English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
swelled head U دارای عقاید بزرگ خود فروش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
neologize U دارای عقاید نوین
russify U دارای عقاید وتمایلات روسی کردن
interfaith U شامل اشخاصی دارای عقاید وادیان مختلف
heterodox U دارای مذهب وعقایدی مخالف عقاید عمومی
macropterous U دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
chesty U دارای سینهی بزرگ
throatier U دارای گلوی بزرگ
busty U دارای پستانهای بزرگ
throatiest U دارای گلوی بزرگ
throaty U دارای گلوی بزرگ
gor bellied U دارای شکم بزرگ
abdominous U دارای شکم بزرگ
bustiest U دارای پستانهای بزرگ
nasute U دارای منخرین بزرگ
steatopygous U دارای کفل بزرگ
steatopygic U دارای کفل بزرگ
swell butted U دارای کفل بزرگ
urceolate U دارای شکم بزرگ و دهانه کوچک
breast drill U نوعی دریل دارای مته بزرگ
pycnic U دارای شکم بزرگ واندام خپله
pyknic U دارای شکم بزرگ واندام خپله
industrial U دارای صنایع بزرگ اهل صنعت
ranking U دارای مقام بزرگ و عالی رتبه بندی
big bore U اسلحه دارای کالیبر بزرگ بیش از 220
great dane U نوعی سگ بزرگ وقوی که دارای پوست نرمی است
billhook U نوعی کارد بزرگ که دارای نوک برگشته است
woollen draper U پشمینه فروش ماهوت فروش شال فروش
zinjanthropus U شبه انسان دارای ابروی کوتاه و دندان اسیاب بزرگ دوره پلیستوسن سفلی
on licence U پروانه فروش ابجو یا نوشابههای دیگر که در همان جایگاه فروش گسازده شود
pearlies U جامه میوه فروش یا سبزی فروش دوره گرد که دکمههای مروارید دارد
wine seller U میفروش باده فروش شراب فروش خمار
hard sell U سخت کوشی در فروش فروش مجدانه
sale maximization U به حداکثر رسانیدن فروش ماکزیمم فروش
sales force U نیروی فروش کارکنان قسمت فروش
oogamous U دارای یاخته جنسی نر کوچک و متحرک و یاخته ماده بزرگ و غیر متحرک
My grandparents are six feet under. <idiom> U پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania U مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
religious tenets U عقاید مذهبی
mendelism U عقاید مندل
nihilism U عقاید نهیلیستی
feet on the ground <idiom> U عقاید عاقلانه
multiplicity of creeds U تعد د عقاید
inquisitor U مفتش عقاید
inquisitors U مفتش عقاید
dogmas U اصول عقاید
censorship U سانسور عقاید
dogma U اصول عقاید
optional claiming race U مسابقهای که صاحب اسب ازادی در فروش یا خودداری از فروش اسب دارد
fascism U اصول عقاید فاشیست
lutheranism U عقاید لوتر وکلیسای او
medievalism U عقاید قرون وسطایی
small-minded opinions U عقاید کوته نظر
rationale U توضیح اصول عقاید
symbolic U مط العه دلایل و عقاید
paradoxical U مخالف عقاید عمومی
soundboard U عامل انتشار عقاید
sounding boards U عامل انتشار عقاید
leninism U عقاید اشتراکی لنین
sounding board U عامل انتشار عقاید
symbolically U مط العه دلایل و عقاید
orientalism U عقاید یا سیاست شرقی
sound off <idiom> U عقاید را بیان کردن
big game U صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
museum piece U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
fossil U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
foreign military sales U فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
junkerism U عقاید یا قلمرونفوذ اشراف پروسی
syncretic U تلفیق کننده عقاید مختلف
orthodox U مطابق عقاید کلیسای مسیح
syncretism U اعتقاد به توحید عقاید همتایی
Machiavellian U وابسته به عقاید سیاسی "ماکیاولی "
ultranationalism U عقاید ناسیونالیزم خیلی افراطی
junkerdom U عقاید یا قلمرونفوذ اشراف پروسی
doctrinal U عقیدهای مبنی بر عقاید نظری
presbyterianism U پیروی از عقاید کلیسای مشایخی پروتستان
inquisitions U تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا
His political beliefs are old hat now . U عقاید سیاسی اش دیگه کهنه شده
self expression U ابراز وتصریح عقاید وخصوصیات خود
public opinion polling U استخراج عقاید و اراء عمومی رفراندوم
to turn round U برگشتن عقاید دیگری پیدا کردن
inquisition U تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا
ideogram U تجسم و نمایش عقاید و افکارو اجسام با تصویر
romanism U اصول عقاید کلیسای کاتولیک معتقدات کاتولیکی
shavian U پیرو عقاید اجتماعی وسیاسی وادبی برناردشاو
stalinize U کسی را پیرو عقاید ونظرات استالین کردن
brainwashing U تلقین عقاید و افکارسیاسی ومذهبی واجتماعی درشخص
naturism U عریان گری [پیروی از عقاید جماعت برهنگان]
Lori Pambak motif U ترنج لری [پامبک، این نام از شهری به همین نام در جنوب شهر تفلیس قزاقستان گرفته شده است. طرح دارای دو بال هشت وجهی بزرگ و دو لوزی کوچک در جهت مخالف بوده و زمان آن را به قرن نوزدهم میلادی نسبت می دهند.]
fundamentalism U اعتقاد به عقاید نیاکانی مسیحیت واصول دین پروتستان
Hungarian Activism U [جنبشی مربوط به عقاید سازندگی گرایی، کوبیستم و غیره]
brainwash U تلقین عقاید ومسلک تازهای شستشوی مغزی دادن
modernism U نو گرایی سازش دادن عقاید قدیم باافکار جدید
brainwashed U تلقین عقاید ومسلک تازهای شستشوی مغزی دادن
brainwashes U تلقین عقاید ومسلک تازهای شستشوی مغزی دادن
furriers U خز فروش پوست فروش
furrier U خز فروش پوست فروش
shamanism U پیروی از عقاید جادوگران وکاهنان دوران اولیه تمدن بشر
grandparents U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
so large U چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandam U مادر بزرگ ننه بزرگ
grandparent U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
censeur U ممانعت قدرت حاکمه یک کشور ازنشر عقاید مخالفین به هرشکلی که باشد
cray U نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
sales promotion U افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
ideologies U بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
ideology U بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
owenism U اصول عقاید رابرت اون کارخانه دار انگلیس در قرن 91 که شاید بتوان منشاء سوسیالیزم نوینش دانست
economic determinism U یکی ازاصول عقاید مارکس که به موجب ان جمیع تحولات اجتماعی وسیاسی ناشی ازجبر اقتصادی تلقی می گردد
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
oligopoly U انحصار چند جانبه فروش انحصار چند قطبی فروش
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
vendable U قابل فروش جنس قابل فروش
vendible U قابل فروش جنس قابل فروش
leninism U اصول عقاید لنین مارکسیسم با تفسیر واستنباطی که لنین از ان به منظور انطباق با ایدئولوژی مذکور با وضع روسیه کرده است
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
bakuninism U اصول عقایدباکونین نویسنده انارشیست روسی و همکار مارکس وانگلس که بعدها به علت داشتن عقاید نظامی از جانب ایشان طرد شد . او موسس مکتب نهیلیسم روسیه نیزهست
fascism U نام حزبی است که موسولینی در فاصله دو جنگ عالمگیر در ایتالیا تاسیس کردو اصول عقاید و فلسفه ان رااز سیستمهای سیاسی مختلف اخذ و بر حسب احتیاج تحریف و تفسیر نمود
ideological war U جنگ عقیدتی جنگ عقاید
idiomorphic U دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
isotropic solutions U دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped U دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
taverner U می فروش
iceman U یخ فروش
vendition U فروش
sale U فروش
selling U فروش
sells U فروش
marketing U فروش
sales U فروش
offtake U فروش
turnover U فروش
sell U فروش
turnover U کل فروش
retailer U تک فروش
Indo-persian rug U قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
off colored U دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
monadelphous U دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
polyisotopic U دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
money off offer U فروش با تخفیف
whippersnapper U خود فروش
drapers U ماهوت فروش
draper U پارچه فروش
whippersnappers U خود فروش
lumberer U تیر فروش
draper U ماهوت فروش
news agent U روزنامه فروش
oilman U روغن فروش
mercer U پارچه فروش
charwoman U زغال فروش
marketing U بازاریابی و فروش
oligopoly U انحصار فروش
milkman U شیر فروش
jewellers U جواهر فروش
jeweller U جواهر فروش
jewelers U جواهر فروش
proceeds U حاصل فروش
grocers U خواربار فروش
milkmen U شیر فروش
news vendor U روزنامه فروش
grocer U خواربار فروش
drapers U پارچه فروش
pos U قط ه فروش الکترونیکی
milk man U شیر فروش
lumberman U تیر فروش
lumberer U الوار فروش
outlet U بازار فروش
outlet U محل فروش
outlets U بازار فروش
outlets U محل فروش
fishwives U زن ماهی فروش
linen draper U کتان فروش
consignment U امانت فروش
sale U قابل فروش
sale U بازار فروش
consignments U امانت فروش
lumberman U الوار فروش
fishwife U زن ماهی فروش
pedlars U دست فروش
pedlar U دست فروش
merchantable U قابل فروش
dairymen U لبنیات فروش
dairymen U شیر فروش
dairyman U لبنیات فروش
dairyman U شیر فروش
cattleman U گاو فروش
business U خرید یا فروش
businesses U خرید یا فروش
meatman U گوشت فروش
mealmen U ارد فروش
mealman U ارد فروش
mass market product U محصول پر فروش
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com