English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
rheumy U دارای ریزش یازکام
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fallout prediction U محاسبه میزان ریزش اتمی پیش بینی ریزش
affluxion U ریزش
sprinkle U ریزش نم نم
infusions U ریزش
infusion U ریزش
log chute U ریزش
defluxion U ریزش
depilation U ریزش مو
disembogue U ریزش
disemboguement U ریزش
disengorgement U ریزش
come down U ریزش
chuct U ریزش
affusion U ریزش
chute U ریزش
chutes U ریزش
affution U ریزش
gushes U ریزش
gushed U ریزش
gush U ریزش
calvities U ریزش مو
drencher U اب ریزش
sprays U ریزش
overflow U ریزش
on the fly U ریزش
overflown U ریزش
perfusion U ریزش
precipitation U ریزش
influx U ریزش
rheumatism U ریزش
psilosis U ریزش مو
landslides U ریزش
overflowed U ریزش
overflows U ریزش
spraying U ریزش
sprayed U ریزش
spray U ریزش
fox evil U ریزش مو
fallout U ریزش
inpouring U ریزش
spill U ریزش
spilled U ریزش
spilling U ریزش
spills U ریزش
landslide U ریزش
afflux U ریزش
inset U : ریزش
sprinkled U ریزش نم نم
sprinkles U ریزش نم نم
influxes U ریزش
outflow U ریزش
pours U ریزش
swoop [on] U ریزش [سر]
outflows U ریزش
pour U ریزش
pouring U ریزش
insets U : ریزش
catarrh U ریزش
effusions U ریزش
effusion U ریزش
poured U ریزش
flux U ریزش
coryza U ریزش
abscission U ریزش
diffusion U ریزش
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
pouring platform U سطح ریزش
gleet U ریزش مخاط
insti U ریزش تدریجی
fail out U ریزش کردن
flush pipe U لوله ریزش
fallout U ریزش اتمی
fall U شیبشکن ریزش
splash U صدای ریزش
splashes U صدای ریزش
fall of rock U ریزش سنگ
rock rubble U ریزش سنگ
fallout pattern U شکل ریزش
flow side U ریزش در شیب
splashing U صدای ریزش
inflow U ریزش درونی
instillation U ریزش تدریجی
intinction U ریزش القاء
pouring nozzle U شیپوره ریزش
pouring spout U ناودان ریزش
income U ریزش فهور
ptyalism U ریزش خیو
landslides U ریزش خاک
landslide U ریزش خاک
outpourings U بیرون ریزش
rate of pouring U سرعت ریزش
pouring gate U دریچه ریزش
outflow U ریزش جریان
lachrymation U ریزش اشک
mucorrhea U ریزش مخاط
outpour U بیرون ریزش
over flow U طغیان ریزش
downfall U انحطاط ریزش
pour point U نقطه ریزش
pouring cup U قاشق ریزش
snowfalls U برف ریزش
snowfall U برف ریزش
splotch U ریزش یا پاشیدن
outpouring U بیرون ریزش
epiphora U اشک ریزش
annual preciptation U ریزش سالانه
dewfall U ریزش شبنم
deplumation U ریزش مژگان
landfall U ریزش زمین
landfalls U ریزش زمین
hair loss U ریزش مو [پزشکی]
chute U ریزش با سقوط
chutes U ریزش با سقوط
overflowing U فراوان ریزش
pourability U قابلیت ریزش
castability U قابلیت ریزش
slide U سراشیبی ریزش
slides U سراشیبی ریزش
alopecia U ریزش مو [پزشکی]
baldness U ریزش مو [پزشکی]
slumped U افت ریزش
slumping U افت ریزش
drip loop U حلقه ریزش اب
outflows U ریزش جریان
slumps U افت ریزش
loss of hair U ریزش مو [پزشکی]
downcome U انحطاط ریزش
disemboguement U ریزش گاه
drop manhole U دهانه ریزش
slump U افت ریزش
lopecia U ریزش مو [پزشکی]
drop inlet U دریچه ریزش
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
fallout pattern U نمونه ریزش اتمی
shedding of battery plate U ریزش صفحه باتری
pouring U تراوش بوسیله ریزش
landslip U ریزش خاک کوه
landslips U ریزش خاک کوه
gravitational collapse U فرو ریزش گرانشی
poured U تراوش بوسیله ریزش
pour U تراوش بوسیله ریزش
snow inlet U دریچه ریزش برف
flux U اسهال خون ریزش
drip proof enclosure U حفافت در مقابل ریزش اب
infalling U ریزش بسوی درون
electron disintegration U فرو ریزش الکترونی
dewfall U هنگام ریزش شبنم
residual U مربوط به ریزش اتمی
haemothorax U ریزش خون درسینه
instilment U ریزش و تلقین تدریجی
rainfall U ریزش باران بارنغگی
pours U تراوش بوسیله ریزش
land slip U ریزش سنگ از کوه
rheum U ریزش اب چشم یادهان
stave U شکستن ریزش کردن
head U ارتفاع ریزش سر رولور سر
rain wash U فرسایش ناشی از ریزش باران
poured U ریزش بلا انقطاع ومسلسل
pour U ریزش بلا انقطاع ومسلسل
indraft U ریزش چیزی بسوی درون
indraght U ریزش چیزی بسوی درون
indravgnt U ریزش چیزی سوی درون
haemorrhage U خون ریزش نزف الدم
haemorrhaged U خون ریزش نزف الدم
haemorrhages U خون ریزش نزف الدم
hemorrhages U خون ریزش نزف الدم
pouring U ریزش بلا انقطاع ومسلسل
haemorrhaging U خون ریزش نزف الدم
hemorrhaged U خون ریزش نزف الدم
pours U ریزش بلا انقطاع ومسلسل
hemorrhaging U خون ریزش نزف الدم
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
landslide U ریزش خاک کوه کنار جاده
landslides U ریزش خاک کوه کنار جاده
to block [to block up] [to clog] [to clog up] something U جلوی جریان [ریزش] چیزی را گرفتن
moderator lamp U چراغی که ریزش نفت انرامیتوان میزان کرد
fallout wind vector plot U طرح یا چارت نمایش سمت باد ریزش اتمی
nappe U تیغه ابی که روی سرریز یابند ریزش میکند
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
extravasattion U خروج ازمجرای طبیعی ریزش خون وغیره درانساج بدن
idiomorphic U دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
emission theory U فرض اینکه نورعبارت است ازیک رشته ذرات سبک که ازجسم نورانی ریزش میکند
isotropic solutions U دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped U دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
rainout U ریزش ابر اتمی به علت رطوبت هوا بارش غبار اتمی
moult U [پودنما شدن فرش در اثر از دست دادن پرزها، ریزش الیاف از سطح فرش]
rain discharge U حجم بارندگی در یک حوزه تقسیم بر مدت ریزش بارندگی
area of military significant fallout U منطقه الودگی شدید به موادرادیواکتیو منطقه ریزش شدیداتمی
collapse pressure U حگاکثر فشار وارد به یک لایه تا ان لایه ریزش نکند
Indo-persian rug U قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
off colored U دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
monadelphous U دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com