English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
rancorous U دارای عداوت و دشمنی دیرین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
blood feud U کینه وعداوت خانوادگی دشمنی دیرین
despiteful U دارای حس دشمنی مغرض
longer-standing U دیرین
forepassed U دیرین
long-standing U دیرین
forepast U دیرین
longest-standing U دیرین
long-time U دیرین
immemorial U دیرین
paleontology U دیرین شناسی
rancour U خصومت دیرین
paleontology or palaeon U دیرین سناسی
paleontologist U دیرین شناس
enmity U عداوت
spitefulness U عداوت
animosity U عداوت
hostility U عداوت
rancor U عداوت
hatred U عداوت
feud U :عداوت
hostilities U عداوت
feuded U :عداوت
feuds U :عداوت
rancour U عداوت
feuding U :عداوت
paleozoology U دیرین جانور شناسی
grudges U دیدار دو رغیب دیرین
grudged U دیدار دو رغیب دیرین
paleontological U وابسته به دیرین شناسی
paleoecology U دیرین-بوم شناسی
paleoecology U بوم شناسی دیرین
rancor U بدخواهی خصومت دیرین
grudge U دیدار دو رغیب دیرین
feuded U عداوت کردن
enmity U عداوت نفرت
feuds U عداوت کردن
spitefully U از روی عداوت
odium U عداوت رسوایی
feud U عداوت کردن
feuding U عداوت کردن
despitefully U از روی عداوت
out of spite U از روی عداوت یالجاجت
paleozoology U شعبهای از دیرین شناسی که باسنگواره ها وجانوران فسیل شده سروکار دارند
ill will U دشمنی
hostility U دشمنی
hostilities U دشمنی
hates U دشمنی
odium U دشمنی
enmity U دشمنی
animosity U دشمنی
hating U دشمنی
hated U دشمنی
hate U دشمنی
opposition U دشمنی
hatred U دشمنی
feuds U دشمنی
enemity U دشمنی
feuded U دشمنی
repulsion U دشمنی
feuding U دشمنی
feud U دشمنی
slick enmity U دشمنی صرف
hostilely U از روی دشمنی
wars U دشمنی کردن
disarming U دشمنی زدا
to bear enmity U دشمنی ورزیدن
to bear enmity U دشمنی داشتن
antagonise U دشمنی کردن
war U دشمنی کردن
adversarial U وابسته به مخالفت یا دشمنی
animus U روح دشمنی و غرض
antagonistically U از روی مخالفت یا دشمنی
vendettas U دشمنی خونی خانوادگی
vendetta U دشمنی خونی خانوادگی
to locate the enemy U جای دشمنی را معین کردن
contrarious U از روی دشمنی عناد امیز
vandalism U دشمنی با علم و هنر وحشیگری
anti-Semitic U مقرون به دشمنی با نژاد سامی یایهود
He hates my gusts. He detests me . He loathes the sight of me . U سایه ام را با تیر می زند ( دشمنی وعداوت )
misoneism U دشمنی وعداوت باهر چیز نو وجدید یاتغییریافته
snake in the grass <idiom> U دشمنی که وانمود به دوستی میکند (دشمن دوست نما)
mis- U پیشوندی است بمعنی غلط-اشتباه- نادرست- بد- سوء دشمنی
mis U پیشوندی است بمعنی غلط-اشتباه- نادرست- بد- سوء دشمنی
bewary U بدگویی کردن از راز کسی را از روی عداوت فاش کردن
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
idiomorphic U دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
isotropic solutions U دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped U دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
Indo-persian rug U قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
off colored U دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
polyisotopic U دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
monadelphous U دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
winy U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winey U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl U دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
trilinear U دارای سه خط
odoriferous U دارای بو
iodic U دارای ید
three-legged U دارای سه پا
bilabiate U دارای دو لب
fraught with U دارای
three legged U دارای سه پا
footy U دارای پا
glochidiate U دارای مو
deadbeat U دارای سکون
whizzer U دارای صدای غژ
dipolar U دارای دو قطب
synonymous U دارای ترادف
synonymous U دارای تشابه
social minded U دارای افکاراجتماعی
dolose U دارای قصدجرم
diplopodous U دارای هزار پا
myrrhy U دارای بوی مر
dipetalous U دارای دوگلبرگ
triatomic U دارای سه اتم
energetic U دارای انرژی
stilted U دارای چوب پا
tricone U دارای سه شاخ
woolly headed U دارای سر پشمالو
tricorn U دارای سه شاخ
double tongued U دارای دوقول
deadbeats U دارای سکون
portentous U دارای فال بد
myrrhic U دارای بوی مر
triconered U دارای سه گوشه
windiness U دارای باد
dipteran U دارای دو بال
trichotomous U دارای سه قسمت
plumose U دارای دسته پر
legitimate U دارای حق مشروع
backed U دارای پشت
primiparous U دارای یک اولاد
primipara U دارای یک اولاد
short range U دارای برد کم
short-range U دارای برد کم
monometallic U دارای یک فلز
prerogatived U دارای حق ویژه
tinct U دارای ته رنگ
rifled U دارای خان
tinctorial U دارای ته رنگ
tintinnabulary U دارای طنین
equivocal U دارای دومعنی
geniculate U دارای زانویی
glanduliferous U دارای غد دکوچک
legitimated U دارای حق مشروع
legitimates U دارای حق مشروع
legitimating U دارای حق مشروع
haired U دارای موی ...
rectilinear U دارای مسیرمستقیم
flabby U دارای عضلات شل
testate U دارای وصیت
monandrous U دارای یک شوهر
monatomic U دارای یک جوهرفرد
monoclinal U دارای یک شیب
glary U دارای تشعشع
preemptor U دارای حق شفعه
titlist U دارای عنوان
pre emptive U دارای حق شفعه
muciferous U دارای مخاط
multifid U دارای چندشکاف
entitative U دارای وجودخارجی
multiflorous U دارای بیش از سه گل
allergic U دارای حساسیت به
zygomorphic U دارای تقارن
polygamous U دارای چند زن
zonate U دارای مدار
sexagenary U دارای سن 06 تا96
multilineal U دارای چندین خط
weighted U دارای وزن
curvy U دارای انحنا
far reaching U دارای اثرزیاد
family man U دارای نانخور
parenthetical U دارای کمانک
foliolate U دارای برگچه
monopetalous U دارای یک گلبرگ
floaty U دارای اب نشین کم
fibrinous U دارای مودلیفی
handy <adj.> U دارای مزیت
ambivalence U دارای دو جنبه
infatuated U دارای داوری بد
feldspathic U دارای فلدسپار
febile U دارای حالت تب
family men U دارای نانخور
dyslogistic U دارای خاطرات بد
papillose U دارای برامدگی
of that ilk U دارای همان جا
univalent U دارای یک فرفیت
unipod U دارای یک پایه
hectic U دارای تب لازم
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com