English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
gamophyllous U دارای برگ پیوسته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
close grain U دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
close grained U دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
gamopetalous U دارای گلبرگ پیوسته
gamosepalous U دارای کاسبرگ پیوسته
Other Matches
away U پیوسته بطور پیوسته
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
alway U پیوسته
coadunate U پیوسته
in connexion with U پیوسته به
continued U پیوسته
affined U پیوسته
everywhen U پیوسته
coalescent U پیوسته
conjoint U پیوسته
incessant U پیوسته
concomitant U پیوسته
round-the-clock U پیوسته
syndetic U پیوسته
continual U پیوسته
for ever and aday U پیوسته
contiguous U پیوسته
non-stop U پیوسته
ceaselessly U پیوسته
legato U پیوسته
never ceasing U پیوسته
allied U پیوسته
continous U پیوسته
attached U پیوسته
unremittingly U پیوسته
proximate U پیوسته
eternal U پیوسته
cohesive U به هم پیوسته
bursts U پیوسته
on end U پیوسته
burst U پیوسته
ceaseless U پیوسته
for evermore U پیوسته
perpetually U پیوسته
uninterrupted U پیوسته
married U پیوسته
cursive U پیوسته
annexed U پیوسته
on and on U پیوسته
d. in U پیوسته
incessantly U پیوسته
continuous U پیوسته
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
incessant drinking U پیوسته گساری
without rest U پیوسته لاینقطع
continuous paper U کاغذ پیوسته
indiscrete U بهم پیوسته
thereunto U بضمیمیه ان پیوسته به ان
inseparate U بهم پیوسته
gamophyllous U پیوسته برگ
continuous function U تابع پیوسته
insobriety U شرب پیوسته
continuous forms U ورقههای پیوسته
gamosepalous U پیوسته کاسبرگ
without intermission U پیوسته لاینقطع
vicinal U در همسایگی پیوسته
end to end U سرهم پیوسته
continuous tone U اهنگ پیوسته
accretion U رشد پیوسته
continuous tone U ته رنگ پیوسته
forever U جاویدان پیوسته
continuous traffic line U خط پیوسته امد و شد
continuous scrolling U حرکت پیوسته
full time U پیوسته کار
continuous phase U فاز پیوسته
continuous process U فرایند پیوسته
continuous processing U پردازش پیوسته
flow chip U براده پیوسته
to be in a state of f. U پیوسته درتغییربودن
to whittle at U پیوسته بریدن
ex post U بوقوع پیوسته
continuous variable U متغیر پیوسته
continuous form U ورقه پیوسته
permanent water level U تراز پیوسته اب
pealed U صدای پیوسته
peal U صدای پیوسته
continuous spectrum U طیف پیوسته
nid nod U پیوسته جنباندن
aggregate U بهم پیوسته
aggregates U بهم پیوسته
whittle U پیوسته کم کردن
nid nod U پیوسته جنبیدن
adjoin U پیوسته بودن
pealing U صدای پیوسته
peals U صدای پیوسته
compacts U بهم پیوسته
against U پیوسته مجاور
gamopetalous U پیوسته گلبرگ
compact U بهم پیوسته
compacted U بهم پیوسته
haunt U پیوسته امدن به
haunts U پیوسته امدن به
adjoins U پیوسته بودن
adjoined U پیوسته بودن
compacting U بهم پیوسته
accrete U بهم پیوسته
burst mode U حالت پیوسته
collateral measures U اقدامت پیوسته
diligency U کوشش پیوسته
linked list U لیست پیوسته
continuous data U دادههای پیوسته
continuous distributions U توزیع پیوسته
continuous duty U کار پیوسته
continuous error U خطای پیوسته
sustained yield U بازده پیوسته
contiguous U همجوار پیوسته
sympetalous U پیوسته گلبرگ
symphsis U عضو پیوسته
collective U بهم پیوسته
conjunct U بهم پیوسته
burster U فرم پیوسته
connecting arrangement U ترتیب پیوسته
connected measures U اقدامت پیوسته
continuate U پیوسته بهم
diligence U کوشش پیوسته
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
order about U پیوسته پی فرمان فرستادن
steadily U بطور پیوسته و یکنواخت
to chop and change U پیوسته تغییررای دادن
so let us always be kind U پیوسته مهربان باشیم
indiscretely U بطور بهم پیوسته
to hang together U باهم پیوسته یامتحدبودن
tractor feed U تغذیه کاغذ پیوسته
to breed in and in U پیوسته باخویشاوندان پیوندکردن
to run on U بهم پیوسته بودن
to keep on U پیوسته نگاه داشتن
to peg a way at some work U پیوسته درسرچیزی کارکردن
steadies U پیوسته ویکنواخت کردن
continuous flow analyser U تجزیه گر جریان پیوسته
continuous function U تابع پیوسته [ریاضی]
continuous forms U فرم های پیوسته
continuous grading U دانه بندی پیوسته
continuous levelling U تراز یابی پیوسته
always U پیوسته همه وقت
continuous packing column U ستون پر شده پیوسته
continuous rating U کار پیوسته اسمی
continuous extraction apparatus U دستگاه استخراج پیوسته
statement with debate U بیانیه با بحث پیوسته
steadiest U پیوسته ویکنواخت کردن
steadying U پیوسته ویکنواخت کردن
zigzags U خطوط جناغی پیوسته
zigzagging U خطوط جناغی پیوسته
zigzagged U خطوط جناغی پیوسته
zigzag U خطوط جناغی پیوسته
continuing appropriation U تامین اعتبار پیوسته
continuous background radiation U تابش زمینهای پیوسته
steadied U پیوسته ویکنواخت کردن
uniterrupted U پیوسته غیرمقطوع دایم
direct connected U ماشینهای بهم پیوسته
steady U پیوسته ویکنواخت کردن
he kept on speaking U پیوسته سخن میگفت
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
linked pie/column graph U نمودار گرد و ستونی پیوسته
correlative U بهم پیوسته جفت نظیر
companionate U بهم پیوسته دراثر اتحادواشتراک
terraces U ردیف خانههای بهم پیوسته
full time U پیوسته کاری تمام وقت
terrace U ردیف خانههای بهم پیوسته
to keep the track of something U پیوسته ازچیزی اگاهی داشتن
true or sternal ribs U دندههای حقیقی اضلاع پیوسته به قص
to be connected U بهم پیوسته [متصل] بودن
to move a bout U پیوسته جای خود را تغییردادن
without interruption U پیوسته پی در پی بطورمسلسل بدون بادخور
croft U زمین قابل کشت پیوسته بخانه
to harp on one string U پیوسته روی یک موضوع بحث کردن
feeding storm U طوفانی که پیوسته برسختی ان افزوده میشد
crofts U زمین قابل کشت پیوسته بخانه
panoramically U بشکل دورنمای مسلسل بطوروسیع و پیوسته
infield U کشتزار پیوسته بخانه زمین زیر کشت
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
cyclic item U اقلام پیوسته اقلامی که خیلی مورد احتیاج هستند
dialed U راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
enroute personnel U افراد پیوسته به یکان حین حرکت برای عملیات
dial U راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
dialled U راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
dials U راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
continuous flow oxygen system U سیستم اکسیژنی که در ان جریان اکسیژن به صورت پیوسته میباشد
passionist U عضو دستهای از نصارا که پیوسته مصیبت حضرت مسیح رابایدیاداورشوند
grasshopper beam U تیری که یک سران درماشین لولایی پیوسته است وازاین جهت مانندملخ
semi detached U درباب خانهای گفته میشود:که بادیوارمشترک بخانه دیگری پیوسته باشد
semi-detached U درباب خانهای گفته میشود:که بادیوارمشترک بخانه دیگری پیوسته باشد
montage U قطعه ادبی یا موسیقی مرکب از قسمتهای گوناگون تهیه عکسهای بهم پیوسته
montages U قطعه ادبی یا موسیقی مرکب از قسمتهای گوناگون تهیه عکسهای بهم پیوسته
idiomorphic U دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
cw system U سیستمی که از سیگنالهی امواج پیوسته برای کسب اطلاعات درمورد مسیر پروازبهره میگیرد
creep U تغییر شکل تدریجی و کند ولی پیوسته یک ماده تحت تاثیرنیروی ثابت با تنش مداوم
creeps U تغییر شکل تدریجی و کند ولی پیوسته یک ماده تحت تاثیرنیروی ثابت با تنش مداوم
end stopped U دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions U دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
satelloid U ماهوارهای که مدار گردش ان داخل اتمسفر سیارهای بوده و بنابراین احتیاج به تراست پیوسته یا متناوب دارد
continuity light U وسیله سادهای برای ازمایش پیوستگی یک مدار که پیوسته بودن مغئر الکتریکی را باروشن شدن یک لامپ نشان میدهد
cross-wing U [بال های پیوسته در تالار خانه های قرون وسطایی]
Indo-persian rug U قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com