Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
canaliculate
U
دارای پیچهای طولی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
vittate
U
دارای راه راههای طولی
cross member
U
عضو ساختمانی برای اتصال دو ستون طولی هواپیما یاقطعات طولی دیگر
deep stall
U
وضعیتی در هواپیماهای دارای دم تی شکل که افزایش ناگهانی زاویه حمله سبب عدم توانایی سطوح افقی برای کنترل وضعیت طولی هواپیمامیگردد
short swing
U
پیچهای با شعاع کم
alignment bolts
U
پیچهای ردیفی
godille
U
پیچهای مارمولکی
axial route
U
مسیر طولی منطقه عقب جاده طولی منطقه مواصلات
foot screws
U
پیچهای تنظیم تئودولیت
garlands
U
نیم پیچهای متوالی
garland
U
نیم پیچهای متوالی
erection bolts
U
پیچهای نصب و تنظیم
commutation
U
تغییر جهت پی در پی جریان در سیم پیچهای دستگاههای الکتریکی
longitudinal
U
طولی
it will not take long
U
طولی
linearly
U
طولی
linear
U
طولی
vertical curve
U
خم طولی
longitudinal stability
U
پایداری طولی
longitudinal sleeper
U
تراورس طولی
longitudinal turning
U
تراشکاری طولی
longitudinal studies
U
بررسیهای طولی
longitudinal section
U
نیمرخ طولی
longitudinal seam
U
بخیه طولی
longitudinal seam
U
درز طولی
longitudinal screed
U
شمشه طولی
longitudinal reinforcement
U
فولادگذاری طولی
longitudinal reinforcement
U
ارماتور طولی
longitudinal stress
U
تنش طولی
longitudinal valley
U
دره طولی
longitudinal wave
U
موج طولی
thrust bearing
U
یاطاقان طولی
ground timber
U
تیر طولی
variables
U
رکورد با هر طولی
variable
U
رکورد با هر طولی
soon a
U
طولی نکشیدکه
easting
U
مختصات طولی
eftsoon
U
طولی نکشیدکه
aisle
U
گذرگاه طولی
longitudinal welding
U
جوشکاری طولی
cut to length
U
طولی بریدن
longitudinal screed
U
شمشه طولی
longitudinal section
U
برش طولی
axial road
U
جاده طولی
linear measure
U
مقیاس طولی
longeron
U
ستون طولی
axis
U
خط طولی یا عرضی
strike joint
U
شکستگی طولی
profiling
U
برش طولی
longitudinal
U
دنده طولی
linear metre
U
متر طولی
linearity
U
حالت طولی
profiles
U
برش طولی
profile
U
برش طولی
longitudinal section
U
برش طولی
abscissa
U
محور طولی
axis
U
محور طولی
longitudinal acceleration
U
شتاب طولی
profiled
U
برش طولی
longitudinal profile
U
پروفیل طولی
longitudinal joint
U
درز طولی
longitudinal groove
U
شیار طولی
longitudinal girder
U
تیر طولی
cut off saw
U
اره طولی بر
longitudinal axis
U
محور طولی
longitudinal compression
U
فشار طولی
shipshank
U
کوتاه کردن طولی
formed hole
U
سوراخ درمقطع طولی
fakes
U
جمع کردن طولی
faked
U
جمع کردن طولی
fake
U
جمع کردن طولی
summit
U
قله در نیمرخ طولی
anchor at short stay
U
لنگر طولی عمودی
x scale
U
مقیاس طولی عکس
angular contact thrust ball bearing
U
بلبرینگ طولی محوری
soonest
U
قریبا طولی نکشید
soon
U
قریبا طولی نکشید
stay
U
بکسل طولی ناو
axial mining
U
مین گذاری طولی
ball thrust bearing
U
یاطاقان طولی ساچمهای
stayed
U
بکسل طولی ناو
linearize
U
بصورت طولی دراوردن
end play
U
بازی طولی محور
longitudinal
U
دندههای طولی موتور
vertical curve
U
منحنی در نیمرخ طولی
summits
U
قله در نیمرخ طولی
longitudinal girder
U
شاه تیر طولی
advance
U
پیشرفت طولی ناو
advances
U
پیشرفت طولی ناو
advancing
U
پیشرفت طولی ناو
longitudinal redundancy check
U
مقابله افزونگی طولی
longitudinal shearing stress
U
تنش برشی طولی
cut to length
U
بصورت طولی بریدن
abeam
U
امتداد عمود برمحور طولی
axial road
U
جاده طولی منطقه مواصلات
long service line
U
خط طولی زمین در بازی دونفره
form grind
U
سنگ زدن در مقطع طولی
longitudinal reinforcement
U
[فولاد گزاری طولی در بتن]
fake down
U
چیدن طناب به طور طولی
trajectory
U
قسمت اول نیمرخ طولی تنداب
trajectories
U
قسمت اول نیمرخ طولی تنداب
lrc
U
Check LongitudinalRedundancy مقابله افزونگی طولی
invariance
U
عدم تغییرباقیمانده درتغییرات طولی وخطی
ripsaw
U
اره مخصوص برش طولی چوب
rolls
U
دوران حول محور طولی غلطش
vertical beam
U
چوب
[میله]
طولی دار
[قالی]
rolled
U
دوران حول محور طولی غلطش
roll
U
دوران حول محور طولی غلطش
invariability
U
عدم تغییرباقیمانده درتغییرات طولی وخطی
isobar
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled
U
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious
U
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
tacks
U
گوشه پایینی و جلوی بادبان طولی ناو
tacked
U
گوشه پایینی و جلوی بادبان طولی ناو
tacking
U
گوشه پایینی و جلوی بادبان طولی ناو
banks
U
دوران یا متمایل شدن هواپیماحول محور طولی
it wasdone in no time
U
انجام این کار چندان طولی نکشید
bank
U
دوران یا متمایل شدن هواپیماحول محور طولی
tack
U
گوشه پایینی و جلوی بادبان طولی ناو
ringent
U
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
pitch altitude
U
زاویه بین محور طولی رسانگر و صفحه مرجع
expansion bearing
U
تکیه گاهی که موجب حرکت طولی یا دورانی میشود
braking length
U
طول پارگی نخ
[طولی از نخ که در اثر وزن خودش پاره شود]
included angle
U
زاویه بین محور طولی یک جسم و بردار جریان هوا
wing heavy
U
تمایل هواپیما برای گردش درجهت حول محور طولی
low tension
U
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
acinaseous
U
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
galleried
U
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
gravel blind
U
دارای چشم تار دارای دید کم
virile
U
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
stirrups
U
میله گردهای کم قطرکه بصورت قاب- بستهای ارماتورهای طولی را دربرمیگیرند
stirrup
U
میله گردهای کم قطرکه بصورت قاب- بستهای ارماتورهای طولی را دربرمیگیرند
critical angle of attack
U
زاویه بین محور طولی هواپیما و جهت جریان نسبی هوا
lubber line
U
خطی که روی صفحه قطب نماامتداد محور طولی هواپیما رانشان میدهد
outrigged
U
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
control surface angle
U
زاویه بین مبداء سنجش حرکت سطوح کنترل و وتر سطح ثابت یا محور طولی هواپیما
abeam
U
یاتاقانهایی که تحت زاویه 09یا 072 درجه بطور عمود برمحور طولی رسانگر قرارگرفته اند
control column
U
فرمانی برای کنترل حرکت هواپیما حول محور طولی وعرضی که میتواند بصورت میله یا رل باشد
differential spoilers
U
اسپویلرهای روی بال که بعنوان سطوح کنترل اولیه وثانویه برای حرکت حول محور طولی بکار میروند
idiomorphic
U
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
barleycorn
U
مقیاس وزنی برابر 8460/0 گرم مقیاس طولی برابر5/8میلیمتر
rood
U
مقیاس سطحی معادل یک چهارم جریب مقیاس طولی که درانگلستان 7 الی 8 یارد است
nose up
U
چرخش حول محور عرضی وخارج شدن محور طولی ازوضعیت تراز بطرف اوج
end stopped
U
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions
U
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
chine
U
عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
compound motion
U
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
coning angle
U
زاویه بین محور طولی تیغه ها و سطح مار بر نوک تیغه ها صرفنظر از خمش تیغه ها
Moghat
U
مقات
[نوعی واحد اندازه گیری در مشهد که مبنای آن تعداد هزار و دویست گره در یک ردیف طولی و عرضی بوده و جهت پرداخت دستمزد بافنده بکار می رود.]
Indo-persian rug
U
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
monadelphous
U
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
off colored
U
دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
polyisotopic
U
دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
selvage
U
شیرازه فرش
[اتمام لبه های طولی فرش با اضافه مخ پود به روش های مختلف جهت محکم شدن و تزئین]
winey
U
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy
U
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
Lambalo
U
لامبالو
[این نوع فرش که بصورت طولی و کناره بافته می شود که مربوط به قزاقستان بوده و تقلیدی از فرش تالش است و در آن از زمینه کف ساده به همراه نقوش ابتداپی و حواشی دو یا سه ردیفه استفاده می شود.]
pentadactyl
U
دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
compass swing
U
قطب نما انحراف طولی قطب نما
glochidiate
U
دارای مو
odoriferous
U
دارای بو
footy
U
دارای پا
bilabiate
U
دارای دو لب
three legged
U
دارای سه پا
fraught with
U
دارای
trilinear
U
دارای سه خط
three-legged
U
دارای سه پا
iodic
U
دارای ید
flabby
U
دارای عضلات شل
quartziferous
U
دارای در کوهی
aluminous
U
دارای زاج
foliolate
U
دارای برگچه
splashy
U
دارای ترشح
glanduliferous
U
دارای غد دکوچک
rectilinear
U
دارای مسیرمستقیم
haired
U
دارای موی ...
legitimating
U
دارای حق مشروع
legitimates
U
دارای حق مشروع
prerogatived
U
دارای حق ویژه
primipara
U
دارای یک اولاد
primiparous
U
دارای یک اولاد
adamantean
U
دارای تلئلو
hearted
U
دارای قلب ...
deficient
U
دارای کمبود
redundant
U
دارای اطناب
stannous
U
دارای قلع
stannic
U
دارای قلع
staminate
U
دارای جرثومه نر
pseudonymous
U
دارای تخلص
floaty
U
دارای اب نشین کم
legitimate
U
دارای حق مشروع
legitimated
U
دارای حق مشروع
pulsant
U
دارای تپش
pulsatile
U
دارای تپش
heterogamous
U
دارای مادگی ها
rarely beautiful
U
دارای زیبائی
rattly
U
دارای صدای تق تق
short range
U
دارای برد کم
rifled
U
دارای خان
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com