Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
superincumbent
U
دارای فشار زیاد فشاری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
compound compression
U
فشار مرکب حالت فشاری که دران لنگرپیچشی صفربوده وتمام تنشهای عمودی فشاری میباشند
jet stream
U
جریان باد جت استریم درطبقه استراتوسفر که دارای فشار و سرعت زیاد میباشد
compression ignition
U
احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
drill press
U
متهای که با فشار دست یاماشین چیزی را حفر میکند مته فشاری
isopiestic
U
دارای فشار یکسان خط هم فشار
low tension
U
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
overvoltage
U
فشار زیاد
high pressure
U
فشار زیاد
pascal's law
U
هرگاه فشاری بریک نقطه از مایع وارد شود ان فشار عینا" به تمام نقاط مایع منتقل میشود
overvoltage protection
U
حفافت فشار زیاد
overpressure
U
زیاد شدن فشار
reaction turbin
U
توربین فشار زیاد
to overexert
U
زیاد به خود فشار آوردن
xenon high pressure lamp
U
لامپ فشار زیاد گزنون
to overstrain oneself
U
زیاد بخود فشار اوردن
to work at a high pressure
U
با فشار یا فعالیت زیاد کارکردن
blowing
U
خروج هوا با فشار و سرعت زیاد
scissors
U
سگک از رو که فشار زیاد به کمر وارد می اورد
oxygen bottle
U
محفظهای برای نگهداری اکسیژن گازی تحت فشار زیاد
long dated
U
دارای مهلت زیاد
surfy
U
دارای خیزاب زیاد
long-distance
U
دارای مسافت زیاد
newsy
U
دارای اخبار زیاد
gleby
U
دارای کلوخه زیاد
overcharged with electricity
U
دارای برق زیاد
of great importance
U
دارای نفوذ زیاد
elmy
U
دارای نارون زیاد
precieuse
U
دارای فرافت زیاد
precieux
U
دارای فرافت زیاد
long distance
U
دارای مسافت زیاد
iffy
U
دارای احتمالات زیاد
iffy
U
دارای لیت و لعل زیاد
imaginative
U
دارای قوه تصور زیاد
loaded
U
پولدار دارای پول زیاد
siliciferous
U
دارای سیلیس یا سیلیکون زیاد
joule kelvin effect
U
انبساط گاز با فشار زیاد ازمجرای کنترل سوخت یا پلاک منفذدار که با کاهش دماهمراه است
high pressure
U
دارای وزن وفشار زیاد پرفشار
oversexed
U
دارای تمایلات جنسی زیاد شهوتران
overmasted
U
دارای دیرکهای زیاد بلند یاسنگین
garish
U
دارای زرق و برق زیاد شعله ور
high octane
U
دارای اکتان زیاد مانند بنزین سوپر
overparted
U
دارای سهم زیاد یا دشوار سنگین بار
pressure cabin
U
هواپیمای دارای دستگاه تهویه مقاوم با فشار هوا
warm gas thruster
U
جت پیش راننده متشکل از گازذخیره شده با فشار زیاد که قبل از بیرون رانده شدن ازنازل گرم شود
to piss off the wrong people
<idiom>
U
آدمهای دارای نفوذ و قدرت زیاد را عصبانی کردن
high test
U
امتحان سختی را گذرانده دارای قوه فراره زیاد
polysomic
U
دارای کروموسومهای بیش از بقیه زیاد کروموسوم پرکروموسوم
eurytopic
U
دارای قدرت تحمل زیاد نسبت به تغییرات عوامل محیط
cut-outs
U
روزنهای در هواپیماهی دارای کابین با فشار تنظیم شده بعنوان در پنجره و غیره
cut-out
U
روزنهای در هواپیماهی دارای کابین با فشار تنظیم شده بعنوان در پنجره و غیره
isallobar
U
خط فرضی که نقاط دارای فشار جوی مساوی در زمان معینی رانشان میدهد
isallobaric
U
خط فرضی که نقاط دارای فشار جوی مساوی در زمان معینی رانشان میدهد
blockbusters
U
بمب دارای قدرت تخریبی زیاد شخص یاچیز خیلی موثر وسخت
blockbuster
U
بمب دارای قدرت تخریبی زیاد شخص یاچیز خیلی موثر وسخت
multimult
U
پیشوند بمعنی " بسیار وزیاد "و " دارای تعداد زیاد " و "متعدد " و " بیشتر " و" چند "
club propeller
U
ملخی دارای تیغههای کلفت باگام زیاد برای تست قدرت یاترک موتور
dumptor
U
کامیونی با چرخهای لاستیکی که دارای سرعتی زیاد میباشد و بار خود را درجلو تخلیه میکند
high frequency
U
دارای فرکانس با تکرار زیاد امواج پر فرکانس
cabin pressure
U
فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
pressurized cabin
U
اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
load call
U
وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
compensating relief valve
U
شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
pitot static system
U
سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure
U
فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
Nomatic rugs
U
قالی های عشایری و قشقایی
[این فرش ها بعلت جا به جایی زیاد عشایر عموما کوچک بافته می شوند و اکثرا بصورت پشم بوده و در آن از ذهنی بافی و یا نقوش محلی استفاده می شود. فرش ها دارای استحکام ضعیف هستند.]
I didnt get much sleep.
U
زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
cabin pressurization safety valve
U
شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
compressor pressure ratio
U
نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
compressive
U
فشاری
komi
U
فشاری
achi komi
U
دفاع فشاری
filter press
U
صافی فشاری
head pressure
U
ارتفاع فشاری
thumbs
U
دگمه فشاری
push
U
ضربه فشاری
push button
U
دکمه فشاری
push button
U
کلید فشاری
thumb
U
دگمه فشاری
thumbed
U
دگمه فشاری
thumbing
U
دگمه فشاری
pushed
U
ضربه فشاری
pushes
U
ضربه فشاری
constrictor knot
U
گره فشاری
compressive yield point
U
حدجهمندگی فشاری
hard board
U
تخته فشاری
pressure device
U
ماسوره فشاری
pressure sweeping
U
روبیدن فشاری
pressure fraction
U
کسر فشاری
press key
تکمه فشاری
die cast
U
ریختن فشاری
push key
تکمه فشاری
pression pipe
U
لوله فشاری
pressure butt welding
U
جوشکاری لب به لب فشاری
pressure welding
U
جوش فشاری
pressure welding
U
جوشکاری فشاری
push shot
U
ضربه فشاری
head
U
ارتفاع فشاری
thrust bolt
U
پیچ فشاری
pressboard
U
تخته فشاری
force pump
U
تلمبه فشاری
force feed oiler
U
روغندان فشاری
snap fastener
U
دکمه فشاری
filterpress
U
پالونه فشاری
data compaction
U
داده فشاری
push button switch
U
تکمه فشاری
duplex pressure proportioner
U
مخلوط کن دو فشاری
compression spring
U
فنر فشاری
compressive stress
U
تنش فشاری
compression flange
U
عضو فشاری
compression strength
U
مقاومت فشاری
compression strength
U
توان فشاری
compressive stress
U
خستگی فشاری
compression flange
U
سپر فشاری
compression strength
U
استحکام فشاری
compression strength
U
تاب فشاری
compression molding
U
قالبگیری فشاری
compression stress
U
تنش فشاری
compression wave
U
موج فشاری
compressive load application
U
بار فشاری
overbuild
U
زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
press casting
U
ریخته گری فشاری
fumikumi
U
لگد فشاری به پایین
mae west
U
جلیقه نجات فشاری
cold pressure welding
U
جوشکاری فشاری سرد
net push
U
ضربه فشاری از لب تور
thrust hardness
U
درجه سختی فشاری
pressure device
U
عامل فشاری مین
compression riveter
U
دستگاه پرچ فشاری
compression molding
U
ریخته گری فشاری
cold pressed forging
U
اهنگری فشاری سرد
press cutting
برش دهنده فشاری
compression test specimen
U
نمونه ازمون فشاری
brass pressure casting
U
برنج ریختگی فشاری
barometric altimeter
U
ارتفاع سنج فشاری
resistance pressure welding
U
جوشکاری فشاری مقاومتی
standard size whole brick
U
اجر فشاری معمولی
firing pressure device
U
ماسوره فشاری مین
compression specimen
U
نمونه ازمایش فشاری
pressure weld
U
جوش دادن فشاری
pressure lubrication
U
دستگاه روغنکاری فشاری
pressure weldable
U
قابل جوشکاری فشاری
centralized oil shot system
U
روغنکاری متمرکز فشاری
compressive yield point
U
نقطه لهیدگی فشاری
molten metal pressure welding
U
روش جوشکاری ذوبی-فشاری
alumino thermit pressure welding
U
جوشکاری فشاری الومینو-ترمیتی
pitometer log
U
سرعت سنج فشاری پیتومتری
pieze
U
واحد فشاری در سیستم غیرمتریک
press cast process
U
فرایند ریخته گری فشاری
thermit pressure welding
U
روش جوشکاری فشاری حرارتی
thermit pressure welding
U
روش جوشکاری فشاری الومینوترمیتی
pressure casting
U
قطعه ریخته گری فشاری
pressure die casting
U
ریخته گری حدیدهای فشاری
drag in
<idiom>
U
پا فشاری روی موضوع دیگری
tobi komi
U
ضربه فشاری پا در حال پرش
bend
U
خمش فشاری انحنای لوله زانویی
pressure die casting machine
U
دستگاه ریخته گری حدیدهای فشاری
pressure die casting process
U
فرایند ریخته گری حدیدهای فشاری
to hold somebody in great respect
U
کسی را زیاد محترم داشتن
[احترام زیاد گذاشتن به کسی]
rolling press
U
الت فشاری برای دراوردن نمونههای چاپی
low head plant
U
نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
banged
U
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
bangs
U
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
banging
U
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
bang
U
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
isobar
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
piezoelectric
U
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
cementitious
U
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled
U
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
energy absorber
U
مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
ringent
U
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
brace
U
گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند
braced
U
گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند
impluse level
U
سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
high voltage transformer
U
ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
gravel blind
U
دارای چشم تار دارای دید کم
acinaseous
U
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
galleried
U
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
virile
U
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
pitot pressure
U
فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
clear one's ears
U
متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
outrigged
U
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
constant temperature pressure
U
welding combustion جوشکاری فشاری در دمای ثابت جوشکاری گازی
hypobaric
U
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
low voltage distribution system
U
شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
dial up
U
استفاده از یک شماره گیر یا دکمه فشاری تلفن برای ایجاد مکالمه تلفنی ایستگاه به ایستگاه
surcharge
U
زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharges
U
زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
idiomorphic
U
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
high speed
U
با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
compressive strength
U
قابلیت یک جسم برای مقاومت در برابر نیروی فشاری یانیرویی که گرایش به فشردن موتاه کردن و متراکم کردن ان دارد
isotropic solutions
U
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped
U
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
cold swaging machine
U
دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
Indo-persian rug
U
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
off colored
U
دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
polyisotopic
U
دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
monadelphous
U
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
winey
U
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com