Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (19 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
haustellate
U
دارای الت مکنده مربوط به حشرات مکنده مساعد برای مکیدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lygus bug
U
انواع حشرات کوچک مکنده
haustellum
U
الت مکنده حشرات یاسخت پوستان
eductor
U
مکنده
suctorial
U
مکنده
haustorial
U
مکنده
aspirator
U
مکنده
exhauster
U
مکنده
haustellate
U
مکنده
air ejector
U
مکنده هوا
suction pipe
U
لوله مکنده
exhaust fan
U
بادبزن مکنده
suction hose
U
شیلنگ مکنده
suction filter
U
صافی مکنده
suction pump
U
تلمبه مکنده
interphase transformer
U
پیچک مکنده
vaccum cleaner
U
مکنده گرد و خاک
rostellum
U
منقار مکنده شپش
sucker
U
الت مکنده تولیدکردن
suction hose
U
لوله پلاستیکی اب مکنده
suckers
U
الت مکنده تولیدکردن
airbreathing missile
U
موشک مکنده هوا
sand dredger
U
ماشین مکنده ماسه
sucking louse
U
شپش یا حشره مکنده
sucker
U
حیوان یا عضویا الت مکنده
haustorium
U
الت مکنده گیاه انگلی
suckers
U
حیوان یا عضویا الت مکنده
variable inlet
U
ورودی متغیر موتور مکنده هوا
air brush
U
برس و مکنده هوایی جهت گرفت پرز اضافی و ذرات زائد فرش
variable geometry engine
U
موتور مکنده هوای مافوق صوت که بمنظور افزایش راندمان نه تنها شکل ومساحت دهانه ورودی ونازل خروجی بلکه مسیرجریان داخل موتور نیز تغییرکند
inclinable to something
U
مساعد برای چیزی
smudge
U
ایجاد دود برای دفع حشرات
smudged
U
ایجاد دود برای دفع حشرات
smudging
U
ایجاد دود برای دفع حشرات
smudges
U
ایجاد دود برای دفع حشرات
imshi
U
فروارده نفتی که برای راندن مگس و حشرات دیگربکارمیبرند
weatherly
U
حرکت در مسیر باد دارای باد مساعد
heteromerous
U
دارای ترکیبات غیر مربوط ونامتجانس
actinic
U
دارای خواص پرتوافکنی مربوط به تاثیر شیمیایی
pork barrel
U
برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
outrigged
U
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
conductive
U
مربوط به توانایی ماده برای هدایت جریان
emptied
U
فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
emptier
U
فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
empty
U
فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
empties
U
فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
emptiest
U
فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
toggles
U
مربوط است به هر دستگاهی که دارای دو حالت پایدار است
toggle
U
مربوط است به هر دستگاهی که دارای دو حالت پایدار است
take a suck at
U
مکیدن
to give suck at
U
مکیدن
sucked
U
مکیدن
suck
U
مکیدن
sucks
U
مکیدن
absorb
U
مکیدن
absorbs
U
مکیدن
rhetorical question
U
مسئله مربوط بمعانی بیان سوالی که برای تسجیل موضوعی بشود
resorption
U
مکیدن مجدد
to suck milk
U
پستان مکیدن
bilge
U
مکیدن اب یا روغن
intake
U
مکیدن تنفس
sucking reflex
U
بازتاب مکیدن
thumb sucking
U
شست مکیدن
suction
U
عمل مکیدن
intakes
U
مکیدن تنفس
vampirism
U
خون مکیدن
privacy
U
حق یک شخص برای کسترش دادن یا محدود کردن دستیابی به داده مربوط به خودش
human engineering
U
مطالعهای مربوط به طراحی محصولاتی که برای استفاده انسانها اسانتر و راحتتر میباشد
shadow factor
U
ضریب مربوط بانحراف سایه در عکس هوایی برای تعیین ارتفاع اشیاء
warrantable
U
دارای ارزش برای شهادت
proboscises
U
الت مکیدن حشره
slurps
U
صدای مکیدن دراوردن
slurping
U
صدای مکیدن دراوردن
slurped
U
صدای مکیدن دراوردن
slurp
U
صدای مکیدن دراوردن
suck dry
U
مکیدن و خشک انداختن
proboscis
U
الت مکیدن حشره
T carrier
U
استاندارد آمریکا برای خط وط ارسال داده دیجیتال مثل T, TC و استانداردهای سیگنال مربوط DS, DSC
furthersome
U
مساعد
towardly
U
مساعد
friendliest
U
مساعد
adjutants
U
مساعد
fortunate
U
مساعد
adjutant
U
مساعد
inclinable
U
مساعد
propitious
U
مساعد
auspicious
U
مساعد
favourable
U
مساعد
favouring or vor
U
مساعد
favorable
U
مساعد
friendlier
U
مساعد
friendlies
U
مساعد
friendly
U
مساعد
large hearted
U
مساعد
reabsorb
U
دوباره مکیدن و جذب کردن
to suck on
U
مکیدن
[مثال آب نبات چوبی ]
file level model
U
نمونهای مربوط به تعریف ساختارهای داده برای کارایی بهینه برنامههای کاربردی یا بررسیهای پایگاه
tailwinds
U
باد مساعد
auspiciously
U
بطور مساعد
favourable
U
جواب مساعد
conducive
U
سودمند مساعد
favourableness
U
مساعد بودن
tailwind
U
باد مساعد
fairly
U
بطور مساعد
auspiciousness
U
مساعد بودن
good fortune
U
بخت مساعد
prosperouly
U
بطور مساعد
insecta
U
حشرات
to bleed somebody
U
خون کسی را مکیدن
[اصطلاح مجازی]
receptors
U
ستاره مساعد گیرنده
receptor
U
ستاره مساعد گیرنده
view favourably
U
با نظر مساعد نگریستن
favourably
U
بطور مساعد یا مطلوب
entomotomy
U
تشریح حشرات
moth
U
حشرات موذی
moths
U
حشرات موذی
insectifuge
U
دفع حشرات
insect vectors
U
حشرات بیماری زا
exterminators
U
دافع حشرات
exterminator
U
دافع حشرات
disinfestation
U
دفع حشرات
stinger
U
نیش حشرات
dipteron
U
حشرات دوبال
transylvania
U
فرش ترانسیلوانیا
[ریشه اصلی آن مربوط به ترکیه می باشد که بیشتر برای کلیساهای رومانی و مجارستان بافته شده.]
vitrescent
U
اماده برای تبدیل به شیشه دارای خاصیت شیشهای
Ushak medallion
U
ترنج عشاق
[این ترنج مربوط به شهری به همین نام در ترکیه است که دارای سابقه پانصد ساله در بافت فرش است.]
vambrace
U
ساعد پوش زره مساعد
have one's ass in a sling
<idiom>
U
دریک وضع نا مساعد بودن
insectile
U
در معرض هجوم حشرات
chrysalises
U
شفیره حشرات جوانه
verminous
U
پر از حشرات یا جانوران موذی
flyblown
U
الوده بتخم حشرات
homopteran
U
حشرات نیم بال
holometabolism
U
دگردیسی کامل حشرات
insect vectors
U
حشرات ناقل بیماری
neuroptera
U
حشرات عصبی الجناح
nabid
U
خانواده کک و ساس و حشرات
flyblow
U
نوزاد حشرات ومگس
elytrum
U
قاب یا بال حشرات
chrysalis
U
شفیره حشرات جوانه
gressorial
U
وابسته به حشرات دونده
nabidae
U
خانواده کک و ساس و حشرات
elytron
U
قاب یا بال حشرات
disinfestant
U
ماده کشنده حشرات
able
U
پسوندی برای ساختن صفت به معنی دارای قدرت شایسته
convoy
U
کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
willowware
U
بشقاب دارای نقاشی بید وغیره برای تزئین اطاق
convoys
U
کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
abler
U
پسوندی برای ساختن صفت به معنی دارای قدرت شایسته
ablest
U
پسوندی برای ساختن صفت به معنی دارای قدرت شایسته
talk up
U
بانظر مساعد مورد بحث قراردادن
propitiously
U
بطور مساعد یا موافق خجسته وار
To view something approvingly ( favourably ) .
U
چیزی را با نظر موافق ( مساعد ) نگریستن
vermin
U
جانور افت حشرات موذی
disinfest
U
حشرات موذی را دفع نمودن
biocid
U
قاطع حیات کشنده حشرات
waste gate
U
مکانیزم کنترلی برای توربین گازهای خروجی موتورهای دارای توربوشارژر
niladic
U
مربوط است به عملیاتی که برای ان هیچ عملوندی مشخص نشده است
favorable balance of trade
U
موازنه مساعد بازرگانی تراز مثبت تجاری
dactylus
U
بند یا مفصل بزرگ پای حشرات
leafhopper
U
انواع حشرات ازراسته نیم بالان
flies blow meat
U
حشرات روی گوشت تخم میگذارند
verminate
U
تولید حشرات یا جانوران موذی کردن
program loans
U
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
bioclimatic
U
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
elevation guidance
U
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
victual
U
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
acetabulum
U
محل اتصال پای حشرات ببدن لولهء
paedogenesis
U
تولید مثل بوسیله نوزاد حشرات یا شفیره
forewing
U
هریک از دوبال جلو حشرات چهار بال
club propeller
U
ملخی دارای تیغههای کلفت باگام زیاد برای تست قدرت یاترک موتور
internal wrenching bolt
U
پیچ فولادی بسیار مقاومی که سر ان دارای فرورفتگی شش گوشی برای جا گرفتن اچارالن میباشد
auditory
U
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital
U
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
opalite
U
ترکیبی که دارای رنگهای مختلف بوده و برای براق کردن نمای اجری بکار میرود
jukebox
U
جعبه گرامافون خودکار دارای سوراخی برای ریختن پول ودکمه مخصوص انتخاب صفحه
jukeboxes
U
جعبه گرامافون خودکار دارای سوراخی برای ریختن پول ودکمه مخصوص انتخاب صفحه
res ipsa loquitur
U
این عبارت در دعاوی مربوط به جرم ناشی از بی احتیاطی و درحالاتی بکار می رود که برای اثبات بی احتیاطی هیچ دلیلی لازم نباشد
supervisory
U
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
compatibility
U
پنجره یا بخشی در سیستم عامل که برنامه هایی را که برای سیستم عاملهای متفاورت ولی مربوط به هم نوشته شده اند را میتواند اجرا کند
array
U
ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
arrays
U
ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
huygen's principle
U
قانون عمومی مربوط به همه حرکتهای موجی : هر نقطه دلخواه در جبهه فاز یا جبهه موج میتواند خود منبع ثانویهای برای انتشار موجهای کروی باشد
choke bore
U
روکشی برای سوراخ کردن یاتراش دادن داخل سیلندر که قسمت بالای ان دارای قطری کمتر از قطر اصلی سیلندرمیباشد
telegenic
U
دارای استعداد شرکت دربرنامههای تلویزیونی مناسب برای برنامه تلویزیونی
rah rah
U
دارای روحیه دانشجویی شعار دهنده برای دانشکده هورا هورا گفتن
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
relative
U
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
deep stall
U
وضعیتی در هواپیماهای دارای دم تی شکل که افزایش ناگهانی زاویه حمله سبب عدم توانایی سطوح افقی برای کنترل وضعیت طولی هواپیمامیگردد
acrylic lacquer
لاک های اکریلیک که دارای حلال های بسیار فرار بوده و برای پرداخت سطح هواپیما بکار میرود
edge card
U
یک تخته مدار که دارای قطعات باریک اتصال در طول یک لبه بوده و برای متصل شدن بارابط لبه طراحی شده است
range component
U
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
distance angle
U
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial
U
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
to incline on's ear
U
با نظر مساعد گوش دادن گوش فرا گرفتن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com