English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
anthropomorphic U دارای شکل انسان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
subhuman U دارای صفاتی شبیه انسان
hu man U دارای خوی انسانی انسان
zinjanthropus U شبه انسان دارای ابروی کوتاه و دندان اسیاب بزرگ دوره پلیستوسن سفلی
Other Matches
anthrop U پیشوند بمعانی > انسان < و > جنس انسان <
anthropo U پیشوند بمعانی >انسان < و > جنس انسان <
artificial intelligence U طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
intelligence U طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
id U مجموع تمایلات انسان که نفس یا شخصیت انسان و تمایلات شهوانی وجنسی ازان ناشی میشود
anthropography U علم ساختمان بدن انسان رشتهای از علم انسان شناسی که درباره تاثیراوضاع جغرافیایی بر روی نژادها صحبت میکند
feelings indigenous to man U احساسات طبیعی انسان احساساتی که در انسان بومی یا طبیعی هستند
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
mortal U انسان
homo U انسان
mans U انسان
mortals U انسان
man U انسان
human beings U انسان
loard of creation U انسان
in human shape U انسان
human being U انسان
homosapiens U انسان
infrahuman U پایین تر از انسان
atomy U اسکلت انسان
human movement U حرکت انسان
bod U بدن انسان
brisket U سینه انسان
the outward man U انسان فاهر
humansit U انسان دوست
kindlity U انسان وار
homo economicus U انسان اقتصادی
infrahuman U مادون انسان
anthropocentrism U انسان محوری
human nature U طبیعت انسان
The human body U بدن انسان
anthropologist U انسان شناس
homo politicus U انسان اجتماعی
misanthropes U انسان گریز
misanthrope U انسان گریز
anthropophobia U انسان هراسی
homo faber U انسان ابزارساز
homosapiens U نوع انسان
bods U بدن انسان
economic man U انسان اقتصادی
palm U کف دست انسان
godman U انسان خداوار
egalitarian U طرفدارتساوی انسان
superhuman U برتر از انسان
voice U صدای انسان
anthropomorphic U شبیه انسان
subhuman U مادون انسان
voices U صدای انسان
anthropoids U انسان نما
anthropoids U شبه انسان
humanitarian U انسان گرایانه
humankind U نوع انسان
humanly U مثل انسان
palms U کف دست انسان
anthropomorphism U انسان انگاری
misanthropy U انسان بیزاری
dewlap U غبغب انسان
rumps U کفل انسان
anthropology U انسان شناسی
rump U کفل انسان
dewlaps U غبغب انسان
anthropoid U انسان نما
manward U بطرف انسان
eudemonology U گفتاردرسعادت انسان
primitive U انسان اولیه
hominid U جنس انسان
pithecanthrope U انسان میمونی
humanoids U شبیه انسان
heidelberg man U انسان هایدلبرگ
humanist U انسان گرا
mankind U نوع انسان
marginal man U انسان حاشیهای
humanoid U شبیه انسان
anthropoid U شبه انسان
voicing U صدای انسان
cannibalism U ادمخواری انسان
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
superman U موجود مافوق انسان
supermen U موجود مافوق انسان
hypomorph U انسان سرگرد وپاکوتاه
homo sapiens U انسان اندیشه ورز
cultural anthropology U انسان شناسی فرهنگی
theophany U تجلی خدا به انسان
equalitarian U طرفدار تساوی انسان
theophany U فهور خدابه انسان
man made U مصنوع انسان انسانی
humankind U بشریت نژاد انسان
varment U انسان یاحیوان مزاحم
varmint U انسان یاحیوان مزاحم
man-made U ساخته دست انسان
man-made U مصنوع انسان انسانی
man made U ساخته دست انسان
feces U مدفوع انسان وحیوان
hu man U وابسته ب ه انسان بشری
aped U میمون انسان نما
foliate mask U صورت مجسمه انسان
man of mould U انسان خاکی یا فانی
prehuman U پیش از پیدایش انسان
neoanthropic U شبیه انسان جدید
man trap U دام برای انسان
ethos U صفات وشخصیت انسان
misanthropic U مربوط به انسان گریزی
voice U صدای سخنرانی انسان
voices U صدای سخنرانی انسان
anthropometry U انسان سنجی جسمانی
homosapiens U نام علمی انسان
pre adamite U انسان پیش از ادم
neoanthropic U وابسته به انسان جدید
trunk U خرطوم بینی انسان
aping U میمون انسان نما
humanism U مکتب اصالت انسان
anthropology U علم انسان شناسی
kindlily U بطورملایم انسان وار
buff U جلا پوست انسان
manxman U اهل جزیره انسان
physical anthropology U انسان شناسی جسمانی
voicing U صدای سخنرانی انسان
buffs U جلا پوست انسان
ape U میمون انسان نما
trunks U خرطوم بینی انسان
apes U میمون انسان نما
glanders U بیماری مسری اسب و انسان
trichotomy U تقسیم وجود انسان به سه قسمت
droid U یک ادم ماشینی شبیه انسان
satyr U موجود نیمه انسان ونیمه بز
as memory serves U هر وقت بیاد انسان بیاید
satyrs U موجود نیمه انسان ونیمه بز
man-eater U جانوری که انسان را میخورد ادمخوار
man-eaters U جانوری که انسان را میخورد ادمخوار
anthropology U مبحث روابط انسان با خدا
ash U بقایای جسد انسان پس از مرگ
zombie U انسان زنده شد ادم احمق
zombies U انسان زنده شد ادم احمق
non human U غیر متعلق به نژاد انسان
truncal U وابسته به تنه انسان یا درخت
non-human U غیر متعلق به نژاد انسان
superhuman U ابر انسان فوق بشری
preadolescence U دوره قبل از بلوغ انسان
floruit U دوره رشد وپیشرفت انسان
crutch U محل انشعاب بدن انسان
humanization U انسان پروری متمدن سازی
anthropogenic U مربوط به پیدایش و تکامل انسان
theophanic U وابسته به تجلی خدا به انسان
anthropophagous U تغذیه کننده از گوشت انسان
gorillas U بزرگترین میمون شبیه انسان
automaton U ماشینی که کارهای انسان را میکند
automatons U ماشینی که کارهای انسان را میکند
macaca U بوزینه دم کوتاه شبیه انسان
man eater U جانوری که انسان را میخورد ادمخوار
gorilla U بزرگترین میمون شبیه انسان
macaque U بوزینه دم کوتاه شبیه انسان
crutches U محل انشعاب بدن انسان
pithecanthrope U برزخ میان انسان و میمون
man is a risible creature U انسان مخلوقی است خنده کن
self born U پیدا شده در نفس انسان
polygenesis U پیدایش انسان ازنژادهاومبادی مختلف
kinesiology U تشریح حرکات بدنی انسان
zombi U انسان زنده شد ادم احمق
anthropic U مربوط به دوران پیدایش انسان
bedbug U ساس که از خون انسان تغذیه میکنند
inhabitiveness U میل طبیعی انسان به بود باش
fruitarianism U اعتقادباینکه خوراک انسان بایدمیوه باشد
bedbugs U ساس که از خون انسان تغذیه میکنند
psilanthropism U عقیده باینکه مسیح جز انسان نبوده
psilanthropy U عقیده باینکه مسیح جز انسان نبوده
protohistory U مطالعه اوضاع ماقبل تاریخی انسان
theanthropic U مجسم کننده ذات خدادرهیکل انسان
prehominidae U پستانداران معدوم انسان نمای اولیه
crumpled rose leaf U چیزی که خوشی انسان رامنغض میکند
bleb U برامدگی روی پوست انسان یاگیاه
zooplasty U فن پیوند زدن گوشت جانور به انسان
memento mori U کاسه یاچیزدیگری که انسان رابیادمردن می اندازد
machover draw a person test U ازمون کشیدن شکل انسان مکوور
misanthropist U کسیکه از جامعه و از انسان بیزار است
mensch U [انسان آراسته، بالغ، درستکار و مسئول]
pick up a trail/scent <idiom> U تشخیص جای پای انسان یا حیوان
The human brain is a complex organ . U مغز انسان عضو پیچیده یی است
prehominid U پستانداران معدوم انسان نمای اولیه
liberalism U اعتقاد به ازادی ازلی و ابدی انسان
idiomorphic U دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
man handle U با نیروی انسان حرکت دادن بدرفتاری کردن
life cycle U مدارج ومراحل مختلف حیاتی انسان وجانوران
theriaanthropism U پرستش موجوداتی که نیمی انسان ونیمی جانورباشند
metempsychosis U حلول روح متوفی در بدن انسان یا جانوردیگری
voices U تولید مجدد صدا مشابه صوت انسان
antic U [ستون زن پیکر یا دیگر انسان ها با شکل نامتجانس]
outer ear U گوش بیرونی [کالبد شناسی بدن انسان]
cerumen U جرم گوش [کالبد شناسی بدن انسان]
earwax U جرم گوش [کالبد شناسی بدن انسان]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com