English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
tough minded U دارای فکر خشن وبدون احساسات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
clownish U دارای رفتار زمخت وبدون اداب
sexiest U دارای احساسات شهوانی
sexy U دارای احساسات شهوانی
fanatics U دارای احساسات شدید
fanatical U دارای احساسات شدید
fanatic U دارای احساسات شدید
white hot U دارای احساسات برانگیخته
white-hot U دارای احساسات برانگیخته
sexier U دارای احساسات شهوانی
pathetic U دارای احساسات شدید
high mind U با مناعت دارای احساسات بلند
homosexual U دارای احساسات جنسی نسبت به جنس موافق
homosexuals U دارای احساسات جنسی نسبت به جنس موافق
slobbering U دارای احساسات بچگانه مثل بچه بوسیدن یاگریستن
slobbers U دارای احساسات بچگانه مثل بچه بوسیدن یاگریستن
slobbered U دارای احساسات بچگانه مثل بچه بوسیدن یاگریستن
slobber U دارای احساسات بچگانه مثل بچه بوسیدن یاگریستن
fiend U دارای احساسات شدید [دیوانه وار مشتاق یا علاقه مند]
blank check U سندامضاء شده وبدون متن
shinplaster U اسکناس کم ارزش وبدون پشتوانه
dumb show U نمایش صامت وبدون حرف
gothicize U زمخت وبدون فرافت کردن
canoes U قایق باریک وبدون بادبان وسکان
syncopation U رقص یا اهنگ سبک وبدون ضرب
inert mine U مین بی اثر وبدون خرج تلاش
middlebrow U شخص با سواد وبدون تحصیلات عالیه
tabula rasa U فکر ساده وبدون تصور اطفال
canoe U قایق باریک وبدون بادبان وسکان
dabbler U دوستدارصنایع زیباکه ازروی بوالهوسی وبدون تمرکزانهارادنبال می
goose-step U رژه بابدن راست وبدون خم کردن زانوچنانکه درپیاده ن
goose-steps U رژه بابدن راست وبدون خم کردن زانوچنانکه درپیاده ن
goose-stepping U رژه بابدن راست وبدون خم کردن زانوچنانکه درپیاده ن
goose-stepped U رژه بابدن راست وبدون خم کردن زانوچنانکه درپیاده ن
dog paddle U شنای به پشت با حرکت پا وبدون بیرون امدن بازو از اب
p sexual relations U امیزش جنسی بطورهرج مرج وبدون رعایت ائین عروسی
catchall U بخشی که شامل مواد مختلف وبدون دسته بندی باشد
impulsive U کسیکه از روی انگیزه انی وبدون فکر قبلی عمل میکند
intuitionism U عقیده به اینکه برخی حقایق رامیتوان مستقیما وبدون استدلال دریافت
intuitionalism U عقیده به اینکه برخی حقایق را میتوان مستقیما وبدون استدلال دریافت
chiaroscuro U نوعی نقاشی که فقط با سیاه روشن وبدون رنگ امیزی انجام میشود
hovercraft U رسانگری که با فشرده کردن هوا در زیر بالای سطح وبدون تماس با ان حرکت میکند
hovercrafts U رسانگری که با فشرده کردن هوا در زیر بالای سطح وبدون تماس با ان حرکت میکند
sentiments U احساسات
soulful U پر از احساسات
emotion U احساسات
heartbeats U احساسات
heartbeat U احساسات
emotions U احساسات
play by ear <idiom> U توانایی اجرای موسیقی تنها با گوش وبدون خواندن موسیقی
enthused U احساسات رابرانگیختن
braced U تحریک احساسات
brace U تحریک احساسات
d. of feeling U نازکی احساسات
impressive U برانگیزنده احساسات
acold U بدون احساسات
affect U احساسات برخورد
rhapsodical U ناشی از احساسات
rhapsodically U از روی احساسات
enthuse U احساسات رابرانگیختن
enthusing U احساسات رابرانگیختن
emotionless U عاری از احساسات
schwarmerei U احساسات افراطی
schwarmerei U احساسات شدید
nationallism U احساسات ملی
folkway U احساسات عمومی
affects U احساسات برخورد
affecting U محرک احساسات
enthuses U احساسات رابرانگیختن
heartstrings U احساسات عمیق
emotive U وابسته به احساسات
to gall a person's kibes U احساسات کسی را
sentimentalize U با احساسات امیختن
section U بخشی از برنامه اصلی که مستقل اجرا میشود وبدون نیاز به اجرای بقیه برنامه
sections U بخشی از برنامه اصلی که مستقل اجرا میشود وبدون نیاز به اجرای بقیه برنامه
sentimentality U گرایش بسوی احساسات
shake-up U احساسات راتحریک کردن
sweep off one's feet <idiom> U بر احساسات فائق آمدن
heartstring U عمیق ترین احساسات دل
sentimentalization U ایجاد احساسات وعواطف
sentimentalism U گرایش بسوی احساسات
sensate U با احساسات درک کردن
internationalism U احساسات بین المللی
shake-ups U احساسات راتحریک کردن
sentimentally U از روی احساسات یاعاطفه
unfeeling U بیحس فاقد احساسات
self composed U مستولی بر احساسات خود
sentient U حساس دستخوش احساسات
shake up U احساسات راتحریک کردن
religious sentiments U احساسات وعقاید مذهبی
soft spot for someone/something <idiom> U احساسات تندوتیز داشتن
mush U احساسات بیش ازحد
seentimentally U از روی احساسات یا عاطفه
sentimental U مبنی بر احساسات یا عقیده
neighbourly feelings U احساسات همسایگی همدردی
heart goes out to someone <idiom> U ابراز احساسات کردن
get a grip of oneself <idiom> U کنترل کردن احساسات شخصی
close to home <idiom> U به احساسات شخصی نزدیک شدن
pathognomic U وابسته به تشخیص ناخوشی یا احساسات
sectarianize U با احساسات و تعصبات مسلکی امیختن
wear one's heart on one's sleeve <idiom> U نشان دادن تمام احساسات
your words offended her U سخنان شما به احساسات اوبرخورد
To play (trifle) with someones feeling. U با احساسات کسی بازی کردن
Easy does it . U یواش یواش ( آرام وبدون عجله )
pornography U نقاشی یا عکس محرک احساسات جنسی
heart strings U عمیق ترین احساسات دل رشته هایاریسمانهای دل
wounded feelings U رنجش برخوردگی احساسات جریحه دار
soul searching U بررسی دقیق احساسات وانگیزههای خود
soul-searching U بررسی دقیق احساسات وانگیزههای خود
philanthropic feelings U احساسات بشر دوستانه و نوع پرستانه
debunking U احساسات غلط و پوچ را ازکسی دور کردن
soap opera U نمایشهای تلویزیونی یارادیویی پر احساسات وکم ارزش
soap operas U نمایشهای تلویزیونی یارادیویی پر احساسات وکم ارزش
debunk U احساسات غلط و پوچ را ازکسی دور کردن
debunks U احساسات غلط و پوچ را ازکسی دور کردن
passion U اشتیاق وعلاقه شدید احساسات تند وشدید
She has emotional entanglements (involvement ) . U گرفتاریهای احساسی دارد ( عشق ؟ احساسات وغیره )
debunked U احساسات غلط و پوچ را ازکسی دور کردن
eroticism U تحریک احساسات شهوانی بوسیله تخیل ویابوسایل هنری
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
his words injured my feelings U سخنایش بمن برخورد سخنانش احساسات مراجریحه دار کرد
parabiosis U برگشت ووقفه فعالیت حیاتی موجود فرونشستگی احساسات یافعالیت
oedipus complex U احساسات محبت امیزبچه نسبت به والدین جنس مخالف خود
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
oedipal U وابسته به احساسات و علائق کودکان 3 تا 6 ساله نسبت بوالدین جنس مخالف خود
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
demagogisme U استفاده نامشروع از احساسات حاد و تعصبات عوام و مردم کوچه و بازار به منظور وصول به اهداف سیاسی
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
erogenous U ارضاکننده تحریکات شهوانی و جنسی محرک احساسات جنسی
idiomorphic U دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
exhibitionism U نوعی انحرافات جنسی که دران شخص بوسیله نشان دادن الت جنسی خود احساسات شهوانی رافرومینشاند عریان گرائی
end stopped U دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions U دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
sex U احساسات جنسی روابط جنسی
sexes U احساسات جنسی روابط جنسی
Indo-persian rug U قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
off colored U دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
polyisotopic U دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
monadelphous U دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
approval by acclamation U تصویب به وسیله کف زدن وابراز احساسات این گونه تصویب زمانی مصداق پیدامیکند که مخالف جدی وجودنداشته باشد و طبعا" مسئله شمردن صاحبان اصوات تحسین امیز منتفی است
winey U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
feelings indigenous to man U احساسات طبیعی انسان احساساتی که در انسان بومی یا طبیعی هستند
pentadactyl U دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
voluntary manslaughter U قتل غیر عمد با سوء نیت نسبی عبارت از حالتی است که قاتل در اثر غلبه هیجان و غلیان احساسات مرتکب قتلی شودکه در ان رکن عمد به طورکامل موجود نیست و در عین حال قتل غیر عمد هم محسوب نمیشود
three legged U دارای سه پا
fraught with U دارای
odoriferous U دارای بو
footy U دارای پا
glochidiate U دارای مو
three-legged U دارای سه پا
trilinear U دارای سه خط
bilabiate U دارای دو لب
iodic U دارای ید
triconered U دارای سه گوشه
knock kneed U دارای زانوی کج
ledgy U دارای طاقچه
papillose U دارای برامدگی
tricorn U دارای سه شاخ
trichotomous U دارای سه قسمت
twofold U دارای دو چیز
triatomic U دارای سه اتم
tricone U دارای سه شاخ
splashing U دارای ترشح
overbusy U دارای کارزیاد
lean to U دارای چارطاقی
salaried U دارای حقوق
palmy U دارای نخل
tristigmatic U دارای سه مادگی
lobate U دارای نرمه
tricuspidate U دارای سه لخت
trigynous U دارای سه مادگی
trigonous U دارای سه زاویه
formal U دارای فکر
tricyclic U دارای سه چرخ
splash U دارای ترشح
trifoliolate U دارای سه نشریه
splashes U دارای ترشح
lippy U پر رو دارای لب اویزان
knarred U دارای برامدگی
isogenous U دارای یک منبع
iodous U دارای یود
bodily U دارای بدن
divan U دارای دوفرفیت
divans U دارای دوفرفیت
invested with power U دارای اختیار
pinnular U دارای برگچه
bifocal U دارای دو کانون
bifocals U دارای دو کانون
testate U دارای وصیت
ternal U دارای سه تغییر
pinnular U دارای بالچه
intercommunicate U دارای مراوده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com