Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
clownish
U
دارای رفتار زمخت وبدون اداب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gothicize
U
زمخت وبدون فرافت کردن
bon ton
U
روش خوب رفتار از روی نزاکت وطبق اداب معموله
tough minded
U
دارای فکر خشن وبدون احساسات
gruff
U
دارای ساختمان خشن و زمخت
stereotyped
U
دارای رفتار قالبی
mannish
U
دارای رفتار مردانه
mannered
U
دارای سبک یا رفتار بخصوص تصنعی
coarsen
U
زمخت شدن زمخت کردن
coarsened
U
زمخت شدن زمخت کردن
coarsening
U
زمخت شدن زمخت کردن
coarsens
U
زمخت شدن زمخت کردن
Act your age
[and not your shoe size]
!
U
به سن خودت رفتار بکن !
[مثل بچه ها رفتار نکن !]
dumb show
U
نمایش صامت وبدون حرف
shinplaster
U
اسکناس کم ارزش وبدون پشتوانه
blank check
U
سندامضاء شده وبدون متن
syncopation
U
رقص یا اهنگ سبک وبدون ضرب
canoes
U
قایق باریک وبدون بادبان وسکان
canoe
U
قایق باریک وبدون بادبان وسکان
middlebrow
U
شخص با سواد وبدون تحصیلات عالیه
tabula rasa
U
فکر ساده وبدون تصور اطفال
inert mine
U
مین بی اثر وبدون خرج تلاش
dabbler
U
دوستدارصنایع زیباکه ازروی بوالهوسی وبدون تمرکزانهارادنبال می
goose-stepped
U
رژه بابدن راست وبدون خم کردن زانوچنانکه درپیاده ن
goose-stepping
U
رژه بابدن راست وبدون خم کردن زانوچنانکه درپیاده ن
goose-steps
U
رژه بابدن راست وبدون خم کردن زانوچنانکه درپیاده ن
dog paddle
U
شنای به پشت با حرکت پا وبدون بیرون امدن بازو از اب
goose-step
U
رژه بابدن راست وبدون خم کردن زانوچنانکه درپیاده ن
catchall
U
بخشی که شامل مواد مختلف وبدون دسته بندی باشد
p sexual relations
U
امیزش جنسی بطورهرج مرج وبدون رعایت ائین عروسی
impulsive
U
کسیکه از روی انگیزه انی وبدون فکر قبلی عمل میکند
intuitionism
U
عقیده به اینکه برخی حقایق رامیتوان مستقیما وبدون استدلال دریافت
intuitionalism
U
عقیده به اینکه برخی حقایق را میتوان مستقیما وبدون استدلال دریافت
chiaroscuro
U
نوعی نقاشی که فقط با سیاه روشن وبدون رنگ امیزی انجام میشود
etiquette
U
اداب
propriety of behaviour
U
اداب
rules of decorum
U
اداب
practices
U
اداب
elegant maners
U
اداب
ceremonials
U
اداب
ceremonial
U
اداب
devoir
U
اداب
habitude
U
اداب
good manners
U
اداب
manners
U
اداب
mores
U
اداب
rite
U
اداب
hovercrafts
U
رسانگری که با فشرده کردن هوا در زیر بالای سطح وبدون تماس با ان حرکت میکند
hovercraft
U
رسانگری که با فشرده کردن هوا در زیر بالای سطح وبدون تماس با ان حرکت میکند
punctual
U
اداب دان
tactful
U
مبادی اداب
unmennerly
U
بدون اداب
he has no manners
U
اداب ندارد
preciosity
U
اداب دانی
liturgies
U
اداب نماز
liturgy
U
اداب نماز
unmannered
U
بدون اداب
religious rites
U
اداب دینی
polite
U
مبادی اداب
politer
U
مبادی اداب
decorum
U
اداب دانی
politest
U
مبادی اداب
protocols
U
اداب ورسوم
protocol
U
اداب ورسوم
tactfully
U
مبادی اداب
gross
U
زمخت
coarse fibred
U
زمخت
rudas
U
زمخت
rude
U
زمخت
hardest
U
زمخت
coarse
U
زمخت
blowzed
U
زمخت
churlish
U
زمخت
toughest
U
زمخت
tougher
U
زمخت
hard
U
زمخت
tough
U
زمخت
harder
U
زمخت
coarser
U
زمخت
crass
U
زمخت
ruder
U
زمخت
rudest
U
زمخت
grossest
U
زمخت
rugged
U
زمخت
grossing
U
زمخت
ill grained
U
زمخت
clumsier
U
زمخت
impolite
U
زمخت
coarsest
U
زمخت
crude
U
زمخت
grosses
U
زمخت
grossed
U
زمخت
cruder
U
زمخت
grosser
U
زمخت
crudest
U
زمخت
clumsy
U
زمخت
clumsiest
U
زمخت
customs of war
U
اداب عرفی جنگ
savoir vivre
U
دانش اداب ومعاشرت
kith
U
علم اداب معاشرت
turkism
U
اداب وسنن ترکی
tactless
U
بدون مبادی اداب
tactlessly
U
بدون مبادی اداب
punctiliously
U
بسیار مبادی اداب
punctilious
U
بسیار مبادی اداب
breach of propriety
U
عدم رعایت اداب
military courtesy
U
اداب معاشرت نظامی
formality
U
رعایت اداب ورسوم
etiquette
U
علم اداب معاشرت
formalism
U
رعایت ائین و اداب
ritually
U
از روی اداب ومراسم
military courtesy
U
رفتارو اداب نظامی
blue
[joke]
<adj.>
U
زمخت
[جوک]
raucous
U
زمخت ناهنجار
toughest
U
زمخت بادوام
rough
U
زمخت کردن
tough
U
زمخت بادوام
rough
U
زمخت ناهموار
ungainly
U
زمخت و غیرجذاب
blowsy
U
خشن زمخت
blowzy
U
خشن زمخت
heavyset
U
کلفت زمخت
broad tuning
U
میزانسازی زمخت
stogie
U
کفش زمخت
stogy
U
کفش زمخت
tougher
U
زمخت بادوام
roughest
U
زمخت کردن
roughest
U
زمخت ناهموار
trachyphonia
U
زمخت صدایی
harsh
U
جنس زمخت
anglomania
U
شیفتگی برای اداب انگلیسی ها
toilet training
U
اموزش اداب توالت رفتن
formal
U
مقید به اداب ورسوم اداری
Scotticisms
U
اداب وخصوصیات اسکاتلندی خسیسی
frenchify
U
اداب ورسوم فرانسویها را داشتن
judaize
U
اداب و رسوم یهودی را پذیرفتن
unconventionality
U
عدم رعایت اداب و رسوم
Scotticism
U
اداب وخصوصیات اسکاتلندی خسیسی
americanization
U
پذیرش اخلاق و اداب امریکایی
to observe the proprieties
U
اداب معاشرت را نگاه داشتن
of a coarse fibre
U
درشت بافت زمخت
rough hewn
U
طرح شده زمخت
clodhopper
U
کفشهای زمخت سنگین
churl
U
ادم خشن و زمخت
incult
U
زمخت کشت نشده
drugget
U
پارچه پشمی زمخت
rough-hewn
U
طرح شده زمخت
clodhoppers
U
کفشهای زمخت سنگین
grogram
U
نوعی پارچه زمخت
unflattering
<adj.>
U
برخورنده
[ناملایم]
[زمخت]
sinicize
U
مطابق اداب ورسوم چینی کردن
cad
U
پست و بدون مبادی اداب بودن
cads
U
پست و بدون مبادی اداب بودن
smoothy
U
ادم مبادی اداب چرب زبان
smoothies
U
ادم مبادی اداب چرب زبان
sinify
U
مطابق اداب ورسوم چینی کردن
smoothie
U
ادم مبادی اداب چرب زبان
italianism
U
پیروی از اداب و رسوم مردم ایتالیا
keep up with the times
U
موافق اوضاع و اداب روزرفتار کردن
scabble
U
زمخت وناصاف تهیه کردن
agriology
U
مطاله و تطبیق اداب و رسوم قبایل وحشی
an unlicked cub
U
جوان زمخت- ادم نتراشیده ونخراشیده
play by ear
<idiom>
U
توانایی اجرای موسیقی تنها با گوش وبدون خواندن موسیقی
sections
U
بخشی از برنامه اصلی که مستقل اجرا میشود وبدون نیاز به اجرای بقیه برنامه
section
U
بخشی از برنامه اصلی که مستقل اجرا میشود وبدون نیاز به اجرای بقیه برنامه
propriety
U
قواعد متداول ومرسوم رفتارواداب سخن مراعات اداب نزاکت
occidentalist
U
کسیکه فرهنگ و اداب باختریان را جستجو میکند باختر شناس
Easy does it .
U
یواش یواش ( آرام وبدون عجله )
High Church
U
فرقهای که سخت پابند اداب ورسوم کلیسایی ومناجات وتسبیحات مرسوم درکلیساهستند
customs of war
U
اداب مربوط به جنگ که بدون انکه قدرت قانونی داشته باشد موردقبول دولتهاست
isobar
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled
U
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious
U
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent
U
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
relative income hypothesis
U
بوده و نقش اداب و رسوم در رابطه بامصرف را نشان میدهد . این تئوری ازدیگرتئوریهای جدید درباره مصرف است
galleried
U
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
low tension
U
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
gravel blind
U
دارای چشم تار دارای دید کم
virile
U
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
acinaseous
U
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
ethnography
U
تشریح علمی نژادهای بشراز نظر اداب ورسوم و اختلافاتی که ازاین نقطه نظر با هم دارند
sinicism
U
متابعت از اداب ورسوم چینی چینی پرستی
gesturing
U
رفتار
comportment
U
رفتار
comport
U
رفتار
conducted
U
رفتار
gestured
U
رفتار
behavior
U
رفتار
comports
U
رفتار
bad conduct
U
سو رفتار
comporting
U
رفتار
behavio
U
رفتار
conduct
U
رفتار
comported
U
رفتار
conducting
U
رفتار
treatment
U
رفتار
deportment
U
رفتار
treatments
U
رفتار
actions
U
رفتار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com