Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
alate
U
دارای قسمتهای جناحی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
flanker
U
عده مامور تک جناحی استحکامات جناحی یکان
modular
U
دارای قسمتهای کوچک
anisometric
U
دارای قسمتهای غیر متقارن
tetrapterous
U
دارای چهار بال چهار جناحی
station list
U
فهرست قسمتهای پایگاه دفترچه راهنمای قسمتهای مختلف پایگاه
out flanking
U
جناحی
lateral
U
جنبی جناحی
flank observation
U
دیدبانی جناحی
flank
U
احاطه جناحی
abutment
U
پایه جناحی
flanking
U
احاطه جناحی
flanked
U
احاطه جناحی
flanking fire
U
اتش جناحی
flank development
U
گسترش جناحی
to roll up the enemy line
U
حمله جناحی
pinioning
U
چرخ دنده جناحی
pinions
U
چرخ دنده جناحی
flank openings
U
گشایشهای جناحی شطرنج
pinion
U
چرخ دنده جناحی
epaulement
U
استحکام موقتی جناحی مترس
abutment
U
پایه جناحی پشت بند دیوار
wingman
U
خلبانی که خارج از فرمان دسته هوایی حرکت میکند خلبان جناحی
signal services
U
قسمتهای مخابراتی
weapon troops
U
قسمتهای ادوات
military services
U
قسمتهای نظامی
sang banshin
U
قسمتهای دست
administrative services
U
قسمتهای اداری
innards
U
قسمتهای داخلی
field commands
U
قسمتهای رزمی
reserve components
U
قسمتهای احتیاط ارتش
syntax
U
هم اهنگی قسمتهای مختلف
in other sectors
U
در قسمتهای دیگر جبهه
lobar
U
واقع در قسمتهای ریه
services
U
قسمتهای اداری ادارات نظامی
bowdlerization
U
حذف قسمتهای خارج از اخلاق
weeding
U
برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
pares
U
قسمتهای زائد چیزی را چیدن
adnexa
U
قسمتهای متصل بهم زائده
weed
U
برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
chemosphere
U
ناحیهای در قسمتهای فوقانی اتمسفر
pared
U
قسمتهای زائد چیزی را چیدن
pare
U
قسمتهای زائد چیزی را چیدن
comparmentalize
U
به قسمتهای مجزا تقسیم نمودن
weeded
U
برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
hop stop and jump
U
قسمتهای سه گانه پرش طول سه گام
bowdlerize
U
قسمتهای خارج از اخلاق را حذف کردن از
reconditioned
U
قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن
recondition
U
قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن
gambusia
U
ماهی ابنوس قسمتهای نسبتا گرمسیر
reconditions
U
قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن
bilge blocks
U
قسمتهای تولید کننده فشار دریایی
check off list
U
برگ بازدید قسمتهای یک ناویا هواپیما
upgrading
U
به روز رسانی
[معاوضه قسمتهای قدیمی]
[مهندسی]
principal parts
U
قسمتهای اصلی زمانهای فعل که سایرزمانها را از ان میسازند
reddendo singula singulis
U
الفاظ در قسمتهای مختلف سندباید متناسب با هم تعبیرشوند
mullion
U
جرز یا الت عمودی میان قسمتهای پنجره
munnion
U
جرز الت عمودی در میان قسمتهای پنجره
adhesion
آمیزش و بهم آمیختگی طبیعی قسمتهای مختلف
threads
U
برنامهای که از بخشها و قسمتهای کوچکتر تشکیل شده است
lymphmatosis
U
ایجاد غدد مرکب از بافتهای لنفی در قسمتهای بدن
thread
U
برنامهای که از بخشها و قسمتهای کوچکتر تشکیل شده است
cannibalised
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalises
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
FDISK
U
امکانی در سیستم که قسمتهای روی دیسک سخت را تشخیص میدهد
cannibalising
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalized
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalize
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalizes
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
bow string truss
U
خرپاهائیکه قسمتهای فوقانی و تحتانی ان نسبت به افق خمیده باشد
cannibalizing
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cumulo nimbus
U
ابرهای بسیار بزرگ متراکم که قسمتهای فوقانی انها به استراتوسفر میرسد
degradation
U
اجازه داده به برخی قسمتهای سیستم به کارکردن پس از از بین رفتن یک قسمت
montages
U
قطعه ادبی یا موسیقی مرکب از قسمتهای گوناگون تهیه عکسهای بهم پیوسته
montage
U
قطعه ادبی یا موسیقی مرکب از قسمتهای گوناگون تهیه عکسهای بهم پیوسته
offsets
U
برامدگی یا فرورفتگی هائی که برای دربرگرفتن قسمتهای دیگر ساختمان پیش بینی میشود
information hiding
U
یک مفهوم طراحی نرم افزاری که هدف ان کاهش اثرات متقابل بین قسمتهای یک برنامه است
isobare
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled
U
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious
U
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
design heuristics
U
راهنمایی هایی که به هنگام تقسیم یک مسئله یا برنامه بزرگ به قسمتهای کوچک وکنترل شدنی می توان از انهااستفاده کرد
ringent
U
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
virile
U
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
low tension
U
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
galleried
U
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
gravel blind
U
دارای چشم تار دارای دید کم
acinaseous
U
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
component forces
U
نیروهای تشکیل دهنده یک یکان یکانهای تابعه قسمتهای تابعه یک عملیات مشترک
cryptoparts
U
بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
professional service
U
تیمهای متخصص پزشکی قسمتهای تخصصی پزشکی
reset key
کلیدی روی یک صفحه کامپیوتر که معمولا برای برگرداندن قسمتهای یک کامپیوتر به حالت قبل از اجرا شدن برنامه بکار می رود
outrigged
U
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
field services
U
قسمتهای پشتیبانی رزمی یکانهای رزمی
idiomorphic
U
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
health services
U
خدمات بهداری قسمتهای بهداری
partite
U
منقسم به قسمتهای جدا جدا
sister services
U
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
operating slide
U
دستگاه الات متحرک تیربار الات متحرک یا قسمتهای خوراک دهنده
isotropic solutions
U
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped
U
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
out flank
U
دور زدن جناح دشمن احاطه کردن جناح دشمن احاطه جناحی کردن
visiting correspondent
U
نماینده بازدید کننده مجاز نماینده مجاز رسانههای گروهی برای بازدید از صحنه عملیات یا قسمتهای ارتشی
Indo-persian rug
U
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
monadelphous
U
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
off colored
U
دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
polyisotopic
U
دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
winy
U
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winey
U
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
ground resolution
U
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
pentadactyl
U
دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
glochidiate
U
دارای مو
trilinear
U
دارای سه خط
footy
U
دارای پا
fraught with
U
دارای
three legged
U
دارای سه پا
odoriferous
U
دارای بو
iodic
U
دارای ید
bilabiate
U
دارای دو لب
three-legged
U
دارای سه پا
staminate
U
دارای جرثومه نر
invested with power
U
دارای اختیار
rugose
U
دارای رکه
stannous
U
دارای قلع
low spirited
U
دارای روحیه بد
sabulous
U
دارای شن ریزه
amphibolic
U
دارای دو معنی
adamantean
U
دارای تلئلو
handy
<adj.>
U
دارای مزیت
low-spirited
U
دارای روحیه بد
azotic
U
دارای ازت
stannic
U
دارای قلع
feldspathic
U
دارای فلدسپار
febile
U
دارای حالت تب
basined
U
دارای ابگیر
reboant
U
دارای واکنش
monogamous
U
دارای یک همسر
monogamous
U
دارای یک زن یا یک شوهر
bigamous
U
دارای دو زن یا دو شوهر
two way
U
دارای دو راه
sulfureous
U
دارای گوگرد
reversioner
U
دارای حق رجوع
bichrome
U
دارای دو رنگ
strontic
U
دارای استرونیوم
bicentric
U
دارای دومرکز
straight line
U
دارای خط مستقیم
squib
U
دارای صدای فش فش
squibs
U
دارای صدای فش فش
deficient
U
دارای کمبود
redundant
U
دارای اطناب
fibrinous
U
دارای مودلیفی
short-range
U
دارای برد کم
short range
U
دارای برد کم
sonant
U
دارای اهنگ
floaty
U
دارای اب نشین کم
artiodactylous
U
دارای سم شکافته
social minded
U
دارای افکاراجتماعی
artiodactyl
U
دارای سم شکافته
splashes
U
دارای ترشح
arbitrative
U
دارای اختیارحکمیت
backed
U
دارای پشت
silicifoeous
U
دارای در کوهی
antithetical
U
دارای ضد ونقیض
antithetic
U
دارای ضد ونقیض
shoaly
U
دارای جاهای کم اب
sexagenary
U
دارای سن 06 تا96
foliolate
U
دارای برگچه
splashy
U
دارای ترشح
equivocal
U
دارای دومعنی
spirituous
U
دارای الکل
rifled
U
دارای خان
self abnegating
U
دارای کف نفس
aulait
U
دارای شیر
legitimate
U
دارای حق مشروع
legitimated
U
دارای حق مشروع
legitimates
U
دارای حق مشروع
aluminous
U
دارای زاج
legitimating
U
دارای حق مشروع
spiriferous
U
دارای عضومارپیچی
rectilinear
U
دارای مسیرمستقیم
flabby
U
دارای عضلات شل
shelterer
U
دارای حفاظ
rattly
U
دارای صدای تق تق
energetic
U
دارای انرژی
bifocal
U
دارای دو کانون
muciferous
U
دارای مخاط
iodous
U
دارای یود
melodious
U
دارای ملودی
melodic
U
دارای ملودی
divans
U
دارای دوفرفیت
divan
U
دارای دوفرفیت
prerogative
U
دارای حق ویژه
prerogatives
U
دارای حق ویژه
monopetalous
U
دارای یک گلبرگ
monometallic
U
دارای یک فلز
salaried
U
دارای حقوق
bifocals
U
دارای دو کانون
multifid
U
دارای چندشکاف
nitrous
U
دارای شوره
innervate
U
دارای پی کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com