English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sextuple U دارای شش ضربه شش گانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hit U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
punt U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punts U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punted U ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
impluse response U پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
sextuplet U شش گانه
triple U سه گانه
decuple U ده گانه
hobby-horse U گانه
trebly U سه گانه
trinal U سه گانه
trinary U سه گانه
tripled U سه گانه
triples U سه گانه
tripling U سه گانه
three fold U سه گانه
sextette U شش گانه
ternal U سه گانه
triplet U سه گانه
sextuplicate U شش گانه
hobby-horses U گانه
hexaploid U شش گانه
the triple entent U ائتلاف سه گانه
ternary U سه برگچهای سه گانه
trilcgy U یا قطعات سه گانه
macrogamete U کلان گانه
in severalty U جدا گانه
quadruplet U چهار گانه
triple bond U پیوند سه گانه
degress of comparison U درجات سه گانه
septempartite U هفت گانه
triple point U نقطه سه گانه
quadruplets U چهار گانه
octoploid U هشت گانه
quadruple U چهار گانه
quadrupled U چهار گانه
quadruples U چهار گانه
quadrupling U چهار گانه
triple address U با نشانی سه گانه
services U نیروهای سه گانه
sextets U شش گانه شش قلو
the tribes U اسباط 21 گانه
ternate U سه برگچهای سه گانه
the big three U بزرگان سه گانه
toothless U بچه گانه
twelve U دوازده گانه
the learned professions U علوم سه گانه
the three kingdoms U مولودهای سه گانه
sextet U شش گانه شش قلو
the three kingdoms U موالیدسه گانه
duopoly U انحصار دو گانه
cross U ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses U ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser U ضربه هوک پس از ضربه حریف
crossest U ضربه هوک پس از ضربه حریف
the three persons U اقنوم های سه گانه
five unit code U الفبای پنج گانه
octarchy U ولایات هشت گانه
the big four U بزرگان چهار گانه
multiple connector U بست چند گانه
octateuch U کتابهای هشت گانه
multiple regression U رگرسیون چند گانه
octachord U نتهای هشت گانه
small clothes U جامه بچه گانه
multicomputer U کامپیوتر چند گانه
hypocorism U لقب بچه گانه
trivium U علوم ازاد سه گانه
slingshot U تیرکمان بچه گانه
decathlons U ورزشهای ده گانه دوومیدانی
slingshots U تیرکمان بچه گانه
heptarchy U ولایات هفت گانه
decathlon U ورزشهای ده گانه دوومیدانی
fourteen points U اصول چهارده گانه
twelve tables U الواح دوازده گانه
pedologia U گفتار بچه گانه
punic wars U جنگهای سه گانه رم باقرطاجنی ها
triumvir U عضو اتحاد سه گانه
multiprocessing U پردازش چند گانه
parish register U دفتر ثبت وقایع سه گانه
multiprecision arithmetic U ریاضیات با دقت چند گانه
multiprocessing system U سیستم پردازش چند گانه
multiaccess computer U کامپیوتر با دسترسی چند گانه
sclaff U ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
girly U غیر بالغ خام وبچه گانه
multiple arc lamp U لامپ قوسی با اتصال چند گانه
soapbox derby U مسابقه گاریهای بچه گانه درسرازیری
hop stop and jump U قسمتهای سه گانه پرش طول سه گام
signs of the zodiac U صورتهای منطقه البروج برجهای دوازده گانه
to orient oneself U جهات چهار گانه خود راتعیین کردن
hierarchies U گروه فرشتگان نه گانه سلسله سران روحانی وشیوخ
hierarchy U گروه فرشتگان نه گانه سلسله سران روحانی وشیوخ
trigraph U حروف رمز سه گانه مربوط به کد فنی تجهیزات انفرادی
triathlon U مسابقه سه گانه بین زنان شامل دو 001 متر
jan grid U سیستم مختصات مشترک نقشههای مورد استفاده نیروهای سه گانه
agoines U مسابقههای سه گانه یونانیان باستان ورزش وموسیقی وغشه یادو
phratry U درتاریخ یونان واحد قومیت یکی از تقسیمات سه گانه قبیله
shank U ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
menu display U روش محاورهای ارتباط باسیستم کامپیوتری از طریق سوال و جواب یا انتخابهای چند گانه
placekick U ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
triple point U نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
siva U خدای والامقام هندو که ازخدایان سه گانه یا تثلیث دین هندو بشمار میرود
heptateueh U کتب هفت گانه اول کتب عهدعتیق
idiomorphic U دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
vigesimal U بیست قسمت شده بیست گانه
isotropic solutions U دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped U دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
octamerous U هشت گانه هشت عددی
Indo-persian rug U قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
polyisotopic U دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
off colored U دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
monadelphous U دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
winey U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
bonk U ضربه بر سر
hacks U ضربه
stroking U ضربه
blows U ضربه
bonking U ضربه بر سر
hack U ضربه
surges U ضربه
thudding U ضربه
kicks U ضربه با پا
push U ضربه
bonks U ضربه بر سر
bonked U ضربه بر سر
hacked U ضربه
head U ضربه با سر
kick U ضربه
kicked U ضربه با پا
kicked U ضربه
stroke U ضربه
kick U ضربه با پا
stroked U ضربه
kicks U ضربه
yee jupkki U ضربه پا
kicking U ضربه
strokes U ضربه
kicking U ضربه با پا
surged U ضربه
shocks U ضربه
shocked U ضربه
strikeless U بی ضربه
sole trap U ضربه با کف پا
pulsed U ضربه
impacts U ضربه
impact U ضربه
pulse U ضربه
pushes U ضربه
whang U ضربه
pushed U ضربه
butting U ضربه با سر
brunt U ضربه
shock proof U ضد ضربه
impulses U ضربه
shock U ضربه
sole of the foot kick U ضربه با کف پا
sole kick U ضربه با کف پا
shockproof U ضد ضربه
impulse U ضربه
slugger U ضربه زن
surge U ضربه
blow U ضربه
thud U ضربه
shots U ضربه
double kick U دو ضربه پی در پی
flaps U ضربه
flapped U ضربه
flap U ضربه
collision U ضربه
impluse U ضربه
collisions U ضربه
thuds U ضربه
shot U ضربه
interrupter U ضربه گر
left U ضربه چپ
mishit U ضربه بد
pops U ضربه
popped U ضربه
pop U ضربه
antiknock U ضد ضربه
tit U ضربه
tits U ضربه
butt joint U ضربه
thudded U ضربه
pockets U کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
pocket U کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com