English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
siliciferous U دارای سیلیس یا سیلیکون زیاد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
silicic U سیلیس دار دارای سیلیکون
precieux U دارای فرافت زیاد
elmy U دارای نارون زیاد
newsy U دارای اخبار زیاد
long dated U دارای مهلت زیاد
gleby U دارای کلوخه زیاد
precieuse U دارای فرافت زیاد
of great importance U دارای نفوذ زیاد
surfy U دارای خیزاب زیاد
long distance U دارای مسافت زیاد
long-distance U دارای مسافت زیاد
overcharged with electricity U دارای برق زیاد
iffy U دارای احتمالات زیاد
superincumbent U دارای فشار زیاد فشاری
loaded U پولدار دارای پول زیاد
imaginative U دارای قوه تصور زیاد
iffy U دارای لیت و لعل زیاد
garish U دارای زرق و برق زیاد شعله ور
oversexed U دارای تمایلات جنسی زیاد شهوتران
high pressure U دارای وزن وفشار زیاد پرفشار
overmasted U دارای دیرکهای زیاد بلند یاسنگین
high octane U دارای اکتان زیاد مانند بنزین سوپر
overparted U دارای سهم زیاد یا دشوار سنگین بار
to piss off the wrong people <idiom> U آدمهای دارای نفوذ و قدرت زیاد را عصبانی کردن
polysomic U دارای کروموسومهای بیش از بقیه زیاد کروموسوم پرکروموسوم
high test U امتحان سختی را گذرانده دارای قوه فراره زیاد
eurytopic U دارای قدرت تحمل زیاد نسبت به تغییرات عوامل محیط
silica U سیلیس
silicone U سیلیکون
silicon U سیلیکون
blockbuster U بمب دارای قدرت تخریبی زیاد شخص یاچیز خیلی موثر وسخت
jet stream U جریان باد جت استریم درطبقه استراتوسفر که دارای فشار و سرعت زیاد میباشد
multimult U پیشوند بمعنی " بسیار وزیاد "و " دارای تعداد زیاد " و "متعدد " و " بیشتر " و" چند "
blockbusters U بمب دارای قدرت تخریبی زیاد شخص یاچیز خیلی موثر وسخت
silicifoeous U سیلیس دار
silicic U مشتق از سیلیس
club propeller U ملخی دارای تیغههای کلفت باگام زیاد برای تست قدرت یاترک موتور
siliceous sandstone U ماسه سنگ سیلیس
silicide U ترکیب دو فرفیتی سیلیکون
siliconize U سیلیس دار کردن
siliciferous U ایجاد کننده سیلیکون
dumptor U کامیونی با چرخهای لاستیکی که دارای سرعتی زیاد میباشد و بار خود را درجلو تخلیه میکند
silicate U باسیلیکا یا سیلیس ترکیب کردن
silliceous limestone U سنگ اهک سیلیس دار
silex U سنگ سیلیس که دردندانسازی مصرف دارد
silicicolous U رشد کننده در نواحی سیلیس دار
high frequency U دارای فرکانس با تکرار زیاد امواج پر فرکانس
silicon U ماشین تولید کریستال سیلیکون و پس برش دادن آن قط عات باریک و کوچک
wafers U یک قطعه نازک سیلیکون که بر روی ان مدارات مجتمع جهت ایجاد یک تراشه قرار دارند
wafer U یک قطعه نازک سیلیکون که بر روی ان مدارات مجتمع جهت ایجاد یک تراشه قرار دارند
silicon U قطعه نازک کریستال سیلیکون خالص با قط ر چند اینچ که روی آن مدارهای مجتمع قرار دارند.
wafer U یک قطعه گرد از کریستال سیلیکون که روی آن صدها مدار مجتمع نصب شده اند قبل از اینکه به قط عاتی تقسیم و بریده شود
wafers U یک قطعه گرد از کریستال سیلیکون که روی آن صدها مدار مجتمع نصب شده اند قبل از اینکه به قط عاتی تقسیم و بریده شود
load call U وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
compression ignition U احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
Nomatic rugs U قالی های عشایری و قشقایی [این فرش ها بعلت جا به جایی زیاد عشایر عموما کوچک بافته می شوند و اکثرا بصورت پشم بوده و در آن از ذهنی بافی و یا نقوش محلی استفاده می شود. فرش ها دارای استحکام ضعیف هستند.]
I didnt get much sleep. U زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
overbuild U زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
to hold somebody in great respect U کسی را زیاد محترم داشتن [احترام زیاد گذاشتن به کسی]
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
surcharge U زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharges U زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
idiomorphic U دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
high speed U با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
end stopped U دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions U دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
Indo-persian rug U قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
off colored U دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
monadelphous U دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
polyisotopic U دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
winy U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winey U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
extortionary U زیاد
widely U زیاد
ranksack U زیاد
heart break U غم زیاد
many U زیاد
late U زیاد
populous U زیاد
effusively U زیاد
great- U زیاد
quite a few <idiom> U زیاد
extortionate U زیاد
profusely U زیاد
fulsome U زیاد
muckle U زیاد
plethoric U زیاد
not a lettle U زیاد
plaguily U زیاد
too U زیاد
mickle or muckle U زیاد
greatly U زیاد
much U زیاد
heavily U زیاد
widest U زیاد
wider U زیاد
wide U زیاد
over and above U زیاد
intensively U زیاد
immoderate U زیاد
tremendously U زیاد
hugely U زیاد
generous U زیاد
superabundant U زیاد
no end of U زیاد
greatest U زیاد
thick U زیاد
great U زیاد
overmuch U زیاد
thicker U زیاد
rife U زیاد
highly U زیاد
copious U زیاد
heartbreak U غم زیاد
thickest U زیاد
intense U زیاد
mortally U زیاد
mickle U زیاد
squeamishness U زیاد
profoundly U زیاد
vastly U زیاد
immane U زیاد
highest U زیاد
for all the world U بی کم و زیاد
large adv U زیاد
in excess U زیاد
highs U زیاد
very U زیاد
supererogatory U زیاد
squeamishly U زیاد
swingeing U زیاد
intensely U زیاد
excessive U زیاد
egregiously U زیاد
extensive U زیاد
glaring U زیاد
outrageously U زیاد
high U زیاد
to a large extent U زیاد
overly U زیاد
too much U زیاد
numerous U زیاد
in quantities U زیاد
pentadactyl U دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
punctiliousness U دقت زیاد
heighten U زیاد کردن
expanses U فضای زیاد
expanse U فضای زیاد
prosternation U ضعف زیاد
prosternation U سستی زیاد
boosters U زیاد کننده
violent pain U درد زیاد
increases U زیاد کردن
to overleap oneself U زیاد دورافتادن
ravenousness U گرسنگی زیاد
ravenous hunger U گرسنگی زیاد
rapturously U با شعف زیاد
heightens U زیاد کردن
queasy U زیاد دقیق
heightening U زیاد کردن
raff U خیلی زیاد
glares U درخشندگی زیاد
glared U درخشندگی زیاد
glare U درخشندگی زیاد
heightened U زیاد کردن
quillet U دقت زیاد
quick wit U هوش زیاد
queazy U زیاد دقیق
booster U زیاد کننده
cambers U افزایش زیاد
accretive U زیاد شونده
to run rup U زیاد کردن
overworks U زیاد کارکردن
overworking U زیاد کارکردن
polyuria U ادرار زیاد
overworked U زیاد کارکردن
add زیاد کردن
overwork U زیاد کارکردن
proliferate U زیاد شدن
proliferated U زیاد شدن
proliferates U زیاد شدن
polyphagia U اشتهای زیاد
aggrandise U زیاد شدن
agreat d. of trouble U دردسر زیاد
polymathy U دانش زیاد
fixation U دلبستگی زیاد
fixation U عشق زیاد
fixations U دلبستگی زیاد
to be left U زیاد امدن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com