English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
general court martial U دادگاه عالی نظامی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
judge advocate U دادستان دادگاه نظامی مشاور قانونی دادگاه نظامی مستشار دادگاه نظامی
superior court U دادگاه عالی
star chamber U دادگاه عالی مدنی وجنایی
hight disciplinary court of judges U دادگاه عالی انتظامی قضات
reversals U نقض رای در دادگاه عالی
reversal U نقض رای در دادگاه عالی
quashing U نقض رای در دادگاه عالی
court of appeal U دادگاه عالی محکمه استیناف
courts of appeal U دادگاه عالی محکمه استیناف
mandamus U حکم دادگاه عالی بدادگاه تالی
court martial U دادگاه نظامی
court martiall U دادگاه نظامی
court material U دادگاه نظامی
martial court U دادگاه نظامی
military court U دادگاه نظامی
military tribunal U دادگاه نظامی
generals U ژنرال امیر ارتش دادگاه عالی تیمسار
general U ژنرال امیر ارتش دادگاه عالی تیمسار
judge advocate general U رئیس دادگاه نظامی
court martial order U رای دادگاه نظامی
court martial U در دادگاه نظامی محاکمه کردن
r.s.c U قوانین مربوط به دادگاه یادیوان عالی معادل supremecourt of rules
procedendo U حکم ارجاع مجدد دعوی از محکم عالی به دادگاه تالی
provost court U دادگاه فرمانداری نظامی یا نیروی اشغالی
sanhedrim U سهندرین :دادگاه وشورای عالی بنی اسرائیل دراورشلیم درزمانهای پیشین
prohibition U حکم خودداری از اقدام قضایی که دادگاه عالی به محکمه تالی میدهد
try by martial law U به وسیله دادگاه نظامی محاکمه شدن طبق قوانین زمان جنگ محاکمه شدن
militarism U روح سربازی یا نظامی گری نظامی گری توسل به قدرت نظامی
advanced level U پایه مهارت عالی در سطح عالی
discharge U مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه
discharges U مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه
continuance U تمدید یا تجدید وقت دادگاه دادگاه را به عنوان تنفس موقتا" تعطیل کردن
prize courts U دادگاه مامور رسیدگی به مسائل مربوط به prize بدون رای این دادگاه به مال
transfer of cause U احاله امر از یک دادگاه به دادگاه دیگر به علل قانونی
purging a contempt of court U جریمه اهانت به دادگاه غرامت توهین به دادگاه
parquet U محل نشستن اعضا دادگاه در دادسرامحوطه دادگاه
on an even keel <idiom> U به ترتیب عالی یا محیطی عالی
facing U یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
facings U یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
manoeuvred U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvring U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvring U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvres U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvres U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvre U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvred U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
terminal command U فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
manadamus U حکم دادگاه بالاتربه دادگاه پایین تر
remanet U احاله موضوع از یک دادگاه به دادگاه دیگر
terminals U سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
terminal U سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
rank and file U صفوف مختلف نظامی سلسله مراتب نظامی
summary court U دادگاه اولیه دادگاه پادگانی
writs U دستور دادگاه حکم دادگاه
writ U دستور دادگاه حکم دادگاه
phantom order U قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
military government U حکومت نظامی فرمانداری نظامی
military channel U چانل نظامی مجرای نظامی
arrest U جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrests U جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrested U جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
army terminals U باراندازهای نظامی سکوهای نظامی باراندازهای نیروی زمینی
military impedimenta U شماره بارنامه نظامی شماره حمل بار نظامی
court martial U محاکمه نظامی محاکمه نظامی کردن
hand salute U سلام نظامی دادن سلام نظامی
martial law U مقررات حکومت نظامی حکومت نظامی
beaut U عالی
ripsnorting U عالی
superior U عالی
whizzbang U عالی
braves U عالی
whizbang U عالی
living end <idiom> U عالی
unrivaled U عالی
superlatives U عالی
excellent U عالی
beauts U عالی
spankings U عالی
superlative U عالی
bravest U عالی
great <adj.> U عالی
awesome <adj.> U عالی
spanking U عالی
cool <adj.> U عالی
braving U عالی
sick [British E] <adj.> U عالی
wicked <adj.> U عالی
immense U عالی
copesetic U عالی
tophole U عالی
first-rate U عالی
famous U عالی
wally U عالی
plummiest U عالی
plummy U عالی
beautiful U عالی
wallies U عالی
magnificent U عالی
super U عالی
remarkable U عالی
braw U عالی
top hole U عالی
copacetic U عالی
firsthand U عالی
plummier U عالی
first rate U عالی
superb U عالی
superbly U عالی
supreme U عالی
spiffy U عالی
ripping U عالی
palmary U عالی
swelled U عالی
swell U عالی
exquisite U عالی
advancing U عالی
advances U عالی
advance U عالی
high U عالی
capital U عالی
slap-up U عالی
splendid U عالی
knockouts U عالی
knockout U عالی
imperial U عالی
nobby U عالی
top-notch U عالی
high grade U عالی
swells U عالی
par excellence U عالی
lofty U عالی
superiors U عالی
eximious U عالی
advanced U عالی
brave U عالی
much U عالی
braved U عالی
highest U عالی
braver U عالی
highs U عالی
high moral U روحیه عالی
higher education U اموزش عالی
supreme U فرماندهی عالی
sovereign U عالی و موثر
toppers U چیز عالی
perfects U عالی ساختن
topper U چیز عالی
magna cum laude U با درجه عالی
evolution U تمرین عالی
dignitaries U عالی مقام
elevating U عالی کردن
perfect U عالی ساختن
elevate U عالی کردن
superlatively U در درجه عالی
pluperfect U خیلی عالی
supremely U بطور عالی
perfected U عالی ساختن
perfecting U عالی ساختن
elevates U عالی کردن
splendidly U باجلال عالی
grandly U بطور عالی
dignitary U عالی مقام
level best U خیلی عالی
top-class U عالی بااستانداردبالا
quad density U چگالی عالی
fine U عالی لطیف
quodlibet U نکته عالی
glad-rags U پوشاک عالی
high toned U زیر عالی
your excellency U جناب عالی
magnificently U بطور عالی
fined U عالی لطیف
How wonderful(nice,beautiful). U چه خوب ( چه عالی )
really sick U واقعا عالی
really wicked U واقعا عالی
much U عالی مقام
top U رویه عالی
high ranking U عالی رتبه
pooh bah U عالی مرتبه
finest U عالی لطیف
high contrast U تغایر عالی
high density U چگالی عالی
high command U فرماندهی عالی
highly U بطور عالی
advance course U دوره عالی
sovereigns U عالی و موثر
topping U عالی ممتاز
toppings U عالی ممتاز
grandiose U عالی نما
advanced course U دوره عالی
stand out U برجسته عالی
ranking U عالی رتبه
corking U بسیار عالی
jim dandy U چیز عالی
top-notch <idiom> U عالی ،بهترین
time of one's life <idiom> U زمان عالی
ultra vires U بسیار عالی مقام
dainty U هر چیز فریف و عالی
nlq U کیفیت تقریبا" عالی
grander U بسیار عالی باشکوه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com