English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
haploid U دارای نیمی ازکروموزومهای اصلی مانندکروموسوم سلولهای جنسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gonidium U یکی از سلولهای سبزی که زیر غشاء خارجی بدنه گیاه گلسنگها وجود دارد سلول جنسی جلبک ها وقارچ ها
gamic U دارای خاصیت جنسی
sexed U دارای خاصیت جنسی
undersexed U دارای ناتوانی جنسی
frigid U دارای اندکی تمایل جنسی
sexiest U دارای تمایلات جنسی شهوت انگیز
sexier U دارای تمایلات جنسی شهوت انگیز
undersexed U دارای تمایل جنسی کمتر ازطبیعی
homosporous U دارای یکنوع هاگ غیر جنسی
oversexed U دارای تمایلات جنسی زیاد شهوتران
sexy U دارای تمایلات جنسی شهوت انگیز
autosexing U دارای صفات جنسی مغایر بانوع خود
homosexual U دارای احساسات جنسی نسبت به جنس موافق
homosexuals U دارای احساسات جنسی نسبت به جنس موافق
haplont U موجوداتی که دارای تعداد کروموزوم هایی مانندسلولهای جنسی هستند
racy U دارای طعم اصلی
orthotropic U دارای محور اصلی عمودی
racy U دارای صفات اصلی و نژادی
bisexual U دارای علاقه جنسی به جنس مقابل وبه جنس خود
bisexuals U دارای علاقه جنسی به جنس مقابل وبه جنس خود
polyploid U دارای کروموسومهایی چندبرابر تعداد اصلی
gametophyte U گیاه یا نژادی از گیاه که دارای عضو جنسی تناوبی
androgen U هورمونهای جنسی که باعث ایجاد صفات ثانویه جنسی درمرد
estrogen U هورمن جنسی زنانه که موجب بروز سفات جنسی ثانویه زنان میشود
erogenous U ارضاکننده تحریکات شهوانی و جنسی محرک احساسات جنسی
balanced control surfaces U سطوح فرامین اصلی دارای قسمت دیگری در جلوی خط لولا
exhibitionism U نوعی انحرافات جنسی که دران شخص بوسیله نشان دادن الت جنسی خود احساسات شهوانی رافرومینشاند عریان گرائی
oogamous U دارای یاخته جنسی نر کوچک و متحرک و یاخته ماده بزرگ و غیر متحرک
isogamete U سلول جنسی که ازنظر شکل و کار از سلول جنسی جفت خود قابل تشخیص نیست
sexes U احساسات جنسی روابط جنسی
sex U احساسات جنسی روابط جنسی
half U نیمی
one half of U نیمی از
unipolar U سلولهای عصبی یک قطبی
odontoblast U سلولهای عاج ساز
choke bore U روکشی برای سوراخ کردن یاتراش دادن داخل سیلندر که قسمت بالای ان دارای قطری کمتر از قطر اصلی سیلندرمیباشد
half of my time U نیمی ازوقت من
somatogenic U ناشی از سلولهای جداری وبدنه
leukocytoblast U سلولهای موجدگلبولهای سفید خون
dendrite U شاخههای متعدد سلولهای عصبی
somatogenic U ایجادکننده سلولهای جداری وجسمی
turgor U ورم سلولهای زنده گیاهی
extracellular U واقع درخارج سلولهای بدن
rolleron U کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
one is half of two U یکی نیمی است از دو
compound complex U دارای دو قضیه اصلی ویک قضیه فرعی
manubrium U سلولهای استوانهای میان جدار داخلی
myeloma U تومور بدخیم سلولهای مغز استخوان
exodermis U لایهء خارجی سلولهای زنده محیطی
acanthoma U اماس سلولهای خارداربافت پوششی مالپیقی
foibles U نیمی از شمشیر از وسط تانوک
solgel U نیمی مایع ونیمی ژلاتینی
foible U نیمی از شمشیر از وسط تانوک
VL bus U مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL local bus U مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
autogenesis U ترکیب یا امیختگی سلولهای همانند یا هم نوع باهم
ichthyocentaur U جانورافسانهای که نیمی ادم ونیمی ماهی
forte U نیمی از شمشیر از وسط تیغه تا دسته
fortes U نیمی از شمشیر از وسط تیغه تا دسته
theriaanthropism U پرستش موجوداتی که نیمی انسان ونیمی جانورباشند
half U حرکت یا نمایش گرافیکی با نیمی از شدت معمولی
mutton chop U دنده و نیمی از مهره که باهم سرخ کنند
lenz' law U جریان القاء شده در یک مدار که نسبت به یک میدان مغناطیسی دارای حرکت نسبی است میدانی در جهت مخالف میدان اصلی بوجودمی اورد
macromere U سلولهای بزرگتری که در اثر تقسیم سلولی نامساوی تخم ایجادمیشود
No less than half the students failed the test. U کم کمش نیمی از دانش آموزان درآزمون قبول نشدند.
en U واحد اندازه گیری که معادل نیمی از یک ein است
half U دیسک درایویی که مقابل آن نیمی از حالت استاندارد باشد.
reversals U نیمی از سیکل نیروهایی که بصورت نوسانی وارد میشوند
reversal U نیمی از سیکل نیروهایی که بصورت نوسانی وارد میشوند
therianthropic U وابست به موجوداتی که نیمی انسان ونیمی جانور بودند
to halve two timbers U دوتیر رادرهم جا انداختن بدانگونه که نیمی ازکلفتی هریک بریده شو
minotaur U جانوری که نیمی از بدنش گاو ونیم دیگرش انسان بودن
pandean U نام رب النوع چراگاه هاوجنگلها که نیمی ادم ونیمی بزبود
unbalanced cell U سلول باطری نیکل کادنیم که بیش از سلولهای دیگر تخلیه شده است
oogamete U سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
anoxia U فقدان اکسیژن در سلولهای خونی و بافتی که اغلب منجربه زیانهای جبران ناپذیری میشود
pyxidium U کپسول گیاهی که نیمی از ان در اثر شکفتن بازواز نیم پایینش جدا میگردد مجری
half U مجموعه بیتتها که نیمی از کلمه استاندارد را می گیرند ولی به عنوان واحد مجزا قابل دسترسی اند
hi res graphics U graphics resolution high تصویر صاف و واقعی روی صفحه نمایش که به وسیله تعداد زیادی سلولهای تصویرتولید میشود
mastered U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master data file U پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
master U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
masters U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
acciaccatura U نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
fissiparous U تولیدکننده سلولهای جدیدبوسیله تقسیم سلولی یاشکاف تقسیم شونده
on board U که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
stapling U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
staple U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
generation U کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
main guard U نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
stapled U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
generations U کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
first generation computer U کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
initial reserves U ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
prototypic U وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
prototypal U وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
mainstays U مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstay U مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis U [واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
master file U فایل اصلی پرونده اصلی
base unit U یکای اصلی واحد اصلی
fundamental unit U یکای اصلی واحد اصلی
base camp U پایگاه اصلی کمپ اصلی
expansion slots U شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
scanner U وسیله دستی که حاوی یک ردیف از سلولهای نوری- الکتریکی است و وقتی روی تصویر حرکت میکند آنرا به داده تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
scanners U وسیله دستی که حاوی یک ردیف از سلولهای نوری- الکتریکی است و وقتی روی تصویر حرکت میکند آنرا به داده تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
mattering U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattered U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matter U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matters U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
DIMM U سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
external U که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
externals U که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant U یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
FEP U پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
scans U وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
scan U وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
scanned U وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
generic U جنسی
ambisexual U دو جنسی
hermaphrodites U دو جنسی
gamic U جنسی
unisexual U یک جنسی
diclinous U یک جنسی
hermaphrodite U دو جنسی
sex U جنسی
unisex U دو جنسی
sexes U جنسی
road sense U جنسی
homogeneity U هم جنسی
sexual U جنسی
kinds U جنسی
kind U جنسی
bisexual U دو جنسی
kindest U جنسی
bisexuals U دو جنسی
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
pilot tunnel U تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
rapist U متجاوز جنسی
rapists U متجاوز جنسی
gender identity U هویت جنسی
gynandrous U نر و ماده دو جنسی
germ cell U یاخته جنسی
gonad U غده جنسی
peepling tom U تماشاگر جنسی
gonocyte U سلول جنسی
gynandromorphy U ریخت دو جنسی
gamete U یاخته جنسی
gametangium U سلول جنسی
sex education U اموزش جنسی
potency U توان جنسی
climaxes U اوج جنسی
climax U اوج جنسی
commodity money U پول جنسی
sexism U تبعیض جنسی
sex discrimination U تبعیض جنسی
asexual U غیر جنسی
erotomania U جنون جنسی
excitement U برانگیختگی جنسی
excitements U برانگیختگی جنسی
sexuality U عطش جنسی
sexuality U تمایلات جنسی
petting U نوازش جنسی
Sexual assault U تجاوز جنسی
payment in kind U پرداخت جنسی
rapes U تجاوز جنسی
modesty U شرم جنسی
multure U مزد جنسی
raped U تجاوز جنسی
sodomy U انحراف جنسی
libido U شور جنسی
libidos U شور جنسی
rape U تجاوز جنسی
impotence U ناتوانی جنسی
heterosome U کروموزوم جنسی
impotence U ضعف جنسی
impotency U ضعف جنسی
idols of the tribe U اوهام جنسی
haploid cell U یاخته جنسی
heteroeroticism U دگرخواهی جنسی
heteroerotism U دگرخواهی جنسی
heterophilia U دیگرخواهی جنسی
sexual anomaly U نابهنجاری جنسی
parasexuality U نابهنجاری جنسی
paraphilia U نابهنجاری جنسی
pansexualism U جنسی نگری
sexual orientation U گرایش جنسی
raping U تجاوز جنسی
puberty U بلوغ جنسی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com