Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
undersexed
U
دارای ناتوانی جنسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
impotence
U
ناتوانی جنسی
sexed
U
دارای خاصیت جنسی
gamic
U
دارای خاصیت جنسی
frigid
U
دارای اندکی تمایل جنسی
oversexed
U
دارای تمایلات جنسی زیاد شهوتران
sexiest
U
دارای تمایلات جنسی شهوت انگیز
sexy
U
دارای تمایلات جنسی شهوت انگیز
sexier
U
دارای تمایلات جنسی شهوت انگیز
undersexed
U
دارای تمایل جنسی کمتر ازطبیعی
homosporous
U
دارای یکنوع هاگ غیر جنسی
autosexing
U
دارای صفات جنسی مغایر بانوع خود
homosexuals
U
دارای احساسات جنسی نسبت به جنس موافق
homosexual
U
دارای احساسات جنسی نسبت به جنس موافق
haploid
U
دارای نیمی ازکروموزومهای اصلی مانندکروموسوم سلولهای جنسی
haplont
U
موجوداتی که دارای تعداد کروموزوم هایی مانندسلولهای جنسی هستند
bisexual
U
دارای علاقه جنسی به جنس مقابل وبه جنس خود
bisexuals
U
دارای علاقه جنسی به جنس مقابل وبه جنس خود
gametophyte
U
گیاه یا نژادی از گیاه که دارای عضو جنسی تناوبی
androgen
U
هورمونهای جنسی که باعث ایجاد صفات ثانویه جنسی درمرد
estrogen
U
هورمن جنسی زنانه که موجب بروز سفات جنسی ثانویه زنان میشود
erogenous
U
ارضاکننده تحریکات شهوانی و جنسی محرک احساسات جنسی
exhibitionism
U
نوعی انحرافات جنسی که دران شخص بوسیله نشان دادن الت جنسی خود احساسات شهوانی رافرومینشاند عریان گرائی
oogamous
U
دارای یاخته جنسی نر کوچک و متحرک و یاخته ماده بزرگ و غیر متحرک
isogamete
U
سلول جنسی که ازنظر شکل و کار از سلول جنسی جفت خود قابل تشخیص نیست
sexes
U
احساسات جنسی روابط جنسی
sex
U
احساسات جنسی روابط جنسی
oogamete
U
سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
incapability
U
ناتوانی
impotency
U
ناتوانی
sickliness
U
ناتوانی
decropitude
U
ناتوانی
failures
U
ناتوانی
inability
U
ناتوانی
failure
U
ناتوانی
insufficiency
U
ناتوانی
insufficience
U
ناتوانی
incapacitation
U
ناتوانی
disabilities
U
ناتوانی
disablement
U
ناتوانی
faintness
U
ناتوانی
impotence
U
ناتوانی
flivver
U
ناتوانی
enfeeblement
U
ناتوانی
disability
U
ناتوانی
prosternation
U
ناتوانی
asthenia
U
ناتوانی
intolerancy
U
تعصب ناتوانی
asemia
U
ناتوانی نمادی
asemasia
U
ناتوانی نمادی
debility
U
ضعف و ناتوانی
intolerance
U
تعصب ناتوانی
anaphia
U
ناتوانی بساوشی
reading disability
U
ناتوانی در خواندن
amusia
U
ناتوانی موسیقایی
perceptual handicap
U
ناتوانی ذهنی
acatamathesia
U
ناتوانی ادراکی
market failure
U
ناتوانی بازار
acalculia
U
ناتوانی در حساب
insolvency
U
ناتوانی درپرداخت دین
acraturesis
U
ناتوانی در دفع ادرار
nervous breakdown
U
ناتوانی روانی
[پزشکی]
feebly
U
از روی ضعف و ناتوانی
muffs
U
ناتوانی در گرفتن توپ
muffing
U
ناتوانی در گرفتن توپ
impotently
U
از روی ضعف و ناتوانی
muff
U
ناتوانی در گرفتن توپ
scatter arm
U
ناتوانی در پرتاب یا پاس
muffed
U
ناتوانی در گرفتن توپ
decrepitude
U
حالت ضعف و ناتوانی فرتوتی
to invalid a soldier home
U
سربازیرا بواسطه ناتوانی ازخدمت رها کردن
blows
U
ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ با دو ضربه
blow
U
ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ با دو ضربه
pick a cherry
U
ناتوانی در انداختن تمام میلههای اسان بولینگ
don't give up the day job
<idiom>
U
[در مورد کاری خبره نبودن و ناتوانی انجام آن با مهارت]
blows
U
ناتوانی بعلت فشار مسابقه اتومبیلرانی یا نقص فنی
blow
U
ناتوانی بعلت فشار مسابقه اتومبیلرانی یا نقص فنی
count
U
حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ
counted
U
حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ
counting
U
حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ
counts
U
حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ
isobare
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled
U
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious
U
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent
U
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
acinaseous
U
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
virile
U
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
galleried
U
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
gravel blind
U
دارای چشم تار دارای دید کم
low tension
U
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
mismatch
U
ناتوانی سیستم مکش توربین گاز برای تامین جریان هوای مورد نیاز موتور به هنگام دور زدن یا سایر حالات اشفته
hermaphrodites
U
دو جنسی
sex
U
جنسی
sexes
U
جنسی
kind
U
جنسی
kindest
U
جنسی
generic
U
جنسی
kinds
U
جنسی
bisexuals
U
دو جنسی
bisexual
U
دو جنسی
diclinous
U
یک جنسی
road sense
U
جنسی
gamic
U
جنسی
ambisexual
U
دو جنسی
sexual
U
جنسی
unisexual
U
یک جنسی
unisex
U
دو جنسی
hermaphrodite
U
دو جنسی
homogeneity
U
هم جنسی
outrigged
U
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
locked in
U
ناتوانی موج سوار در خروج از موج
peepling tom
U
تماشاگر جنسی
gamete
U
یاخته جنسی
heteroerotism
U
دگرخواهی جنسی
eroticism
U
تمایلات جنسی
scopophilia
U
تماشاگری جنسی
sexual intercourse
U
مقاربت جنسی
lesbianism
U
رابطه جنسی زن با زن
zygosis
U
امیختگی جنسی
idols of the tribe
U
اوهام جنسی
sexual intercourse
U
امیزش جنسی
impotency
U
ضعف جنسی
tax in kind
U
مالیات جنسی
inkind
U
کمک جنسی
venery
U
مقاربت جنسی
benefit in kind
U
نفع جنسی
active algolagnia
U
ازارگری جنسی
truckage
U
مبادله جنسی
sexual orientation
U
گرایش جنسی
autosomal
U
غیر جنسی
autoerotism
U
خودانگیزی جنسی
unisexuality
U
حالت یک جنسی
autoeroticism
U
خودانگیزی جنسی
renifleur
U
بو پرست جنسی
deviations
U
انحراف جنسی
deviation
U
انحراف جنسی
anaphrodisia
U
بی میلی جنسی
impotence
U
ضعف جنسی
erotomania
U
جنون جنسی
puberty
U
بلوغ جنسی
rape
U
تجاوز جنسی
excitement
U
برانگیختگی جنسی
taxes in kind
U
مالیات جنسی
bisexuality
U
دو گانگی جنسی
gametangium
U
سلول جنسی
raping
U
تجاوز جنسی
sodomy
U
انحراف جنسی
multure
U
مزد جنسی
rapes
U
تجاوز جنسی
eroticism
U
تحریکات جنسی
psycholagny
U
خیالپردازی جنسی
coitus
U
مقاربت جنسی
raped
U
تجاوز جنسی
excitements
U
برانگیختگی جنسی
climax
U
اوج جنسی
climaxes
U
اوج جنسی
psychosexual
U
روانی- جنسی
sexual development
U
رشد جنسی
rapist
U
متجاوز جنسی
rapists
U
متجاوز جنسی
sex education
U
اموزش جنسی
petting
U
نوازش جنسی
sexuality
U
تمایلات جنسی
sexuality
U
عطش جنسی
sex differentiation
U
تمایز جنسی
haploid cell
U
یاخته جنسی
commodity money
U
پول جنسی
sex glands
U
غدههای جنسی
heteroeroticism
U
دگرخواهی جنسی
paraphilia
U
نابهنجاری جنسی
asexual
U
غیر جنسی
sex discrimination
U
تبعیض جنسی
libido
U
شور جنسی
libidos
U
شور جنسی
sexual disorder
U
اختلال جنسی
sexual maturity
U
بلوغ جنسی
sexual offences
U
جرائم جنسی
sex differences
U
تفاوتهای جنسی
sexual receptivity
U
پذیرندگی جنسی
sexual relations
U
مقاربت جنسی
sexual relations
U
روابط جنسی
sexual delusion
U
هذیان جنسی
gonocyte
U
سلول جنسی
gonad
U
غده جنسی
sexual symbolism
U
نمادگری جنسی
germ cell
U
یاخته جنسی
gynandromorphy
U
ریخت دو جنسی
gynandrous
U
نر و ماده دو جنسی
sex chromosomes
U
کروموزومهای جنسی
sexual arousal
U
برانگیختگی جنسی
parasexuality
U
نابهنجاری جنسی
Peeping Tom
U
تماشاگر جنسی
sex perversion
U
انحراف جنسی
Sexual assault
U
تجاوز جنسی
modesty
U
شرم جنسی
aphrodisiac
U
برانگیزنده جنسی
sexual perversion
U
انحراف جنسی
heterophilia
U
دیگرخواهی جنسی
heterosome
U
کروموزوم جنسی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com