English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
synergetic U دارای اشتراک مساعی همکاری کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
synergic U با اشتراک مساعی دارای اشتراک مساعی
societies U اشتراک مساعی
society U اشتراک مساعی
cooperate U اشتراک مساعی کردن
cooperation U همکاری تشریک مساعی
synergy U کار توام اشتراک مساعی
overlapping U دارای اشتراک
cooperator U همکاری کننده
synergistic U همکاری کننده
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
prehensile U دارای استعدادهنری درک کننده
balmier U دارای خاصیت مرهم خنک کننده
balmiest U دارای خاصیت مرهم خنک کننده
balmy U دارای خاصیت مرهم خنک کننده
counteractive U خنثی کننده دارای عمل متقابل
selective U دارای حسن انتخاب گلچین کننده
selectively U دارای حسن انتخاب گلچین کننده
stereophonic U دارای دستگاه تقویت کننده صوت از سه جهت
pneumatic U پرباد کار کننده باهوای فشرده دارای چرخ یا
cooperatively U با تشریک مساعی
team up U تشریک مساعی
collaborates U تشریک مساعی
collaborated U تشریک مساعی
collaborate U تشریک مساعی
good offices U مساعی جمیله
collaborating U تشریک مساعی
strenuosity U بذل مساعی
good office U مساعی جمیله
by the good offices of U با مساعی جمیله
by the good of U با مساعی جمیله
best efforts U بهترین مساعی
cooperative U وابسته به تشریک مساعی
bend U بذل مساعی کردن
collaborative purchase U خرید با تشریک مساعی
join hands U توحید مساعی کردن
cooperate U تشریک مساعی کردن
joint hands U تشریک مساعی کردن
team up U توحید مساعی کردن
self raised U ترقی کرده در اثر مساعی خود
coordination U تشریک مساعی تطبیق دادن هم اهنگ کردن
soft keys U کلیدهای روی صفحه کلید که می توانند دارای معنای تعریف شدهای توسط استفاده کننده باشند
abonne U حق اشتراک
meets U اشتراک
intercommunity U اشتراک
meet U اشتراک
intersection U اشتراک
participation U اشتراک
unity U اشتراک
intersections U اشتراک
subscription U اشتراک
subscriptions U اشتراک
communality U اشتراک
subescription U اشتراک
sharing U اشتراک
subsoription U اشتراک
pork barrel U برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
cahoots U همکاری
competition U همکاری
collaboration U همکاری
co-operate U همکاری
competitions U همکاری
synergism U همکاری
cooperation U همکاری
union U اشتراک منافع
resource sharing U اشتراک در منابع
franchise U حق اشتراک تجاری
shareware U اشتراک افزار
shared logic U منطق اشتراک
overlapped U اشتراک داشتن
overlap U اشتراک داشتن
resource sharing U اشتراک منبع
abonne U وجه اشتراک
time sharing U اشتراک وقت
mystic participation U اشتراک رمزی
common statement U حکم اشتراک
unions U اشتراک منافع
time sharing U اشتراک زمانی
throughput time U اشتراک زمانی
data sharing U اشتراک داده
overlaps U اشتراک داشتن
logrolling U همکاری متقابل
synergy U همکاری یاری
mutualism U اصول همکاری
disassociate U همکاری نکردن
pull together U همکاری کردن
disassociating U همکاری نکردن
disassociates U همکاری نکردن
disassociated U همکاری نکردن
cooperative work U همکاری مشترک
synergistic U مربوط به همکاری
noncooperation U عدم همکاری
cooperation U همکاری مشترک
disaffiliate U همکاری نکردن
assisted U یاور همکاری
disaffiliation U عدم همکاری
take on <idiom> U شروع به همکاری
logroll U همکاری کردن
close controlled U همکاری نزدیک
incoordinate U فاقد حس همکاری
antagonistic cooperation U همکاری ناساز
close coordination U همکاری نزدیک
assisting U یاور همکاری
incoordination U عدم همکاری
collaboration U همکاری مشترک
co-operation U همکاری مشترک
assists U یاور همکاری
teamwork U روح همکاری
solidarity U همکاری همبستگی
coact U همکاری کردن
assist U یاور همکاری
Intersection [set theory] U اشتراک [مجموعه] [ریاضی]
estate in common U اشتراک در مالکیت زمین
resource sharing U اشتراک گذاشتن منبع
cost sharing contract U قرارداد اشتراک در هزینه ها
Count me in! U من حاضرم برای اشتراک!
solidarity U اشتراک منافع ومسئولیتها
osculation U تماس اشتراک صفات
collectivism U اعتقاد به این مسئله که جامعه باید به وسیله مساعی جمعی وهمکاری همه احاد ان اداره شود
contributions U هم بخشی همکاری وکمک
contribution U هم بخشی همکاری وکمک
keep someone on <idiom> U اجازه همکاری دادن
disassociation U عدم یا فسخ همکاری
gung-ho U آمادهی همکاری و عمل
dissociate U قطع همکاری وشرکت
dissociates U قطع همکاری وشرکت
dissociating U قطع همکاری وشرکت
subsoription U وجه اشتراک پول ابونمان
duumvirate U اشتراک دو نفرهم رتبه درکاری
parallelism U ترادف عبارات اشتراک وجه
take turns <idiom> U انجام کاری با همکاری یکدیگر
to distance [dissociate] oneself from U دوری [قطع همکاری] کردن از
disaffiliate U به همکاری یا شراکت خاتمه دادن
organization for european economic coopr U سازمان همکاری اقتصادی اروپا
organization for economic co opration U سازمان توسعه و همکاری اقتصادی
handle with kid gloves <idiom> U باکسی همکاری دقیق داشتن
abasia U عدم همکاری عضلات محرکه
subscription U وجه اشتراک مجله تعهد پرداخت
subscriptions U وجه اشتراک مجله تعهد پرداخت
to dissociate [disassociate] oneself from somebody [something] U از کسی [چیزی] دوری [قطع همکاری] کردن
consolidation psychological operation U عملیات روانی برای جلب همکاری مردم
bank giro U همکاری بانک و اداره پست جهت انتقال پول
to opt out [of something] U تصمیم گرفتن که کاری را انجام ندهند یا همکاری نکنند
community relations U روابط همکاری بین سازمانهای نظامی وقشرهای اجتماعی
to opt in [something] U تصمیم گرفتن که کاری را انجام بدهند یا همکاری بکنند
OCE U مجموعه استانداردها که به کاربران شبکهای Macintosh امکان اشتراک شی و فایل میدهد
motif U گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
to make an effort U سعی کردن بذل مساعی کردن
joint U بند بند کردن مساعی مشترک
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
opened U مجموعه استانداردها که به کاربران شبکهای Macintosh امکان اشتراک اشیا و فایل ها را میدهد
open U مجموعه استانداردها که به کاربران شبکهای Macintosh امکان اشتراک اشیا و فایل ها را میدهد
opens U مجموعه استانداردها که به کاربران شبکهای Macintosh امکان اشتراک اشیا و فایل ها را میدهد
tops U نرم افزاری که به Apple Macintosh و IBMPC امکان اشتراک فایلهای شبکه را میدهد
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
closed cycle reactor system U در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
helo U پیام عمومی شروع کار که دریک سیستم اشتراک زمان توسط ترمینالها بکار می رود
netware U که در محدوده سخت افزاری اجرا میشود و اشتراک فایل و چاپ و برنامههای server-diaf را پشتیبانی میکند
colombo plan U طرح ایجاد شده به وسیله وزیران خارجه ملتهای مشترک المنافع بریتانیا در سال 0591 که هدف ان تشریک مساعی درکمک به رشد اقتصادی کشورهای اسیایی جنوب وجنوب شرقی است
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
The answer to terrorism must be better intelligence and improved international cooperation. U پاسخ به تروریسم باید اطلاعات بهتر سازمان مخفی و بهبودی همکاری های بین المللی باشد.
backstabber U خیانتکار [همکاری یا دوستی که قابل اعتماد در نظر گرفته شود اما پشت سر آدم حمله می کند ]
to use effort U کوشش کردن بذل مساعی کردن سعی کردن
dunkrik treaty U معاهده منعقده بین انگلستان وفرانسه به سال 7491 که هدف ان تشریک مساعی دودولت در صورت تجاوز یاتهدید به تجاوز از طرف المان و نیز برقراری تماس اقتصادی دایم بود
communication U کامپیوتر همراه با کارت مودم یا فکس که به کاربران شبکه در استفاده از مودم حق اشتراک میدهد
internationalism U روش فکری مبنی بر لزوم همکاری وهمبستگی نزدیک بین ملتهای جهان به حدی که به تشکیل یک حکومت جهانی منجر شود
interoperability U قابلیت همکاری با قسمتها یایکانهای دیگر قابلیت تعمیم کار یک یکان
standard U محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
standards U محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
Appleshare U نرم افزاری که به کامپیوتر Macintosh Apple اجازه اشتراک فایل ها و چاپگرها را با استفاده از یک فایل سرور میدهد
Mamihlapinatapai U نگاهی که ۲ نفر با یکدیگر به اشتراک میگذارند که در آن هردو میخواهند و مایلند که طرف مقابل حرفی بزند ولی هیچ کدامشان نمیخواهند آغاز کنند.
FTP U استاندارد TCP/IP برای انتقال داده بین کامپیوترها. یک پروتکل اشتراک فایل است در سط وح مختلف و مدلی از شبکه OSI است
cross compiling assembling U روشی که توسط ان یک فرد ازمینی کامپیوتر و کامپیوتربزرگ یا سرویس اشتراک زمانی استفاده میکند تابرنامه هایی را نوشته واصلاح کند و بعدا" درریزکامپیوتر بکار ببرد
Windows Explorer U گونهای از ویندوز که حاوی توابع ابتدایی اشتراک فایل peer-to-Peer است و نیز پست الکترونیکی , فکس و امکان زمان بندی
contributes U شرکت کردن در همکاری وکمک کردن
contributed U شرکت کردن در همکاری وکمک کردن
contributing U شرکت کردن در همکاری وکمک کردن
contribute U شرکت کردن در همکاری وکمک کردن
idiomorphic U دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
estate in common U درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع
pan american union U سازمان دولتهای قاره امریکا که به سال 0981 در واشنگتن تاسیس شد و هدف ان گسترش همکاری و همبستگی در شقوق و شئون مختلفه بین کشورهای قاره امریکااست
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
joint ownership U اشتراک در مالکیت مالکیت مشاع
end stopped U دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions U دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com