Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
sexier
U
دارای احساسات شهوانی
sexiest
U
دارای احساسات شهوانی
sexy
U
دارای احساسات شهوانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
eroticism
U
تحریک احساسات شهوانی بوسیله تخیل ویابوسایل هنری
erogenous
U
ارضاکننده تحریکات شهوانی و جنسی محرک احساسات جنسی
exhibitionism
U
نوعی انحرافات جنسی که دران شخص بوسیله نشان دادن الت جنسی خود احساسات شهوانی رافرومینشاند عریان گرائی
pathetic
U
دارای احساسات شدید
fanatical
U
دارای احساسات شدید
white hot
U
دارای احساسات برانگیخته
fanatics
U
دارای احساسات شدید
fanatic
U
دارای احساسات شدید
white-hot
U
دارای احساسات برانگیخته
high mind
U
با مناعت دارای احساسات بلند
tough minded
U
دارای فکر خشن وبدون احساسات
homosexual
U
دارای احساسات جنسی نسبت به جنس موافق
homosexuals
U
دارای احساسات جنسی نسبت به جنس موافق
slobbered
U
دارای احساسات بچگانه مثل بچه بوسیدن یاگریستن
slobber
U
دارای احساسات بچگانه مثل بچه بوسیدن یاگریستن
slobbering
U
دارای احساسات بچگانه مثل بچه بوسیدن یاگریستن
slobbers
U
دارای احساسات بچگانه مثل بچه بوسیدن یاگریستن
fiend
U
دارای احساسات شدید
[دیوانه وار مشتاق یا علاقه مند]
passionate
U
شهوانی
fleshly
U
شهوانی
lust ful
U
شهوانی
goaty
U
شهوانی
cyprian
U
شهوانی
lecherous
U
شهوانی
lustihood
U
شهوانی
lascivious
U
شهوانی
ruttish
U
شهوانی
salacious
U
شهوانی
erotic
U
شهوانی
lustful
U
شهوانی
tasty
<adj.>
U
شهوانی
juicy
<adj.>
U
شهوانی
brutal
U
شهوانی
voluptuous
U
شهوانی
red-hot
<adj.>
U
شهوانی
red-blooded
U
شهوانی
red blooded
U
شهوانی
randy
U
شهوانی
lasciviously
U
بطور شهوانی
lydian
U
شهوانی نرم
goats
U
ادم شهوانی
sensualization
U
ازاده شهوانی
goat
U
ادم شهوانی
nymphomania
U
جنون شهوانی زن
libidos
U
تحریک شهوانی
libido
U
تحریک شهوانی
peepshows
U
فیلم شهوانی
peepshow
U
فیلم شهوانی
carnalize
U
شهوانی کردن
carnalist
U
ادم شهوانی
satyrs
U
ادم شهوانی
animalize
U
شهوانی کردن
rutty
U
شهوانی هوسران
fulsome
U
فربه شهوانی
satyr
U
ادم شهوانی
carnal
U
نفسانی شهوانی
hot liver
U
مزاج شهوانی
sensual
U
شهوانی جسمانی
lubricity
U
شهوانی بودن چربی
cathect
U
تحریک شهوانی کردن
carnally
U
بطور جسمانی یا شهوانی
erotization
U
خاصیت شهوانی یافتن
satyriasis
U
جنون شهوانی مرد
orgasm
U
شور شهوانی اوج لذت جنسی
orgasms
U
شور شهوانی اوج لذت جنسی
cathectic
U
وابسته به تمرکز روانی شهوانی شده
concupiscible
U
تحریک شده بوسیله امیال شهوانی
cathectic
U
تحت اثر قوه شهوانی قرار گرفته
heartbeat
U
احساسات
heartbeats
U
احساسات
sentiments
U
احساسات
emotion
U
احساسات
emotions
U
احساسات
soulful
U
پر از احساسات
heartstrings
U
احساسات عمیق
emotive
U
وابسته به احساسات
d. of feeling
U
نازکی احساسات
rhapsodically
U
از روی احساسات
enthuse
U
احساسات رابرانگیختن
acold
U
بدون احساسات
rhapsodical
U
ناشی از احساسات
brace
U
تحریک احساسات
enthused
U
احساسات رابرانگیختن
enthusing
U
احساسات رابرانگیختن
enthuses
U
احساسات رابرانگیختن
braced
U
تحریک احساسات
affects
U
احساسات برخورد
schwarmerei
U
احساسات افراطی
to gall a person's kibes
U
احساسات کسی را
affect
U
احساسات برخورد
impressive
U
برانگیزنده احساسات
schwarmerei
U
احساسات شدید
affecting
U
محرک احساسات
sentimentalize
U
با احساسات امیختن
nationallism
U
احساسات ملی
emotionless
U
عاری از احساسات
folkway
U
احساسات عمومی
sentimentalization
U
ایجاد احساسات وعواطف
mush
U
احساسات بیش ازحد
heart goes out to someone
<idiom>
U
ابراز احساسات کردن
sentimentalism
U
گرایش بسوی احساسات
sensate
U
با احساسات درک کردن
seentimentally
U
از روی احساسات یا عاطفه
heartstring
U
عمیق ترین احساسات دل
soft spot for someone/something
<idiom>
U
احساسات تندوتیز داشتن
shake-up
U
احساسات راتحریک کردن
sentimental
U
مبنی بر احساسات یا عقیده
self composed
U
مستولی بر احساسات خود
religious sentiments
U
احساسات وعقاید مذهبی
shake-ups
U
احساسات راتحریک کردن
neighbourly feelings
U
احساسات همسایگی همدردی
shake up
U
احساسات راتحریک کردن
sentimentally
U
از روی احساسات یاعاطفه
sweep off one's feet
<idiom>
U
بر احساسات فائق آمدن
internationalism
U
احساسات بین المللی
sentient
U
حساس دستخوش احساسات
unfeeling
U
بیحس فاقد احساسات
sentimentality
U
گرایش بسوی احساسات
close to home
<idiom>
U
به احساسات شخصی نزدیک شدن
get a grip of oneself
<idiom>
U
کنترل کردن احساسات شخصی
wear one's heart on one's sleeve
<idiom>
U
نشان دادن تمام احساسات
your words offended her
U
سخنان شما به احساسات اوبرخورد
To play (trifle) with someones feeling.
U
با احساسات کسی بازی کردن
pathognomic
U
وابسته به تشخیص ناخوشی یا احساسات
sectarianize
U
با احساسات و تعصبات مسلکی امیختن
heart strings
U
عمیق ترین احساسات دل رشته هایاریسمانهای دل
philanthropic feelings
U
احساسات بشر دوستانه و نوع پرستانه
pornography
U
نقاشی یا عکس محرک احساسات جنسی
soul-searching
U
بررسی دقیق احساسات وانگیزههای خود
soul searching
U
بررسی دقیق احساسات وانگیزههای خود
wounded feelings
U
رنجش برخوردگی احساسات جریحه دار
She has emotional entanglements (involvement ) .
U
گرفتاریهای احساسی دارد ( عشق ؟ احساسات وغیره )
soap operas
U
نمایشهای تلویزیونی یارادیویی پر احساسات وکم ارزش
passion
U
اشتیاق وعلاقه شدید احساسات تند وشدید
debunks
U
احساسات غلط و پوچ را ازکسی دور کردن
soap opera
U
نمایشهای تلویزیونی یارادیویی پر احساسات وکم ارزش
debunk
U
احساسات غلط و پوچ را ازکسی دور کردن
debunked
U
احساسات غلط و پوچ را ازکسی دور کردن
debunking
U
احساسات غلط و پوچ را ازکسی دور کردن
isobare
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious
U
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled
U
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
his words injured my feelings
U
سخنایش بمن برخورد سخنانش احساسات مراجریحه دار کرد
parabiosis
U
برگشت ووقفه فعالیت حیاتی موجود فرونشستگی احساسات یافعالیت
oedipus complex
U
احساسات محبت امیزبچه نسبت به والدین جنس مخالف خود
ringent
U
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
oedipal
U
وابسته به احساسات و علائق کودکان 3 تا 6 ساله نسبت بوالدین جنس مخالف خود
gravel blind
U
دارای چشم تار دارای دید کم
virile
U
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
acinaseous
U
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
galleried
U
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
low tension
U
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
erotic
U
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
demagogisme
U
استفاده نامشروع از احساسات حاد و تعصبات عوام و مردم کوچه و بازار به منظور وصول به اهداف سیاسی
outrigged
U
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
id
U
مجموع تمایلات انسان که نفس یا شخصیت انسان و تمایلات شهوانی وجنسی ازان ناشی میشود
idiomorphic
U
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
isotropic solutions
U
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped
U
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
sex
U
احساسات جنسی روابط جنسی
sexes
U
احساسات جنسی روابط جنسی
Indo-persian rug
U
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
polyisotopic
U
دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
off colored
U
دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
monadelphous
U
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
approval by acclamation
U
تصویب به وسیله کف زدن وابراز احساسات این گونه تصویب زمانی مصداق پیدامیکند که مخالف جدی وجودنداشته باشد و طبعا" مسئله شمردن صاحبان اصوات تحسین امیز منتفی است
winey
U
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy
U
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
feelings indigenous to man
U
احساسات طبیعی انسان احساساتی که در انسان بومی یا طبیعی هستند
pentadactyl
U
دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
voluntary manslaughter
U
قتل غیر عمد با سوء نیت نسبی عبارت از حالتی است که قاتل در اثر غلبه هیجان و غلیان احساسات مرتکب قتلی شودکه در ان رکن عمد به طورکامل موجود نیست و در عین حال قتل غیر عمد هم محسوب نمیشود
footy
U
دارای پا
iodic
U
دارای ید
fraught with
U
دارای
glochidiate
U
دارای مو
odoriferous
U
دارای بو
trilinear
U
دارای سه خط
three legged
U
دارای سه پا
bilabiate
U
دارای دو لب
three-legged
U
دارای سه پا
vivific
U
دارای حیات
myrrhic
U
دارای بوی مر
of that ilk
U
دارای همان جا
dolose
U
دارای قصدجرم
myrrhy
U
دارای بوی مر
acetylate
U
دارای ریشهء
overbusy
U
دارای کارزیاد
acetylize
U
دارای ریشهء
humous
U
دارای موادالی
chymiferous
U
دارای کیموس
cingulate
U
دارای کمربند
haired
U
دارای موی ...
nitrous
U
دارای شوره
nucleate
U
دارای هسته
homolographic
U
دارای قرینه
equivocal
U
دارای دومعنی
multilineal
U
دارای چندین خط
multiflorous
U
دارای بیش از سه گل
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com