Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
telluric
U
دارای تلوریوم زمینی
tellurous
U
دارای تلوریوم زمینی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
geocentric
U
دارای مرکزی در زمین زمینی
trapped
U
زمینی که دارای محدوده یاتلههای ماسهای بصورت مانع باشد
army component
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
ground liaison
U
گروه رابط زمینی در فرودگاه شکاریهاربط زمینی
goldie lock
U
فرمان پست رادار زمینی به هواپیما دایر بر اینکه رادارکنترل زمینی هدایت هواپیمارا بعهده گرفته است
army landing forces
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
army commander
U
فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
ground signals
U
سیستم علایم بصری زمینی سیستم مخابره علایم زمینی مستقر در فرودگاه
army aircraft
U
هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
yams
U
سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
yam
U
سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
isobare
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled
U
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious
U
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent
U
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
galleried
U
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
low tension
U
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
virile
U
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
acinaseous
U
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
gravel blind
U
دارای چشم تار دارای دید کم
predial or prae
U
زمینی
territorial
U
زمینی
sub astral
U
زمینی
earthly
U
زمینی
tumbling
U
زمینی
landed a
U
زمینی
terrestrial
U
زمینی
terrene
U
زمینی
subaerial
U
رو زمینی
earth-bound
U
زمینی
agrarian
U
زمینی
sublunary
U
زمینی
sublunar
U
زمینی
tellurian
U
زمینی
terraneous
U
زمینی
outrigged
U
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
army forces
U
نیروهای زمینی
army general staff
U
ستادنیروی زمینی
land combat
U
نبرد زمینی
peanuts
U
پسته زمینی
landmines
U
مین زمینی
peanuts
U
بادام زمینی
gully
U
دالان زمینی
gullies
U
دالان زمینی
terrestrial
U
وضعیت زمینی
army
U
نیرو زمینی
armies
U
نیرو زمینی
earthy
U
زمینی دنیوی
perigee
U
حضیض زمینی
peanut
U
بادام زمینی
peanut
U
پسته زمینی
overland mail
U
پست زمینی
landmine
U
مین زمینی
army attache
U
وابسته زمینی
potatoes
U
سیب زمینی
land mine
U
مین زمینی
ground antenna
U
انتن زمینی
apogee
U
اوج زمینی
groundnuts
U
بادام زمینی
gulleys
U
دالان زمینی
mail gram
U
پست زمینی
potato
U
سیب زمینی
land force n
U
نیروی زمینی
groundnut
U
بادام زمینی
antenna ground
U
انتن زمینی
land forces
U
نیروی زمینی
earth antenna
U
انتن زمینی
monkey nut
U
بادام زمینی
tater
U
سیب زمینی
praties
U
سیب زمینی
murphy
U
سیب زمینی
land tail
U
بنه زمینی
groundling
U
گیاه زمینی
terrestrial refraction
U
شکست زمینی
ground force
U
نیروی زمینی
ground forces
U
نیروی زمینی
ground forces
U
نیروهای زمینی
ground liaison
U
رابط زمینی
ground nut
U
بادام زمینی
ground observation
U
دیدبانی زمینی
ground observer
U
دیدبان زمینی
ground position
U
ایستگاه زمینی
ground position
U
موقعیت زمینی
ground return
U
بازتاب زمینی
ground return
U
برگشت زمینی
ground speed
U
سرعت زمینی
ground surveillance
U
مراقبت زمینی
ground fire
U
تیر زمینی
earth nut
U
بادام زمینی
terrestrial radiation
U
تابشهای زمینی
terraqueous
U
زمینی ودریایی
terrain return
U
اکوی زمینی
terrain corridor
U
دالان زمینی
tellurian matter
U
ماده زمینی
floor lamp
U
اباژور زمینی
hypogeous
U
زیر زمینی
graze burst
U
ترکش زمینی
subterraneous
U
زیر زمینی
suberranean
U
زیر زمینی
ground circuit
U
مدار زمینی
ground control
U
کنترل زمینی
ground surveillance
U
تجسس زمینی
ground track
U
مسیر زمینی
floor lamp
[American]
U
آباژور زمینی
hypogean
U
زیر زمینی
hypogeal
U
زیر زمینی
bonus pass
U
پاس زمینی
standard lamp
[British]
U
آباژور زمینی
floor lamps
[American]
U
آباژورهای زمینی
standard lamps
[British]
U
آباژورهای زمینی
infernal regions
U
دیارزیر زمینی
ground wave
U
موج زمینی
ground waves
U
امواج زمینی
task group
U
گروه ماموریت زمینی
table water
U
سفره اب زیر زمینی
surface mission
U
ماموریت دفاع زمینی
subterranean roots
U
ریشههای زیر زمینی
army
U
ارتش نیروی زمینی
undercroft
U
اتاق زیر زمینی
subways
U
راه زیر زمینی
hotpot
U
آبگوشت سیب زمینی
hotpots
U
آبگوشت سیب زمینی
sweet potatoes
U
سیب زمینی شیرین
land carriage
U
بار کشی زمینی
terrestrial
U
زمینی مربوط به زمین
crisp
U
سیب زمینی برشته
potatoes
U
انواع سیب زمینی
crisper
U
سیب زمینی برشته
crispest
U
سیب زمینی برشته
subways
U
ترن زیر زمینی
sweet potato
U
سیب زمینی شیرین
crisps
U
سیب زمینی برشته
tumblers
U
ژیمناست زمینی کار
potato
U
انواع سیب زمینی
tumbler
U
ژیمناست زمینی کار
armies
U
ارتش نیروی زمینی
rhizmatous
U
مانندساقه زیر زمینی
peanut butter
U
خمیر بادام زمینی
landmark
U
علامت مشخصه زمینی
landmarks
U
علامت مشخصه زمینی
mashed potatoes
U
پوره سیب زمینی
subway
U
ترن زیر زمینی
rootstock
U
ساقه زیر زمینی
chipmunk
U
موش خرمای زمینی
chipmunks
U
موش خرمای زمینی
latitude band
U
نوار عرضی زمینی
pignut
U
یکنوع بادام زمینی
secretary of the army
U
وزیر نیروی زمینی
land tail
U
باقیمانده زمینی یکان
subway
U
راه زیر زمینی
army post office
U
پستخانه نیروی زمینی
groundwave
U
موجهای رادیویی زمینی
grounded primary
U
مدار ورودی زمینی
groundwater
U
ابهای زیر زمینی
ground visibility
U
میزان دید زمینی
ground power unit
U
واحد قدرت زمینی
army artillery
U
توپخانه نیروی زمینی
cadastral survey
U
نقشه برداری زمینی
army staff
U
ستاد نیروی زمینی
asphaltum
U
قیر زمینی اسفالت
ground loom
U
دار زمینی
[قالی]
army depot
U
امادگاه نیروی زمینی
army reserve
U
احتیاط نیروی زمینی
army corps
U
سپاههای نیروی زمینی
army base
U
پایگاه نیروی زمینی
gnomes
U
جنی زیر زمینی
army aviator
U
خلبان نیروی زمینی
kidney potato
U
سیب زمینی سرخ
geocentric latitude
U
عرض جغرافیایی زمینی
gnome
U
جنی زیر زمینی
army base
U
پادگان نیروی زمینی
ground survey
U
نقشه برداری زمینی
department of the army
U
وزارت نیروی زمینی
jerusalem a
U
سیب زمینی ترشی
floor exercise
U
حرکات زمینی ژیمناستیک
field survey
U
نقشه برداری زمینی
extraterrestrial radiation
U
تابشهای ماوراء زمینی
dower
U
سوراخ زیر زمینی
potato salad
U
سالاد سیب زمینی
surveyed
U
نقشه برداری زمینی
geomorphic
U
شبیه بزمین زمینی
survey
U
نقشه برداری زمینی
surveys
U
نقشه برداری زمینی
eyes
U
دکمه یا گره سیب زمینی
assistant secretary of the army
U
معاون وزیر نیروی زمینی
eye
U
دکمه یا گره سیب زمینی
army training program
U
برنامه اموزش نیروی زمینی
eyeing
U
دکمه یا گره سیب زمینی
potato planter
U
الت سیب زمینی کاری
theater army
U
نیروی زمینی صحنه عملیات
army service area
U
منطقه سرویس نیروی زمینی
eying
U
دکمه یا گره سیب زمینی
potato beetle
U
سوسک افت سیب زمینی
colcannon
U
خوراک کلم وسیب زمینی
heavy fire team
U
تیم اتشهای زمینی سنگین
squats
U
بی اجازه در زمینی ساکن شدن
squatting
U
بی اجازه در زمینی ساکن شدن
unattended ground sensor
U
رادار مراقبت زمینی خودکار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com