English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
low key U دارای صدای گرفته
low-key U دارای صدای گرفته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
throatier U دارای صدای گرفته وخشن
throatiest U دارای صدای گرفته وخشن
throaty U دارای صدای گرفته وخشن
woofer U دارای صدای کوتاه و گرفته
Other Matches
blue U مستعد افسردگی دارای خلق گرفته
bleary U دارای چشمان قی گرفته وخواب الود
bluest U مستعد افسردگی دارای خلق گرفته
bluer U مستعد افسردگی دارای خلق گرفته
Indo-persian rug U قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
rustlers U دارای صدای خش خش
crepitant U دارای صدای خش خش
squib U دارای صدای فش فش
squibs U دارای صدای فش فش
rattly U دارای صدای تق تق
rustler U دارای صدای خش خش
whizzer U دارای صدای غژ
strident U دارای صدای مزاحم
rattletrap U دارای صدای تق تق لغزنده
wheezier U دارای صدای خرخر
wheezy U دارای صدای خرخر
clear voiced U دارای صدای صاف
screecher U دارای صدای گوشخراش
high toned U دارای صدای زیر
wheeziest U دارای صدای خرخر
osteal U دارای صدای استخوان
stridently U دارای صدای مزاحم
screaky U دارای صدای گوشخراش
stridulatory U دارای صدای گوشخراش
stridulous U دارای صدای گوشخراش
stentorophonic U دارای صدای رسا
stentorophonic U دارای صدای بلند
splash U دارای صدای چلب چلوب
basset horn U قره نی دارای صدای تنور
piccolo U فلوت دارای صدای زیر
stertorous U دارای صدای خرخر وخس خس
piccolos U فلوت دارای صدای زیر
splashy U دارای صدای چلپ چلوپ
stridulous or lant U دارای صدای گوش خراش
tweeter U بلندگوی دارای صدای ناهنجاروگوشخراش
saxtuba U شیپور برنجی دارای صدای بم
squishy U دارای صدای ترق وتروق
silvern U دارای صدای نقره سیمین
wallopings U قوی دارای صدای ضربت
loudmouthed U وراج دارای صدای بلند
soft-spoken U دارای صدای نرم وملایم
splashes U دارای صدای چلب چلوب
soft spoken U دارای صدای نرم وملایم
splashing U دارای صدای چلب چلوب
walloping U قوی دارای صدای ضربت
raspy U دارای صدای گوش خراش
deep mouthed U دارای صدای درشت و کلفت
squeaker U دارای صدای شبیه جغد یا موش
squeaky U جیغ جیغو دارای صدای شبیه جغد یاموش
sonic booms U صدای برخورد هوا با جلوهواپیمای دارای سرعت مافوق صوت
sonic boom U صدای برخورد هوا با جلوهواپیمای دارای سرعت مافوق صوت
patinated U جرم گرفته کبره گرفته
ticker U دارای صدای تیک تیک تلگراف
twangy U دارای صدای دنگ دنگ تودماغی
jingly U دارای صدای جرنگ جرنگ
Lori Pambak motif U ترنج لری [پامبک، این نام از شهری به همین نام در جنوب شهر تفلیس قزاقستان گرفته شده است. طرح دارای دو بال هشت وجهی بزرگ و دو لوزی کوچک در جهت مخالف بوده و زمان آن را به قرن نوزدهم میلادی نسبت می دهند.]
honk U صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honking U صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honks U صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honked U صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
acrophony U صدای حرف اول کلماتی که معرف خود ان کلمه باشدمانند صدای a درالف
pinging U صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
voicing U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voices U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voice U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesisers U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
pinged U صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
pings U صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
synthesizer U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizers U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
ping U صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
contraltos U زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
contralto U زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
chortle U صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
phut U تق صدای ترکیدن بادکنک صدای گلوله
monophthong U صدای ساده وتنها صدای بسیط
chortles U صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortled U صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortling U صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
effluvium U پخش بخارج هوای گرفته و خفه استشمام هوای خفه و گرفته
skirl U صدای زیر صدای نی انبان
twanging U صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twangs U صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
Susurrus U صدای آرام و ملایم، مثل خش خش یا صدای آرام باد
twang U صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twanged U صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
tu-whit tu-whoo U صدایی شبیه صدای جغد صدای جغد
tu whit tu whoo U صدایی شبیه صدای جغد صدای جغد
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
tinkling U صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkles U صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkled U صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkle U صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
thumps U صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
thumping U صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
thumped U صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
thump U صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
accustomed خو گرفته
heartsore U دل گرفته
darksome U گرفته
comate U مه گرفته
thickest U گرفته
thicker U گرفته
thick U گرفته
pokey U گرفته
hoarser U گرفته
hoarsest U گرفته
muzzy U گرفته
uptight U گرفته
muggy U گرفته
gruff U گرفته
chock full U گرفته
addicted U خو گرفته
choky U گرفته
hoarse U گرفته
bunged up U قی گرفته
clouded U گرفته
low-spirited U گرفته
rancid U بو گرفته
dulling U گرفته
dullest U گرفته
dull U گرفته
folded in mist U مه گرفته
fusty U بو گرفته
sombrous U گرفته
dulled U گرفته
fogbound U مه گرفته
brumous U مه گرفته
dulls U گرفته
duller U گرفته
mistful U مه گرفته
air less U گرفته
low spirited U گرفته
fustier U بو گرفته
adopted U گرفته
fustiest U بو گرفته
rainy U تر رگبار گرفته
duller U کندشدن گرفته
patinated U زنگار گرفته
hoarsely U بطور گرفته
began U دست گرفته
blear eyes U چشمان قی گرفته
smoky U دود گرفته
Are you kidding ? Are you being funny? U شوخیت گرفته ؟
dulls U کندشدن گرفته
dulling U کندشدن گرفته
on the panel U جزوصورت گرفته
measly U کرم گرفته
dullest U کندشدن گرفته
dulled U کندشدن گرفته
patinous U کبره گرفته
divorcee U زن طلاق گرفته
wont U خو گرفته عادت
poky U گرفته دلگیر
pokiest U گرفته دلگیر
pokier U گرفته دلگیر
addict خو گرفته معتاد
addicts U : خو گرفته معتاد
aeruginous U زنگ گرفته
divorcees U زن طلاق گرفته
in mourning U چرک گرفته
filmy U غبار گرفته
filmiest U غبار گرفته
tristful U گرفته محزون
filmier U غبار گرفته
triste U گرفته محزون
blear U گرفته وتاریک
dull U کندشدن گرفته
to d. itself U گرفته شدن
rheumatic U رماتیسم گرفته
leaded U سرب گرفته
medalled U مدال گرفته
drippy U هوای گرفته
fondest U انس گرفته
derivative U گرفته شده
cerated U موم گرفته
eerie U ترساننده گرفته
fonder U انس گرفته
fond U انس گرفته
mistful U میغ گرفته
mity U کزم گرفته
i have a secure grasp of it U انرا گرفته ام
verminous U شپش گرفته
solemn U گرفته موقرانه
maggoty U کرم گرفته
reposing upon U قرار گرفته بر
airless U گرفته یا دم کرده
derivatives U گرفته شده
resolved that ...... U تصمیم گرفته شد که
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com