژه گر غارشناسی
self weight
U
ویژه وزن
specialises
U
ویژه گری
zoologist
U
ویژه گرجانورشناسی
body guard
U
هنگ ویژه
kink
U
ویژه گی فرریز
labeled cargo
U
کالای ویژه
cariologist
U
ویژه گر قلب
lachrymal
U
ویژه اشک
lacrimal
U
ویژه اشک
juveniles
U
ویژه نو جوانان
prerogative
U
حق یا امتیاز ویژه
prerogatives
U
حق یا امتیاز ویژه
life guard
U
هنگ ویژه
endemical
U
ویژه یک قوم
electrical resistivity
U
مقاومت ویژه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com