English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
extrovert U دارای رویش برونی
extroverts U دارای رویش برونی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
extroversion U رویش برونی
monomorphic or phous U دارای یک شکل ثابت در همه مدت رویش
unipotent U دارای قدرت رویش در یک جهت یا بصورت یک سلول
shoots U رویش انشعابی رویش شاخه
shoot U رویش انشعابی رویش شاخه
germination U رویش
external U برونی
outside U برونی
external sense U حس برونی
externals U برونی
extrinsic U برونی
exoterical U برونی
exogenous U برونی
outsides U برونی
objectives U برونی
objective U برونی
growing point U نقطه رویش
orthotropism U رویش عمودی
excrescency U رویش ناهنجارنسوج
vegetive U رویش کننده
excrescences U رویش ناهنجار
mushroom growth U رویش تند
excrescence U رویش ناهنجار
ingrowth U رویش درونی
gigas U رویش بلند تر
intergrowth U رویش توام
ovular growth U رویش تخمک
external inhibition U بازداری برونی
external function U تابع برونی
external command U فرمان برونی
external table U جدول برونی
airlocks U صندوقهی برونی
exosmosis U حلول برونی
pod U پوست برونی
exogenous event U رویداد برونی
epidermis U پوست برونی
extrinsic motivation U انگیزش برونی
external phase U فاز برونی
verandas U ایوان برونی
verandahs U ایوان برونی
veranda U ایوان برونی
externalization U برونی کردن
exteroceptor U گیرنده برونی
extrapolations U براورد برونی
extrapolation U براورد برونی
extrinsic reward U پاداش برونی
external reward U پاداش برونی
external pressure U فشار برونی
pods U پوست برونی
springing of extrados U پاطاق برونی
epizoon U انگل برونی
neurilemma or lema U پوشش برونی پی
objective reality U واقعیت برونی
outboard engine U موتور برونی
outer connection U پیوند برونی
external validity U اعتبار برونی
periderm U پوست برونی
phlogosis U اماس برونی
scarf skin U پوست برونی
She is on familiar (intimate) terms with me. U با من رویش باز است
vegetative U روینده رویش کننده
herbicide U مواد ضد رویش گیاه
herbicides U مواد ضد رویش گیاه
antiplant agent U عامل ضد رویش گیاهان
cockle U رویش زگیل مانند
germinative U وابسته به رویش تخم
pubescence U رویش مو درپشت زهار
cockles U رویش زگیل مانند
exoterics U تعلیمات برونی یاعمومی
nearside lane U خط یکم یا راه برونی
outward application U استعمال برونی یا خارجی
outward things U جهان برونی یا فاهر
external auditory meatus U گذرگاه برونی گوش
exo skeleton U استخوان بندی برونی
external hard disk U دیسک سخت برونی
hyperostosis U رویش غیر طبیعی استخوان
endomorphism U رویش از روپوست درون دگرگونی
endomorphy U رویش از روپوست درون دگرگونی
his face is p with small pox U رویش ازابله پرازچاله است
external ophthalmia U اماس برونی تخم چشم
external modem U تلفیق و تفکیک کننده برونی
epidermic U مربوط به پوست برونی بشرهای
epidermal U مربوط به پوست برونی بشرهای
You can take it to the bank. <idiom> U میتوانی رویش حساب کنی! [اصطلاح]
You can bank on it! <idiom> U میتوانی رویش حساب کنی! [اصطلاح]
I cannot look him in the face again. دیگر نمی توانم تو رویش نگاه کنم.
prolotherapy U اصلاح وتر یا عضوی بوسیله کاهش رویش وتکثیر سلولی
micronucleus U یکی از دوهسته کوچکتر مرکزی مژه داران که رویش جانور را تحت کنترل دارد
palimpsest U نسخه خطی یا دست نوشتهای که نوشتهء روی ان پاک شده و دوباره رویش نوشته باشند
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ontogeny U رشد شناسی تاریخچه رشد و رویش موجودات
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
sarcoid U زگیل یا جوش گوشتی رویش گوشتی
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
hotbeds U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hyprostosis U رویش غیر طبیعی استخوان کلفت شدگی استخوان برامدگی استخوان
beta software U نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
in plant U درحال رویش درحال رشد
idiomorphic U دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
end stopped U دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions U دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
Indo-persian rug U قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
off colored U دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
polyisotopic U دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
monadelphous U دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
winy U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winey U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl U دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
bilabiate U دارای دو لب
odoriferous U دارای بو
footy U دارای پا
iodic U دارای ید
fraught with U دارای
trilinear U دارای سه خط
three-legged U دارای سه پا
glochidiate U دارای مو
three legged U دارای سه پا
petiolate U دارای دمگل
dipteran U دارای دو بال
dimorphic U دارای دو شکل
dipolar U دارای دو قطب
weighted U دارای وزن
cloven foot U دارای پا یا سم شکافته
diplopodous U دارای هزار پا
pelliculate U دارای پوسته
papillose U دارای برامدگی
dimply U دارای فرورفتگی
deadbeat U دارای سکون
deadbeats U دارای سکون
portentous U دارای فال بد
dipetalous U دارای دوگلبرگ
overbusy U دارای کارزیاد
palmy U دارای نخل
stilted U دارای چوب پا
dolose U دارای قصدجرم
double tongued U دارای دوقول
entitative U دارای وجودخارجی
capitated U دارای سرمجزا
calcic U دارای اهک
calcareous U دارای کلسیم
bumpiness U دارای برامدگی
melodious U دارای ملودی
buckish U دارای خوی بز
bodied U دارای بدن
melodic U دارای ملودی
multilineal U دارای چندین خط
prerogative U دارای حق ویژه
myrrhic U دارای بوی مر
myrrhy U دارای بوی مر
cephalous U دارای کله
cirrous U دارای اویز
dyslogistic U دارای خاطرات بد
cingulate U دارای کمربند
chymiferous U دارای کیموس
of that ilk U دارای همان جا
energetic U دارای انرژی
chinned U دارای چانه
nucleate U دارای هسته
synonymous U دارای ترادف
synonymous U دارای تشابه
nitrous U دارای شوره
prerogatives U دارای حق ویژه
staminate U دارای جرثومه نر
silicifoeous U دارای در کوهی
equivocal U دارای دومعنی
backed U دارای پشت
shoaly U دارای جاهای کم اب
short range U دارای برد کم
short-range U دارای برد کم
shelterer U دارای حفاظ
sexagenary U دارای سن 06 تا96
rifled U دارای خان
self abnegating U دارای کف نفس
dartrous U دارای تبخال
social minded U دارای افکاراجتماعی
cuspidal U دارای برامدگی
legitimate U دارای حق مشروع
legitimated U دارای حق مشروع
legitimates U دارای حق مشروع
legitimating U دارای حق مشروع
rectilinear U دارای مسیرمستقیم
flabby U دارای عضلات شل
splashy U دارای ترشح
spirituous U دارای الکل
spiriferous U دارای عضومارپیچی
sonant U دارای اهنگ
stannic U دارای قلع
cretaceous U دارای گچ فراوان
sabulous U دارای شن ریزه
rugose U دارای رکه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com