Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
beneficed
U
دارای درامد کلیسایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
benefice
U
درامد کلیسایی
to i. anyone to a benefice
U
درامد کلیسایی رابرای کسی برقرارکردن
fortified church
U
[کلیسایی دارای استحکامات نظامی]
disposable personal income
U
درامد شخصی قابل تصرف درامد خالص پس از کسرمالیات
gini coefficient
U
شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
parochial school
U
اموزشگاه کلیسایی
synods
U
شورای کلیسایی
synod
U
شورای کلیسایی
canon law
U
قانون کلیسایی
functional distribution of income
U
توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
synodic
U
مربوط به شورای کلیسایی
sanctioning
U
فتوای کلیسایی سوگند
sanctions
U
فتوای کلیسایی سوگند
ecumenism
U
وحدت گرایی کلیسایی
sanctioned
U
فتوای کلیسایی سوگند
synodical
U
مربوط به شورای کلیسایی
sanction
U
فتوای کلیسایی سوگند
basilica
U
[کلیسایی با ساختمان مربع شکل]
church
U
کلیسایی درکلیسامراسم مذهبی بجااوردن
churches
U
کلیسایی درکلیسامراسم مذهبی بجااوردن
parochialism
U
امور مربوط بناحیه یابخش کلیسایی
acapella
U
اواز دسته جمعی بسبک کلیسایی
canonic
U
مومن باصول کلیسایی سیستم منطقی
archdiocese
U
ناحیهء کلیسایی زیر نفوذاسقف اعظم
regressive income tax
U
مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
ambulatory church
U
[کلیسایی که حرم و نمازخانه آن با رواق جدا شده است.]
hall-church
U
[کلیسایی با چندین راهرو اما بدون پنجره بام]
prebendal
U
محل پرداخت موقوف یا عواید کلیسا موقوفه کلیسایی
prebend
U
محل پرداخت موقوف یا عواید کلیسا موقوفه کلیسایی
Hallenkirche
U
[کلیسایی با چندین راهرو اما بدون پنجره بام]
lady chapel
U
کلیسا یا محراب کلیسایی که به مریم باکره تخصیص داده شده
High Church
U
فرقهای که سخت پابند اداب ورسوم کلیسایی ومناجات وتسبیحات مرسوم درکلیساهستند
mediant
U
یکی ازالحان سرود کلیسایی که حدفاصل بین اهنگ طبیعی صداواوج صدا است
life cycle hypothesis
U
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
isobare
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled
U
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious
U
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent
U
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
gravel blind
U
دارای چشم تار دارای دید کم
low tension
U
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
galleried
U
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
virile
U
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
acinaseous
U
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
revenue
U
درامد
earning
U
درامد
hatch
U
درامد
remunerative
U
پر درامد
comings in
U
درامد
total revenue
U
درامد کل
total income
U
درامد کل
hatched
U
درامد
return
U
درامد
returning
U
درامد
returns
U
درامد
income
U
درامد
admission
U
درامد
admissions
U
درامد
it wasprologue to the nextmove
U
درامد
hatches
U
درامد
proceeds
U
درامد
makings
U
درامد
returned
U
درامد
prelusion
U
درامد
emoluments
U
درامد
earnings
U
درامد
means
U
درامد
emolument
U
درامد
gainings
U
درامد
psychic income
U
درامد بی دردسر
present income
U
درامد جاری
present income
U
درامد حال
marginal revenue
U
درامد نهائی
marginal income
U
درامد نهائی
incremental revenue
U
درامد نهائی
income per capita
U
درامد سرانه
it scaled kilograms
U
ده کیلوگرم درامد
permanent income
U
درامد دائمی
personal income
U
درامد شخصی
personal income
U
درامد سرانه
sinfonia
U
پیش درامد
income leakage
U
کسر درامد
income leakage
U
نشت درامد
income determination
U
تعیین درامد
income taxes
U
مالیات بر درامد
income tax
U
مالیات بر درامد
income and expenditure
U
درامد و هزینه
real income
U
درامد واقعی
revenue sources
U
منابع درامد
revenue sharing
U
سهیم در درامد
revenue function
U
تابع درامد
broken-down
U
ازپای درامد
broken down
U
ازپای درامد
income consumption curve
U
منحنی درامد
average revenue
U
درامد متوسط
to bring a return
U
درامد دادن
earned
U
درامد داشتن
total revenue function
U
تابع درامد کل
median income
U
درامد متوسط
mean income
U
درامد متوسط
transfer income
U
درامد انتقالی
transitory income
U
درامد انتقالی
earns
U
درامد داشتن
preludes
U
پیش درامد
prelude
U
پیش درامد
total revenue curve
U
منحنی درامد کل
earn
U
درامد داشتن
money income
U
درامد پولی
temporary income
U
درامد موقتی
internal revenue
U
درامد داخلی
Inland Revenue
U
درامد داخلی
tax revenue
U
درامد مالیاتی
median income
U
درامد میانی
net income
U
درامد خالص
annual earnings
U
درامد سالانه
annual income
U
درامد سالانه
stream of income
U
جریان درامد
means
U
توانائی درامد
unearned revenue
U
درامد نامکتسب
ordinary income
U
درامد عادی
unearned revenue
U
درامد باداورده
per capita income
U
درامد سرانه
attachment of earnings
U
توقیف درامد
it proved false
U
دروغ درامد
notional income
U
درامد خیالی
it weighed kilogrammes
U
سه کیلوگرم درامد
relative income
U
درامد نسبی
supplementary income
U
درامد تکمیلی
prologues
U
پیش درامد
prologue
U
پیش درامد
net revenue
U
درامد خالص
nominal income
U
درامد اسمی
notional income
U
درامد فرضی
national income
U
درامد ملی
actual income
U
درامد واقعی
unremunerative careers
U
مشاغل کم درامد
illicit earning
U
درامد نامشروع
income distribution
U
توزیع درامد
deferred credits
U
درامد پس افتاده
current income
U
درامد جاری
aura
U
پیش درامد
meanest
U
منابع درامد
overture
U
پیش درامد
auras
U
پیش درامد
imputed income
U
درامد انتسابی
overtures
U
پیش درامد
flow of income
U
جریان درامد
imputed income
U
درامد ضمنی
imperial decree
U
درامد نامشروع
fixed income
U
درامد ثابت
immoral earning
U
درامد نامشروع
deduction from income
U
کسور درامد
income analysis
U
تحلیل درامد
meaner
U
منابع درامد
distribution of income
U
توزیع درامد
disposable income
U
درامد دریافتی
mean
U
منابع درامد
flow of income
U
گردش درامد
gross income
U
درامد ناخالص
municipal revenue
U
درامد شهرداری
economic income
U
درامد اقتصادی
earnings per share
U
درامد هر سهم
common low
U
سیستم حقوقی انگلستان که ازحقوق مدنی و حقوق کلیسایی متمایز است زیرا این قسمت از حقوق انگلستان از پارلمان ناشی نشده عرف و عادت حقوق عرفی
deferred income
U
پیش دریافت درامد
unearned income
U
درامد ازمبنایی جز کار
net tax revenue
U
خالص درامد مالیاتی
negative income tax
U
مالیات بر درامد منفی
unearned income
U
درامد باد اورده
factor earnings
U
درامد عوامل تولید
supertax
U
مالیات بر درامد اضافی
uneven distribution of income
U
توزیع نابرابر درامد
unequal distribution of income
U
توزیع نابرابر درامد
nonmonetary income
U
درامد غیر پولی
non tax revenue
U
درامد غیر مالیاتی
national net income
U
درامد خالص ملی
surtax
U
مالیات بر درامد اضافی
circular flow of income
U
جریان دوری درامد
revenue
U
درامد سود سهام
marginal utility of income
U
مطلوبیت نهائی درامد
circular flow of income
U
گردش دورانی درامد
marginal revenue product
U
درامد محصول نهائی
marginal revenue function
U
تابع درامد نهائی
marginal revenue curve
U
منحنی درامد نهائی
theory of income distribution
U
نظریه توزیع درامد
theory of income determination
U
نظریه تعیین درامد
national money income
U
درامد ملی پولی
his income
U
هر چه درامد داردخرج میکند
national income determination
U
تعیین درامد ملی
gross national income
U
درامد ناخالص ملی
national income analysis
U
تحلیل درامد ملی
current income
U
درامد یک سال مالی
taxable income
U
درامد مشمول مالیات
corporation income tax
U
مالیات بر درامد شرکتها
margin revenue
U
سهم درامد از فروش
income multiplier
U
ضریب فزاینده درامد
progressive income tax
U
مالیات بر درامد تصاعدی
earned income
U
درامد تحصیل شده
depletion
U
تقلیل درامد ملی
dissaving
U
مصرف بیش از درامد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com