English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
rectification U دائم سازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
d.c. transformer U ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
rectification U یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
continued U دائم
permanent U دائم
alcoholics U دائم الخمر
toper U دائم الخمر
alcoholic U دائم الخمر
steady load U بار دائم
permanent marriage U نکاح دائم
sottish U دائم الخمر
perpetual motion U حرکت دائم
permanent insanity U جنون دائم
steady flow U جریان دائم
malt worm U دائم الخمر
tippler U دائم الخمر
dead load U بار دائم
constant current U جریان دائم
permanent magnet U اهنربای دائم
eye splice U حلقه دائم
direct current U جریان دائم
life imprisonment U حبس دائم
intermissions U غیر دائم
fee simple U حق تملک دائم
intermission U غیر دائم
tosspot U دائم الخمر
steady state U حالات دائم
d.c c. motor U موتورجریان دائم
d.c. U جریان دائم
d.c. motor U موتورجریان دائم موتور C.D
obsessions U فکر دائم وسواس
tippling U دائم الخمر بودن
d.c. reciever U گیرنده جریان دائم
maintain watch U به گوش بودن دائم
d.c. resistance U مقاومت جریان دائم
dynamos U مولد جریان دائم
d.c. drive U محرکه جریان دائم
grid d.c. U جریان دائم شبکه
tipples U دائم الخمر بودن
d.c. drive U ماشین جریان دائم
d.c. brake U ترمز جریان دائم
d.c. cable U کابل جریان دائم
d.c. converter U مبدل جریان دائم
obsession U فکر دائم وسواس
tipple U دائم الخمر بودن
dynamo U مولد جریان دائم
tippled U دائم الخمر بودن
d.c. heating U گرمایش جریان دائم
d.c. ammeter U امپرمتر جریان دائم
loyalty rebate U تخفیف مشتریان دائم
d.c. commponent U بخش جریان دائم
loyalty discount U تخفیف مشتریان دائم
perpetual motion machine U ماشین با حرکت دائم
grid d.c. modulation U مدولاسیون جریان دائم شبکه
bowlers U مشروب خوارافراطی دائم الخمر
habitual U شخص دائم الخمر عادی
high direct voltage U فشار قوی جریان دائم
d.c. arc welding converter U مبدل جوشکاری جریان دائم
d.c. arc welding generator U مولد جوشکاری جریان دائم
bowler U مشروب خوارافراطی دائم الخمر
d.c. winding U سیم پیچی جریان دائم
tetanize U بحالت انقباض دائم دراوردن
have one's nose in a book <idiom> U دائم سر توی کتاب داشتن
fuddle U دائم الخمر بودن گیج کردن
d.c. series wound motor U موتور با سیم پیچی جریان دائم
variable speed d.c. motor U موتور جریان دائم با سرعت متغیر
inductive d.c. voltage drop U افت ولتاژ جریان دائم القائی
d.c. instrument U دستگاه اندازه گیری جریان دائم
calculating U دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials U وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
paramagnetic U اجسامی با قابلیت گذردهی یانفوذپذیری بیشتر از یک وخاصیت مغناطیسی دائم
peers of iveland U بزرگانی که از میان انها 82تن بطور دائم برای نمایندگی برگزیده می شوند
ordnance plant U کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger U الت کنگره سازی یادندانه سازی
achalasia U عدم انبساط عضلات مجاری بدن و باقی ماندن انها در حال انقباض دائم
pre-treatment U عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address U سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
subjugation U مقهور سازی مطیع سازی
imagery U مجسمه سازی شبیه سازی
formularization U کوتاه سازی ضابطه سازی
frustrations U خنثی سازی محروم سازی
irritancy U پوچ سازی باطل سازی
frustration U خنثی سازی محروم سازی
ouster U بی بهره سازی محروم سازی
curie point U دمای بحرانی منحصر به فردبرای هر ماده که بالاتر از ان مواد فرومانیتیک خاصیت مغناطیسی دائم یاموقت خودرا ازدست میدهند
erasable U 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
save U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
all mains receiver U گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
inverts U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverting U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
invert U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
symmetrical compression U سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
genemotor U مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
all mains set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
ac dc set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
sort U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
perpetual inventory U فهرست دائمی موجودی موجودی دائم
hit U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic U کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
dump U 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
Indeo U فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
external U روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
externals U روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
d.c. machine U ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
flooring U کف سازی
individualizing U تک سازی
individualizes U تک سازی
repk lection U پر سازی
individualization U تک سازی
individuation U تک سازی
individualize U تک سازی
flection U خم سازی
padding U له سازی
pavement U کف سازی
local anasthesia U سر سازی
pavements U کف سازی
compaction U تو پر سازی
deflexion U خم سازی
stylization U مد سازی
idolization U بت سازی
individualised U تک سازی
individualized U تک سازی
individualises U تک سازی
truncation U بی سر سازی
bridgework U پل سازی
individualising U تک سازی
bridge building U پل سازی
retortion U کج سازی
retortion U خم سازی
equality gate U برابر سازی
evisceration U تهی سازی
insulates U عایق سازی
eversion U واژگون سازی
neutralization U بی اثر سازی
die making U حدیده سازی
neutralization U خنثی سازی
insulate U عایق سازی
insulating U عایق سازی
assimilation U درون سازی
die shop U حدیده سازی
pacification U ارام سازی
emulation U نمونه سازی
divestment U بی بهره سازی
elution U پاکیزه سازی
discolourment U بدرنگ سازی
divestiture U بی بهره سازی
dwelling construction U اپارتمان سازی
dwelling construction U خانه سازی
divestiture U برهنه سازی
duplexing U مضاعف سازی
emulsification U امولسیون سازی
enthralment U بنده سازی
assimilation U همگون سازی
exclusion U محروم سازی
fading U محو سازی
milling U ارد سازی
enrichment U غنی سازی
humanization U مردمی سازی
dilution U رقیق سازی
nationalization U ملی سازی
industrialization U صنعتی سازی
domestication U اهلی سازی
harmonization U هم اهنگ سازی
forgery U صورت سازی
forgery U سند سازی
impregnation U ابستن سازی
forgeries U صورت سازی
forgeries U سند سازی
incavation U پوک سازی
inceration U موم سازی
immortalization U جاوید سازی
heterodyne reception U زنه سازی
histogenesis U بافت سازی
horology U ساعت سازی
hymnography U سرود سازی
ichnography U زمینه سازی
reductions U ساده سازی
reduction U ساده سازی
roofing U سقف سازی
implementation U پیاده سازی
severance U جدا سازی
solutions U چاره سازی
solution U چاره سازی
stripping U برهنه سازی
abbreviation U کوته سازی
replacements U جانشین سازی
replacement U جانشین سازی
intensification U پر قوت سازی
extinction U خاموش سازی
inurement U معتاد سازی
invalidation U باطل سازی
irksomeness U کسل سازی
wearisomeness U کسل سازی
abbreviations U کوته سازی
separating U جدا سازی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com