English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
compos mentis U دارای عقل سالم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
embonpoint U دارای مزاج سالم و خوب
Other Matches
levy in mess U نام نویسی از مردمان سالم برای جنگ بسیج مردمان سالم به طور اجباری
Sound mind in a sound body. <proverb> U عقل سالم در بدن سالم.
in a good state of health U سالم
pert U سالم
healthful U سالم
safe U سالم
hale U سالم
sicker U سالم
safer U سالم
healthier U سالم
healthy U سالم
salubrious U سالم
healthiest U سالم
valid U سالم
out of the wood U سالم
safest U سالم
safes U سالم
sounds U سالم
scot free U سالم
whole U سالم
scot-free U سالم
intact U سالم
wells U سالم
well U سالم
lucid U سالم
soundable U سالم
sound U سالم
soundest U سالم
sounded U سالم
syntropy U پیوند سالم
sane U سالم معقول
intact U سالم کامل
salutary U سالم ومغذی
sanest U سالم معقول
wholesomeness U سالم و بی خطر
All right? U سالم هستی؟
saner U سالم معقول
unclean U غیر سالم
health food U غذای سالم
ablebodied <adj.> U سالم و تندرست
A healthy recreation . Good clean fun. U تفریحات سالم
sound money U پول سالم
halely U بطور سالم
healthily U بطور سالم
health foods U غذای سالم
clear timber U چوب سالم
with a whole skin U پی گزند سالم
Is everything all right? U سالم هستی؟
wholesome U سالم و بی خطر
Good wholesome food . U غذای سالم وکامل
unsullied U مسموم نشده-سالم
wooden round U گلوله سالم و بادوام
survived <past-p.> U جان سالم به در بردن
incorrupt U سالم کردن درستکارکردن
wooden bomb U بمب سالم و بادوام
wholesore U گوارا سالم سودمند
unhealthy U غیر سالم بیمار
peart U سالم وبا روح
In good condition (health). U سالم وبی عیب
bonnily U بطور سالم وخوشحال
soundly U بطور صحیح و سالم
to ride out U سالم بیرون رفتن از
well-balanced U سالم سلیم موزون باقرینه
well balanced U سالم سلیم موزون باقرینه
To be sound in wind and limb. U جسما" سالم وقوی بودن
It remained intact. U سالم ودست نخورده باقی مانده
duration U مدت زمانی که چیزی سالم می ماند
sound [arguments, data, figures] <adj.> U درست [بی عیب ] [سالم ] [استدلال . داده ها . اعداد]
return to base U بازگشت هواپیما به پایگاه به طور سالم هواپیمای بازگشتی
you do not seem well U گویا حالتان خوش نیست سالم بنظر نمیایید
demands of providing healthy living and working conditions U خواسته هایی از فراهم نمودن شرایط زندگی و کار سالم
homeopathy U معالجه امراض بوسیله تجویزدارویی که دراشخاص سالم علائم ان مرض را بوجوداورد
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
Sophrosyne U وضعیت سالم ذهن توصیف شده با خویشتنداری اعتدال و آگاهی عمیق از نفس حقیقی که به شادی واقعی منجر میشود
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
usura maritima U دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
idiomorphic U دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
end stopped U دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions U دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
xmodem U یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد
Indo-persian rug U قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
monadelphous U دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
polyisotopic U دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
off colored U دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
winey U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl U دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
iodic U دارای ید
trilinear U دارای سه خط
three legged U دارای سه پا
odoriferous U دارای بو
glochidiate U دارای مو
fraught with U دارای
bilabiate U دارای دو لب
footy U دارای پا
three-legged U دارای سه پا
plumose U دارای دسته پر
prerogatived U دارای حق ویژه
preemptor U دارای حق شفعه
pre emptive U دارای حق شفعه
pileate U دارای کلاهک
pinnular U دارای برگچه
dolose U دارای قصدجرم
pinnular U دارای بالچه
weighted U دارای وزن
polygamous U دارای چند زن
primipara U دارای یک اولاد
primiparous U دارای یک اولاد
reversioner U دارای حق رجوع
nitrous U دارای شوره
reboant U دارای واکنش
rattly U دارای صدای تق تق
rarely beautiful U دارای زیبائی
quartziferous U دارای در کوهی
pulsatile U دارای تپش
capitated U دارای سرمجزا
pulsant U دارای تپش
copperbottomed U دارای ته مسی
pseudonymous U دارای تخلص
dipteran U دارای دو بال
deadbeat U دارای سکون
deadbeats U دارای سکون
bisulcate U دارای دوشکاف
biramous U دارای دو شاخه
biradial U دارای دوشعاع
bipartite U دارای دوقسمت
binucleated U دارای دو هسته
binucleate U دارای دو هسته
overbusy U دارای کارزیاد
energetic U دارای انرژی
binuclear U دارای دو هسته
binocular U دارای دو چشم
stilted U دارای چوب پا
entitative U دارای وجودخارجی
bizonal U دارای دومنطقه
bodied U دارای بدن
bumpiness U دارای برامدگی
portentous U دارای فال بد
petiolated U دارای دمگل
calcic U دارای اهک
petiolate U دارای دمگل
calcareous U دارای کلسیم
pelliculate U دارای پوسته
buckish U دارای خوی بز
double tongued U دارای دوقول
papillose U دارای برامدگی
palmy U دارای نخل
of that ilk U دارای همان جا
deficient U دارای کمبود
cretaceous U دارای گچ فراوان
cuspidal U دارای برامدگی
dartrous U دارای تبخال
stannous U دارای قلع
stannic U دارای قلع
staminate U دارای جرثومه نر
equivocal U دارای دومعنی
backed U دارای پشت
splashy U دارای ترشح
short range U دارای برد کم
short-range U دارای برد کم
crepitant U دارای صدای خش خش
salaried U دارای حقوق
redundant U دارای اطناب
sulfureous U دارای گوگرد
legitimate U دارای حق مشروع
legitimated U دارای حق مشروع
legitimates U دارای حق مشروع
legitimating U دارای حق مشروع
rectilinear U دارای مسیرمستقیم
flabby U دارای عضلات شل
strontic U دارای استرونیوم
straight line U دارای خط مستقیم
swell butted U دارای ته گنده
spirituous U دارای الکل
spiriferous U دارای عضومارپیچی
declinatory U دارای تمایل
kibed U دارای شکاف
social minded U دارای افکاراجتماعی
rifled U دارای خان
silicifoeous U دارای در کوهی
shoaly U دارای جاهای کم اب
shelterer U دارای حفاظ
handy <adj.> U دارای مزیت
sexagenary U دارای سن 06 تا96
self abnegating U دارای کف نفس
sabulous U دارای شن ریزه
rugose U دارای رکه
cephalous U دارای کله
sonant U دارای اهنگ
cloven foot U دارای پا یا سم شکافته
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com