English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
own a house U دارای خانهای هستم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
own a house U خانهای دارم
polythalmous U چند خانهای
to front a house with marble U نمای خانهای رابامرمرساختن
to inhabit a house U در خانهای ساکن شدن
to have the run of a house U اختیار خانهای را داشتن
to let a house U خانهای را اجاره دادن
departmental intelligence U اطلاعات وزارت خانهای
estaminet U قهوه خانهای که سیگارکشیدن درانجا ازاداست
burglar U کسی که در شب به قصدارتکاب جرمی وارد خانهای شود
aliases U وسیله یا خانهای از صفحه گسترده داده میشود
alias U وسیله یا خانهای از صفحه گسترده داده میشود
burglars U کسی که در شب به قصدارتکاب جرمی وارد خانهای شود
kheda U کدا:خانهای که فیلهای وحشی رادران گرفتارمیسازند
land U سطح داخلی لوله بین خانهای تفنگ
moonlight fliting U گریز از خانهای هنگام شب برای رهایی از پرداخت اجاره
frame house U خانهای که کالبدان چوب وپوشش ان تخته باشد خانه چوبی
burglarious U مرتکب یا وابسته به عمل واردشدن به خانهای درشب بقصد ارتکاب جرم
cell U خط ضخیم تری که اطراف خانهای که باید در آن نوشته شود ایجاد میشود
anchor cell U خانهای در برنامه صفحه گسترده که ابتدای مجموعه خانه ها را معرفی میکند
cells U خط ضخیم تری که اطراف خانهای که باید در آن نوشته شود ایجاد میشود
semi detached U درباب خانهای گفته میشود:که بادیوارمشترک بخانه دیگری پیوسته باشد
semi-detached U درباب خانهای گفته میشود:که بادیوارمشترک بخانه دیگری پیوسته باشد
palafitte U خانهای که درزمانهای قدیم پیش ازتاریخ روی تیرهای که دردریاچه فرومیکردند
I'm U من هستم
am U هستم
i am pushed for money U هستم
i have not a dry t. on me U سر تا پا خیس هستم
i am under obligation to him U من ممنون او هستم
i feel U گرسنه هستم
iam d. to go U ارزومندرفتن هستم
I am sure that ... U من مطمئن هستم که ...
I'm thirsty. من تشنه هستم.
we owe him for his services U خدمات او هستم
I'm hungry. من گرسنه هستم.
I'm your age. U من هم سن شما هستم.
i maintain U قائل هستم به اینکه ...
I am certain of it. U من درباره اش مطمئن هستم.
iam in bad U خیلی در تنگی هستم
I am at your disposal. U من دراختیار تان هستم
i await you U منتظر شما هستم
i feel sleepy U خواب الود هستم
i pause for a reply U منتظر پاسخ هستم
i own that house U من صاحب ان خانه هستم
i a with you on that matter U من در ان موضوع با شماموافق هستم
Join the club! U من هم درشرایطی مشابه هستم !
i am bend on going U مصمم هستم بروم
i am at your service U در خدمت شما هستم
Next to you I'm slim. U در مقایسه با تو من لاغر هستم.
i am under obligation to him U زیر بارمنت او هستم
feet dry U روی هدف هستم
That is my line ( field ) . U خودم این کاره هستم
i am in a hurry for it U عجله دارم یا در شتاب هستم
i am impatient for it U ازان بابت بیطاقت هستم
I am on intimate terms with one of the ministers . U با یکی از وزراء نزدیک هستم
I've been here for five days. U پنج روزه که من اینجا هستم.
i am about that U من در این خصوص دلواپس هستم
I feel like a fifth wheel. U من حس می کنم [اینجا] اضافی هستم.
I am a strange in this town. U دراین شهر غریب هستم
I come from Iran . I am Iranian. U من اهل ایران هستم (ایرانی ام )
iam a for his life U برای جانش دل واپس هستم
i owe him & U پنج لیره به او بدهکار هستم
I'm looking forward to seeing you again. U منتظر دیدار دوباره شما هستم.
I agree with you completely. U من کاملا با نظر شما موافق هستم.
I'm full. U من سیر شدم [هستم] . [اصطلاح روزمره]
i am not made of salt U مگر من نمک هستم که ازباران بترسم
I am the bread winner of the family . U نان آور خانه ( خانواده ) هستم
i wrote as neatly as he did U من همان اندازه پاکیزه هستم که او نوشت
I always make a point of being on time . I always try to be punctual . U همیشه مقید هستم که سر وقت بیایم
I am your humble servant . I defer to you . U من کوچک شما هستم (اخلاص ارادت )
I have done my homework. I know how to cope . U من درسم را روان هستم (می دانم چه؟ کنم )
It seems I am not welcome (wanted) here. U مثل اینکه من اینجا زیادی هستم
I'll be happy to help [assist] you. U من با کمال میل در اختیار شما هستم.
I look forward to receiving your reply. U من در انتظار دریافت پاسخ شما هستم.
I know the area more or less . U کم وبیش با این منطقه آشنا هستم
I am very orderly and systematic in my work . U درکارهایم خیلی مرتب ومنظم هستم
No one sent me, I am here on my own account. U هیچکسی من را نفرستاد من بحساب خودم اینجا هستم.
Apropos of nothing, she then asked me if I was hungry. U سپس او [زن] از من بی دلیل پرسید که آیا من گرسنه هستم.
steadying U فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
iam so tired that i cannot eat U چندان خسته هستم که نمیتوانم چیزی بخورم
I'm really looking forward to the weekend. U من مشتاقانه منتظر تعطیلات آخر هفته هستم.
steadied U فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
steadies U فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
steadiest U فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
steady U فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
My only problem is money . U تنها گرفتاریم پول است ( محتاج آن هستم )
I am prepared for any eventuality. U برای هر گونه پیش آمدی آماده هستم
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
I'm old enough to take care of myself. U من به اندازه کافی بزرگ هستم که مواضب خودم باشم.
I'm dying to know what happened. U خیلی هیجان زده هستم که بشنوم چه اتفاقی افتاده.
I very much look forward to meeting you soon. U من خیلی مشتاقانه منتظر دیدار با شما به زودی هستم.
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
salvos U در رهگیری هوایی یعنی موافب باشید اماده شلیک هستم
I am thinking of baby number two as I am not getting any younger. U من به فکر داشتن کودک شماره دو هستم چون من که جوانترنمی شوم .
Can you show me on the map where I am? U آیا ممکن است به من روی نقشه نشان بدهید که کجا هستم؟
I am a great believer in using natural things for cleaning. U من هوادار بزرگی در استفاده از چیزهای طبیعی برای تمیز کردن هستم.
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
popeye U در رهگیری هوایی یعنی درداخل ابر هستم یا نقطهای که دید کور است
spitting U در رهگیری هوایی یعنی درحال رها کردن بویههای صوتی ضد زیردریایی هستم
formulae U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulas U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formula U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
holding U در رهگیری هوایی اعلام اینکه من در وضعیت فرمان داده شده باقی هستم دستور جدیدبدهید
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
how much do i owe you U چقدر بشما بدهکار هستم چقدرباید بشما بدهم چقدرطلب شمامیشود
I´m as hungry as a horse. U آنقدر گشنه هستم که روده بزرگ روده کوچک را بخورد.
pounce U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounced U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounces U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pouncing U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
feet wet U من روی هدف دریایی هستم هواپیمای رهگیر یا مامورپشتیبانی مستقیم روی دریاست
idiomorphic U دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
isotropic solutions U دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped U دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
i suffer from headache U سردرد دارم دچار سردرد هستم
Indo-persian rug U قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
off colored U دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
monadelphous U دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
polyisotopic U دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
winey U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl U دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
three legged U دارای سه پا
glochidiate U دارای مو
bilabiate U دارای دو لب
odoriferous U دارای بو
trilinear U دارای سه خط
iodic U دارای ید
three-legged U دارای سه پا
fraught with U دارای
footy U دارای پا
stannous U دارای قلع
stannic U دارای قلع
strontic U دارای استرونیوم
spirituous U دارای الکل
straight line U دارای خط مستقیم
of that ilk U دارای همان جا
twofold U دارای دو چیز
overbusy U دارای کارزیاد
splashy U دارای ترشح
staminate U دارای جرثومه نر
monometallic U دارای یک فلز
spiriferous U دارای عضومارپیچی
sonant U دارای اهنگ
social minded U دارای افکاراجتماعی
nucleate U دارای هسته
nitrous U دارای شوره
myrrhy U دارای بوی مر
short range U دارای برد کم
muciferous U دارای مخاط
hook nosed U دارای بینی کج
hook-nosed U دارای بینی کج
overlapping U دارای اشتراک
monopetalous U دارای یک گلبرگ
monoclinal U دارای یک شیب
monatomic U دارای یک جوهرفرد
monandrous U دارای یک شوهر
short-range U دارای برد کم
multifid U دارای چندشکاف
sulfureous U دارای گوگرد
rifled U دارای خان
myrrhic U دارای بوی مر
elective U دارای حق انتخاب
electives U دارای حق انتخاب
swell butted U دارای ته گنده
syntonic U دارای بسامدمشابه
multilineal U دارای چندین خط
multiflorous U دارای بیش از سه گل
pinnular U دارای برگچه
palmy U دارای نخل
plumose U دارای دسته پر
deadbeats U دارای سکون
deadbeat U دارای سکون
pulsant U دارای تپش
pulsatile U دارای تپش
quartziferous U دارای در کوهی
weighted U دارای وزن
pinnular U دارای بالچه
rarely beautiful U دارای زیبائی
rattly U دارای صدای تق تق
portentous U دارای فال بد
pseudonymous U دارای تخلص
primiparous U دارای یک اولاد
polygamous U دارای چند زن
synonymous U دارای تشابه
synonymous U دارای ترادف
stilted U دارای چوب پا
energetic U دارای انرژی
pre emptive U دارای حق شفعه
preemptor U دارای حق شفعه
prerogatived U دارای حق ویژه
primipara U دارای یک اولاد
reboant U دارای واکنش
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com