English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
equivocal U دارای ابهام دو پهلو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
line abreast کشتی هایی که پهلو به پهلو می روند
They were walking three abreast. سه نفری پهلو به پهلو قدم می زدند
To toss and turn. To roll over. U از پهلو به پهلو غلتیدن (درخواب وغیره )
side by side columns U ستونهای پهلو به پهلو
galncing collision U برخورد پهلو به پهلو
collateral U پهلو به پهلو متوازی
generalities U ابهام
generality U ابهام
equivoke U ابهام
equivoque U ابهام
uncertainty U ابهام
fog U ابهام
opacity U ابهام
equivocation U ابهام
ambiguities U ابهام
ambiguity U ابهام
unequivocal U بی ابهام
uncertainties U ابهام
fogs U ابهام
amphibology U ابهام
amphiboly U ابهام
anfractuosity U ابهام
foggage U ابهام
haze U ابهام
haziness U ابهام
obscurity U ابهام
univocal U بی ابهام
unequivocally U بی ابهام
vagueness U ابهام
unequivocal U بدون ابهام
stimulus ambiguity U ابهام محرک
equivocating U ابهام بکاربردن
equivocates U ابهام بکاربردن
unequivocally U بدون ابهام
ambage U ابهام گویی
equivocate U ابهام بکاربردن
equivocated U ابهام بکاربردن
doubtfulness U ابهام مشکوکیت
mist U ابهام مه گرفتن
mists U ابهام مه گرفتن
lacuna U نقطه ابهام
onscurity U ابهام شخص گمنام
punster U تجنیس ساز ابهام گو
unsnarl U رفع پیچیدگی و ابهام
manipulators U گرفتن شمشیر با شست وانگشت ابهام
yoko U پهلو
triangles U سه پهلو سه بر
along side U در پهلو
laterally U از پهلو
side by side U پهلو به پهلو
sexangle U شش پهلو
ship side U پهلو
side arm U از پهلو
one-sided U یک پهلو
broadsides U به پهلو
broadside U به پهلو
flanked U پهلو
triangle U سه پهلو سه بر
flanking U پهلو
hexagon U شش پهلو
hexagons U شش پهلو
flank U پهلو
sides U پهلو
side view U از پهلو
two-edged U دو پهلو
sideling U از پهلو
sideward U از پهلو
sideways U از پهلو
sidling U از پهلو
two edged U دو پهلو
nip and tuck U پهلو به پهلو
abreast U پهلو به پهلو
hand U پهلو
sidewards U از پهلو
decagon U ده پهلو
by U از پهلو
three sided U سه پهلو
side U پهلو
handing U پهلو
one sided U یک پهلو
skidded U به پهلو سریدن
skidding U به پهلو سریدن
skids U به پهلو سریدن
sideway U فرعی از پهلو
slab sided U پهن پهلو
septilateral U هفت پهلو
polygons U بسیار پهلو
side blown converter U مبدل پهلو دم
side U پهلو کناره
multilateral U چند پهلو
along side U پهلو به پهلوی
it has sides U سه پهلو دارد
scalene U نابرابر پهلو
equilateral U دو پهلو برابر
quinquelat eral U پنج پهلو
sidestroke U شنای پهلو
goosewing U دو پهلو بادبان
skid U به پهلو سریدن
polygon U بسیار پهلو
sides U پهلو کناره
pneumonia U سینه پهلو
transferring U پهلو- رفت
transfers U پهلو- رفت
heptagonal U هفت پهلو
pentangular U پنج پهلو
pitch diameter U قطر پهلو
double-entendres U حرف دو پهلو
pentagon U پنج پهلو
pentagons U پنج پهلو
transfer U پهلو- رفت
multivocal U چند پهلو
octangular U هشت پهلو
many sided U چند پهلو
many-sided U چند پهلو
double entendres U حرف دو پهلو
double entendre U حرف دو پهلو
double talk U جمله دو پهلو
slides U حرکت از پهلو
slide U حرکت از پهلو
peripeneumony U سینه پهلو
broadsides U ناو به پهلو
prevarication U حرف دو پهلو
list U یک پهلو شدن
pulmonitis U سینه پهلو
octagons U هشت پهلو
octagon U هشت پهلو
sideswipes U پهلو زدن به
sideswipe U پهلو زدن به
lateral flexion U خم شدن به پهلو
quindec agon U پانزده پهلو
broadside U ناو به پهلو
yoko geri U ضربه به پهلو
polygonal U بسیار پهلو
equilateral triangle U سه پهلو برابر [ریاضی]
quadrilateral U چهار پهلو چهارضلعی
companionship U مصاحبت پهلو نشینی
sidesteps U صعود پلهای از پهلو
equiangular triangle U سه پهلو برابر [ریاضی]
crabs U به پهلو حرکت کردن
crab U به پهلو حرکت کردن
harbourage U پهلو گرفتن در بندر
palter U دو پهلو سخن گفتن
sidewinder U ضربت سنگین از پهلو
sidestepping U صعود پلهای از پهلو
sidestepped U صعود پلهای از پهلو
pinwheel U چرخش از پهلو بدوربارفیکس
quadrilaterals U چهار پهلو چهارضلعی
To sleep on ones side. U روی پهلو خوابیدن
yoma tsuki U ضربه با دو دست به پهلو
pneumococcus U میکرب سینه پهلو
lateralrelationship U نسبت در خط افقی از پهلو
sidestep U صعود پلهای از پهلو
scotch verdict U حکم غیرقطعی ودو پهلو
lateral pass U پاس توپ فوتبال از پهلو
chinese landing U پهلو گرفتن به سبک چینی
scissor kick U پای قیچی در شنای پهلو
emulating U برابری جستن با پهلو زدن
emulates U برابری جستن با پهلو زدن
To dock . To berth. U پهلو گرفتن (کشتی در اسکله )
emulated U برابری جستن با پهلو زدن
emulate U برابری جستن با پهلو زدن
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
yawed U پهلو بپهلو حرکت دادن هواپیما
pleuropneumonia U ذات الجنب توام با سینه پهلو
yaw U پهلو بپهلو حرکت دادن هواپیما
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
isosceles triangles U مثلث متساوی الساقین سه گوشه دو پهلو برابر
isosceles triangle U مثلث متساوی الساقین سه گوشه دو پهلو برابر
bacon U گوشت نمک زدهء پهلو و پشت خوک
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
He lost control of the car and swerved towards a tree. U او [مرد] کنترل خودرو را از دست داد و از پهلو به درخت خورد.
prevarication U ساختن وکیل با طرف موکل افهارات دو پهلو و گمراه کننده شاهد
stockli U حرکت روی خرک ازانتها به وسط یا بعکس بادایره زدن ژیمناست از پهلو
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
idiomorphic U دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
end stopped U دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions U دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
trapezium U چهار پهلو چهار ضلعی غیر منظم
Indo-persian rug U قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
polyisotopic U دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
monadelphous U دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
off colored U دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
winy U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winey U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
hendecagon U یازده پهلو یازده ضلعی
rollover U غلطیدن روی یا غلطیدن به پهلو
pentadactyl U دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
iodic U دارای ید
three-legged U دارای سه پا
fraught with U دارای
odoriferous U دارای بو
glochidiate U دارای مو
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com