Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
surefooted
U
دارای گامهای ثابت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
colorfast
U
دارای رنگ ثابت
flatfoot
U
دارای عزم ثابت
fadeless
U
دارای رنگ ثابت
stylate
U
دارای ساقه یا ستون ثابت
resolved
U
دارای عزم ثابت مصمم
monomorphic or phous
U
دارای یک شکل ثابت در همه مدت رویش
regular steps
U
گامهای منظمو
continuous wave
U
امواج الکترومگنتیک که بدون فاصله تکرار میشوند ومعمولا دارای دامنه و طول موج و فرکانس ثابت میباشند
stutter step
U
گامهای فریبنده در حال دو
jogger
U
دونده با گامهای اهسته ومنظم
joggers
U
دونده با گامهای اهسته ومنظم
to step out
U
گامهای بلند برداشتن پابیرون نهادن
hopple
U
وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobbling
U
وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobbles
U
وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobbled
U
وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobble
U
وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
key signature
U
گامهای کوتاه و بلندی که پس ازکلیدموسیقی برای نشان دادن نوع ک لیدنوشته میشود
static employment
U
کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
fixed capital
U
سپرده ثابت اموال ثابت یکان
static test
U
ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
toe weight
U
وزنه فلزی وصل به سم جلویی اسب در ارابه رانی برای تنظیم گامهای اسب
standing orders
U
دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing order
U
دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
sample
U
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
sampled
U
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
standing
U
ثابت دستورالعمل ثابت
steadies
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadied
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
isobar
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled
U
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious
U
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent
U
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
galleried
U
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
virile
U
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
acinaseous
U
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
gravel blind
U
دارای چشم تار دارای دید کم
low tension
U
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
fix
U
ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
fixes
U
ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
outrigged
U
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
idiomorphic
U
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
end stopped
U
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions
U
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
Indo-persian rug
U
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
monadelphous
U
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
polyisotopic
U
دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
off colored
U
دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
changeless
U
ثابت
stationary
U
ثابت
resolute
U
ثابت
steadier
U
ثابت تر
fixed bridge
U
پل ثابت
inalterable
U
ثابت
established
U
ثابت
invariable
U
ثابت
disputeless
U
ثابت
equable
U
ثابت
unshaken
U
ثابت
indelible
U
ثابت
firm
U
ثابت
incommutable
U
ثابت
solid
U
ثابت
true
U
ثابت
solids
U
ثابت
truer
U
ثابت
truest
U
ثابت
standstill
U
ثابت
loyal
U
ثابت
hard and fast
U
ثابت
rugged
U
ثابت
firmer
U
ثابت
firmest
U
ثابت
fiducial
U
ثابت
permanent
U
ثابت
unswerving
<adj.>
U
ثابت
immovable
U
ثابت
firms
U
ثابت
fix
U
ثابت
thetic
U
ثابت
thetical
U
ثابت
specific
U
ثابت
fixes
U
ثابت
specifics
U
ثابت
leger or ledger
U
ثابت
settled
U
ثابت
fixed
U
ثابت
undeviating
<adj.>
U
ثابت
sustain
U
ثابت
sustains
U
ثابت
steadied
U
ثابت
constant
U
ثابت
steady
U
ثابت
pat
U
ثابت
fixing
U
ثابت
steadying
U
ثابت
stable
U
ثابت
sustained
U
ثابت
patting
U
ثابت
stables
U
ثابت
static
U
ثابت
steadies
U
ثابت
pegged
U
ثابت
constants
U
ثابت
steadiest
U
ثابت
patted
U
ثابت
pats
U
ثابت
winy
U
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winey
U
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
parameter
U
ضریب ثابت
carbon fixed
U
ذغال ثابت
boltzmann constant
U
ثابت بولتزمن
veteran
U
ثابت استوار
lattice constant
U
ثابت شبکه
lastingly
U
بطور ثابت
parameter
U
مقدار ثابت
carbon fixed
U
کربن ثابت
staid
U
ارام ثابت
capital goods
U
دارایی ثابت
lastering friendship
U
دوستی پا بر جا یا ثابت
capital asset
U
سرمایه ثابت
boltzmann constant
U
ثابت بولتزمان
fixed
U
ثابت شده
attenuation constant
U
ثابت تضعیف
demonstrated
U
ثابت کردن
an inflexible resolution
U
عزم ثابت
demonstrates
U
ثابت کردن
multiplying constant
U
مضرب ثابت
demonstrating
U
ثابت کردن
newton constant
U
ثابت نیوتون
shielding constant
U
ثابت حفافتی
rydberg constant
U
ثابت ریدبرگ
veterans
U
ثابت استوار
madelung constant
U
ثابت مادلونگ
poise
U
ثابت واداشت ن
magnetic constant
U
ثابت مغناطیسی
attenuation factor
U
ثابت تضعیف
demonstrate
U
ثابت کردن
screening constant
U
ثابت پوشش
scale down
U
به نسبت ثابت
self centered
U
ثابت ونامتحرک
parameters
U
مقدار ثابت
unflinching
U
ثابت قدم
velocity factor
U
ثابت سرعت
constant luminance
U
روشنایی ثابت
constant of motion
U
ثابت حرکت
constant power
U
توان ثابت
constant pressure
U
فشار ثابت
constant return
U
بازده ثابت
constant speed
U
سرعت ثابت
vindicatory
U
ثابت کردنی
constant voltage
U
ولتاژ ثابت
constatnt
U
مقدار ثابت
weiss constant
U
ثابت وایس
instability constant
U
ثابت ناپایداری
costant load
U
بار ثابت
inertia constant
U
ثابت اینرسی
inductive capacity
U
ثابت دی الکتریسیته
constant factors
U
عوامل ثابت
constant error
U
خطای ثابت
parameters
U
ضریب ثابت
self consistent
U
ثابت قدم
velocity constant
U
ثابت سرعت
k
U
ثابت دی الکتریک
punctual
U
ثابت در یک نقطه
clinch knot
U
گره ثابت
semifixed
U
نیمه ثابت
ionization constant
U
ثابت یون
invariant
U
ثابت نامتغیر
conservative flux
U
شاره ثابت
universal gas constant
U
ثابت گازها
unset
U
ثابت نشده
constant capital
U
سرمایه ثابت
constant current
U
شدت ثابت
standing
U
ارتش ثابت
standing
U
ثابت همیشگی
constant cost
U
قیمت ثابت
abhide
U
ثابت بودن
pin
U
ثابت کردن
fix
U
ثابت شدن
semifixed
U
نیم ثابت
permanent shuttering
U
قالب ثابت
permanent way
U
مسیر ثابت
permittivity
U
ثابت دی الکتریک
steady state
U
حالت ثابت
constant
U
مقدار ثابت
planck's constant
U
ثابت پلانک
stabilised
U
ثابت کردن
fix
U
ثابت ماندن
steady current
U
جریان ثابت
staunch stanch
U
ثابت قدم
pinned
U
ثابت کردن
pinning
U
ثابت کردن
constant
U
عدد ثابت
fix
U
ثابت کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com