English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
trabecula U دارای فواصل دربین یاخته ها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
oogamous U دارای یاخته جنسی نر کوچک و متحرک و یاخته ماده بزرگ و غیر متحرک
moniliform U دارای فواصل دانه وار
between U دربین درمقام مقایسه
There were some angry looks in the crowd . U قیافه ها ؟ عصبانی دربین جمعیت دیده می شد
bring the house down <idiom> U باعث خنده زیاد دربین تماشاچیان
through thick and thin <idiom> U دربین زمانهای خوب وبد،از بین مشکلات وسختیها
hold court <idiom> U همانند شاه وملکه دربین موضوع مورد بحث عمل کردن
periodically U در فواصل معین
spacing U مراعات فواصل
plant out U در فواصل معین کاشتن
chronograph U الت سنجش فواصل زمانی
grid interval U فواصل شبکه بندی نقشهای
measuring magnifier U مسافت یاب مخصوص فواصل کم
spacing U در فواصل مساوی تقسیم بندی
isochronous U واقع شونده در فواصل منظم ومساوی
isochronal U همزمان واقع شونده در فواصل منظم و مساوی
dole U سرنوشت تقسیم پول یا غذا در فواصل معین
feelers U وسیله اندازه گیری فواصل بسیار کوچک
feeler U وسیله اندازه گیری فواصل بسیار کوچک
endomixis U تجدید وضع هستهای اغازیان تاژکدار در فواصل معینه
planimetric U نقشهای که فقط فواصل افقی نقاط رانشان میدهد
endermic U انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
terrorism U عقیده به لزوم ادمکشی و ایجاد وحشت دربین مردم و یا سیستم فکری یی که هر نوع عملی را برای رسیدن به اهداف سیاسی جایز می داند
minute gun U توپی که به فواصل معین به احترام مرگ کسی شلیک میکند
dental floss U نخی که برای پاک کردن فواصل بین دندانهابکار میرود
staging area U منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
nebula U تودههای عظیم گازو گرد مابین فواصل ستارگان جاده شیری
acellular U بی یاخته
cells U یاخته
protozoan U تک یاخته
biont U یاخته
cell U یاخته
unicellular U تک یاخته
unicellularity U تک یاخته
protozoon U تک یاخته
ether U جسم قابل ارتجاعی که فضاوحتی فواصل میان ذرات اجسام را پر کرده ووسیله انتقال روشنایی و گرمامیشود
cytology U یاخته شناسی
glial cell U یاخته گلیایی
spermatozoid U یاخته نر و متحرک
nerve cell U یاخته عصبی
protozoology U تک یاخته شناسی
cell body U جسم یاخته
neurocyte U یاخته عصبی
cytology U یاخته شناس
utricle U انبان چه یاخته
haploid cell U یاخته جنسی
betz's cell U یاخته بتس
cytoplasm U سفیده یاخته
bacteria U میکربهای تک یاخته
mesoplast U هسته یاخته
gamete U یاخته جنسی
phagocytosis U یاخته خواری
neurons U یاخته عصبی
blood cell U یاخته خون
protoplasm U سفیده یاخته
neurone U یاخته پی و کاران
neurones U یاخته پی و کاران
binary cell U یاخته دودویی
neuron U یاخته عصبی
germ cell U یاخته جنسی
blood cells U یاخته خون
ependymal cell U یاخته اپاندیم
ovum U یاخته ماده
data cell U یاخته داده
storage cell U یاخته انباره
pigment cell U یاخته رنگی
osteoblast U یاخته استخوان ساز
plasmic U وابسته به سفیده یاخته
heterogamet U یاخته جنسی ناهمخوان
intercellular U واقع در میان یاخته ها
accessory cells یاخته های کمکی
neuroblast U یاخته رویانی عصبی
protozoan U وابسته به تک یاخته اغازی
astrocyteo U نوعی یاخته کمکی
body cell U یاخته غیر تناسلی
Rod cell U یاخته استوانه ای [در چشم]
gametogenesis U تکوین یاخته جنسی
amitosis U تقسیم مستقیم یاخته
rod U یاخته استوانه ای [در چشم]
sarcode U سفیده یاخته حیوانی
spongioblast U یاخته رویانی گلیایی
macrophage U یاخته بیگانه خواردرشت
ectoclast U بخش خارجی یاخته
plasmalemma U پروتوپلاسم منطقه خارجی یاخته
plasma membrane U غشاء خارجی سفیده یاخته
spermatozoon U یاخته متحرک نطفه بالغ جنس نر
spermatozoa U یاخته متحرک نطفه بالغ جنس نر
auxesis U رشد توام باعدم تقسیم یاخته
photocell U یاخته حساس نسبت به نور فتوسل
achromatin U مادهء رنگ ناپذیر هستهء یاخته
neuron U رشته مغزی و ستون فقراتی یاخته عصبی
neurons U رشته مغزی و ستون فقراتی یاخته عصبی
plasmolysis U چروک و انقباض سفیده یاخته وخروج از جداریاخته
rods and cones [in the retina] U یاخته های استوانه ای و مخروطی [در شبکیه چشم]
chromoplast U یاخته رنگی که حاوی رنگ قرمز یا زرد میباشد
increments U فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
increment U فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
asynchronous transmission U اطلاعات در فواصل زمانی بدون قاعده و نامنظم به وسیله قراردادن یک بیت شروع قبل از هر کاراکتر ویک بیت خاتمه پس از ان انتقال می یابند
plastogene U اجسام بسیار ریزیاختههای گیاهی که عامل پدیدههای حیاتی یاخته میباشند
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
photogrammetry U علم تهیه نقشه از روی عکس هوایی یا اندازه گیری فواصل زمینی از روی عکس هوایی
gemmule U یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
idiomorphic U دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
nucleole U جسمی که در درون هسته یاخته ها یافت میشود هسته هسته
splits U زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
end stopped U دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions U دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
Indo-persian rug U قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
polyisotopic U دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
off colored U دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
monadelphous U دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
winey U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
oogamete U سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
pentadactyl U دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
trilinear U دارای سه خط
bilabiate U دارای دو لب
footy U دارای پا
fraught with U دارای
glochidiate U دارای مو
three legged U دارای سه پا
three-legged U دارای سه پا
iodic U دارای ید
odoriferous U دارای بو
basined U دارای ابگیر
bifocal U دارای دو کانون
short range U دارای برد کم
short-range U دارای برد کم
shoaly U دارای جاهای کم اب
shelterer U دارای حفاظ
aulait U دارای شیر
bifocals U دارای دو کانون
knock kneed U دارای زانوی کج
mammilate U دارای پستان
magneto U دارای مغناطیس
elective U دارای حق انتخاب
social minded U دارای افکاراجتماعی
divan U دارای دوفرفیت
azotic U دارای ازت
equivocal U دارای دومعنی
silicifoeous U دارای در کوهی
backed U دارای پشت
divans U دارای دوفرفیت
knarred U دارای برامدگی
sexagenary U دارای سن 06 تا96
monandrous U دارای یک شوهر
monatomic U دارای یک جوهرفرد
geniculate U دارای زانویی
twofold U دارای دو چیز
monometallic U دارای یک فلز
keeled U دارای تبر ته
monopetalous U دارای یک گلبرگ
keyed U دارای جاانگشتی
isogenous U دارای یک منبع
self abnegating U دارای کف نفس
antithetic U دارای ضد ونقیض
kibed U دارای شکاف
artiodactylous U دارای سم شکافته
artiodactyl U دارای سم شکافته
rifled U دارای خان
miasmal U دارای دمه بد بو
miasmatic U دارای دمه بد بو
keratinous U دارای موادشاخی
arbitrative U دارای اختیارحکمیت
antithetical U دارای ضد ونقیض
muciferous U دارای مخاط
spirituous U دارای الکل
low spirited U دارای روحیه بد
low-spirited U دارای روحیه بد
fibrinous U دارای مودلیفی
hook-nosed U دارای بینی کج
amphibolic U دارای دو معنی
deficient U دارای کمبود
redundant U دارای اطناب
stannous U دارای قلع
lobate U دارای نرمه
overlapping U دارای اشتراک
straight line U دارای خط مستقیم
bimotored U دارای دوموتور
bimorphemic U دارای دوشکل
squib U دارای صدای فش فش
squibs U دارای صدای فش فش
bimolecular U دارای دوملکول
strontic U دارای استرونیوم
feldspathic U دارای فلدسپار
lippy U پر رو دارای لب اویزان
stannic U دارای قلع
staminate U دارای جرثومه نر
hook nosed U دارای بینی کج
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com