Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (31 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
fluoridate
U
دارای فلورید کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fluoride
U
فلورید
cryolite
U
فلورید سدیم والومینیم یخ سنگ
tetrafluoride
U
فلورید مرکب از چهار اتم فلورین
personate
U
خودرا بجای دیگری قلمداد کردن دارای شخصیت کردن
curb
U
محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbed
U
محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbing
U
محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbs
U
محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
grated
U
باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
grate
U
باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
grates
U
باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
militarize
U
جنگ طلب کردن دارای روح نظامی کردن
incorporate
U
جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
incorporates
U
جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
thread
U
دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
threads
U
دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
incorporating
U
جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
edges
U
: دارای لبه تیز کردن تحریک کردن
reman
U
دارای نفرات تازه کردن مردانگی کردن
edge
U
: دارای لبه تیز کردن تحریک کردن
isobare
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious
U
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled
U
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent
U
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
fortify
U
دارای استحکامات کردن تقویت کردن
fortifying
U
دارای استحکامات کردن تقویت کردن
inflame
U
دارای اماس کردن ملتهب کردن
inflames
U
دارای اماس کردن ملتهب کردن
fortifies
U
دارای استحکامات کردن تقویت کردن
inflaming
U
دارای اماس کردن ملتهب کردن
furnishes
U
دارای اثاثه کردن مجهز کردن
furnishing
U
دارای اثاثه کردن مجهز کردن
catalyze
U
دارای اثرمجاورتی کردن تسریع کردن
furnish
U
دارای اثاثه کردن مجهز کردن
innervate
U
دارای پی کردن
tooth
U
دارای دندان کردن
nationalised
U
دارای ملیت کردن
potentialize
U
دارای استعداد کردن
gifts
U
دارای استعداد کردن
varnishing
U
دارای فاهرخوب کردن
varnishes
U
دارای فاهرخوب کردن
varnished
U
دارای فاهرخوب کردن
varnish
U
دارای فاهرخوب کردن
gift
U
دارای استعداد کردن
nationalizes
U
دارای ملیت کردن
nationalises
U
دارای ملیت کردن
nationalizing
U
دارای ملیت کردن
nitrogenize
U
دارای نیتروژن کردن
transistorize
U
دارای ترانسیتور کردن
nationalize
U
دارای ملیت کردن
hydrogenate
U
دارای هیدروژن کردن
hydroxylate
U
دارای هیدروکسیل کردن
ensoul
U
دارای روح کردن
crenellate
U
دارای کنگره کردن
crenelate
U
دارای کنگره کردن
vitaminize
U
دارای ویتامین کردن
tinkled
U
دارای طنین کردن
personified
U
دارای شخصیت کردن
personifies
U
دارای شخصیت کردن
personify
U
دارای شخصیت کردن
personifying
U
دارای شخصیت کردن
insoul
U
دارای روح کردن
castellate
U
دارای استحکامات کردن
substantivize
U
دارای ماهیت کردن
personalize
U
دارای شخصیت کردن
zigzags
U
دارای پیچ و خم کردن
whipstitch
U
دارای مرز کردن
freckle
U
خال دارای کک مک کردن
zigzag
U
دارای پیچ و خم کردن
zigzagging
U
دارای پیچ و خم کردن
vallum
U
دارای استحکامات کردن
nationalising
U
دارای ملیت کردن
index
U
:دارای فهرست کردن
bodies
U
دارای جسم کردن
embrasures
U
دارای منفذ کردن
rampart
U
دارای استحکامات کردن
body
U
دارای جسم کردن
populating
U
دارای جمعیت کردن
embrasure
U
دارای منفذ کردن
systemize
U
دارای همست کردن
zigzagged
U
دارای پیچ و خم کردن
tinkle
U
دارای طنین کردن
tinkling
U
دارای طنین کردن
indexed
U
:دارای فهرست کردن
indexes
U
:دارای فهرست کردن
tinkles
U
دارای طنین کردن
populate
U
دارای جمعیت کردن
populates
U
دارای جمعیت کردن
acinaseous
U
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
galleried
U
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
gravel blind
U
دارای چشم تار دارای دید کم
low tension
U
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
virile
U
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
rehabilitates
U
دارای امتیازات اولیه کردن
wigs
U
دارای گیس مصنوعی کردن
rehabilitating
U
دارای امتیازات اولیه کردن
methodize
U
دارای روش یاقاعدهای کردن
hyphenate
U
بوسیله خط دارای فاصله کردن
tat
U
دارای حاشیه توری کردن
fulcrum
U
دارای نقطه اتکاء کردن
flyspeck
U
دارای لکه مگس کردن
prong
U
دارای چنگک یا چنگال کردن
rehabilitated
U
دارای امتیازات اولیه کردن
sanitate
U
دارای لوازم بهداشتی کردن
panes
U
دارای جام شیشه کردن
pane
U
دارای جام شیشه کردن
tongues
U
گفتن دارای زبانه کردن
granulate
U
دارای ذرات ریز کردن
reengine
U
دارای موتور تازه کردن
rehabilitate
U
دارای امتیازات اولیه کردن
prongs
U
دارای چنگک یا چنگال کردن
wig
U
دارای گیس مصنوعی کردن
criss-crosses
U
دارای نقش چلیپایی کردن
criss-cross
U
دارای نقش چلیپایی کردن
criss-crossing
U
دارای نقش چلیپایی کردن
criss-crossed
U
دارای نقش چلیپایی کردن
to p a thing person with athing
U
کسی را دارای چیزی کردن
bedevilling
U
دارای روح شیطانی کردن
to p a thing for a person
U
کسی را دارای چیزی کردن
bedevil
U
دارای روح شیطانی کردن
bedevilled
U
دارای روح شیطانی کردن
bedevils
U
دارای روح شیطانی کردن
ravine
U
دارای دره تنگ کردن
ravines
U
دارای دره تنگ کردن
motivated
U
تهییج کردن دارای انگیزه شده
shoe
U
دارای کفش کردن نعل زدن به
woof
U
پارچه کتانی دارای پود کردن
woofs
U
پارچه کتانی دارای پود کردن
shoes
U
دارای کفش کردن نعل زدن به
shoeing
U
دارای کفش کردن نعل زدن به
motivate
U
تهییج کردن دارای انگیزه شده
substantialize
U
دارای وجود خارجی کردن یاشدن
russify
U
دارای عقاید وتمایلات روسی کردن
motivating
U
تهییج کردن دارای انگیزه شده
masterminding
U
دارای نبوغ فکری ابداع کردن
retrench
U
دارای سنگر موقتی زیرزمینی کردن
motivates
U
تهییج کردن دارای انگیزه شده
masterminds
U
دارای نبوغ فکری ابداع کردن
bells
U
دارای زنگ کردن کم کم پهن شدن
masterminded
U
دارای نبوغ فکری ابداع کردن
mastermind
U
دارای نبوغ فکری ابداع کردن
bell
U
دارای زنگ کردن کم کم پهن شدن
systemmatize
U
دارای روش یاقاعده کردن اسلوب دادن
systematize
U
دارای روش یا قاعده کردن اسلوب دادن به
outrigged
U
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
to piss off the wrong people
<idiom>
U
آدمهای دارای نفوذ و قدرت زیاد را عصبانی کردن
tackle
U
از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackles
U
از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackling
U
از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackled
U
از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
idiomorphic
U
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
opalite
U
ترکیبی که دارای رنگهای مختلف بوده و برای براق کردن نمای اجری بکار میرود
isotropic solutions
U
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped
U
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
air condition
U
دارای دستگاه تهویه کردن تهویه کردن
Indo-persian rug
U
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
choke bore
U
روکشی برای سوراخ کردن یاتراش دادن داخل سیلندر که قسمت بالای ان دارای قطری کمتر از قطر اصلی سیلندرمیباشد
dovetailing
U
کام و زبانه دم فاختهای دارای کام وزبانه دم کبوتری جفت کردن
dovetail
U
کام و زبانه دم فاختهای دارای کام وزبانه دم کبوتری جفت کردن
dovetails
U
کام و زبانه دم فاختهای دارای کام وزبانه دم کبوتری جفت کردن
polyisotopic
U
دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
monadelphous
U
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
off colored
U
دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
incrust
U
با قشر و پوست پوشاندن دارای پوشش سخت کردن قشر تشکیل دادن
tool
U
دارای ابزار کردن بصورت ابزار دراوردن
winy
U
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winey
U
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
frets
U
دارای نقشههای پیچ در پیچ کردن
fret
U
دارای نقشههای پیچ در پیچ کردن
pentadactyl
U
دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
corn-effect
U
ذرتی شدن فرش که در اثر پرداخت یا قیچی کردن نامناسب بوجود می آید و پرزهای فرش همگی دارای یک ارتفاع نبوده و ظاهر پرز فرش بلند و کوتاه می شود
three legged
U
دارای سه پا
footy
U
دارای پا
odoriferous
U
دارای بو
fraught with
U
دارای
bilabiate
U
دارای دو لب
trilinear
U
دارای سه خط
glochidiate
U
دارای مو
iodic
U
دارای ید
three-legged
U
دارای سه پا
hearted
U
دارای قلب ...
splashing
U
دارای ترشح
splashes
U
دارای ترشح
salaried
U
دارای حقوق
intercommunicate
U
دارای مراوده
splash
U
دارای ترشح
superabundant
U
دارای وفور
bifocal
U
دارای دو کانون
syntonic
U
دارای بسامدمشابه
binocular
U
دارای دو چشم
ill neighboured
U
دارای محیط بد
binuclear
U
دارای دو هسته
insectile
U
دارای حشره
reversioner
U
دارای حق رجوع
cephalous
U
دارای کله
instinct with force
U
دارای زور
fortified
U
دارای استحکامات
divans
U
دارای دوفرفیت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com