Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
high grade
U
خیلی پیشرفته پرقدرت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ball hawk
U
مدافع پرقدرت
high power loudspeaker
U
بلندگوی پرقدرت
state-of-the-art
U
بسیار پیشرفته یا از نظر تکنیکی بسیار پیشرفته
overwhelmingly
U
خورد کننده پرقدرت
overwhelming
U
خورد کننده پرقدرت
high power pulse generator
U
مولد پالس پرقدرت
smash
U
ضربه پرقدرت از بالای سر ابشار زدن
smashes
U
ضربه پرقدرت از بالای سر ابشار زدن
she has a well poised head
U
وضع سرش در روی بدنش خیلی خیلی خوش نما است
go great guns
<idiom>
U
موفقیت آمیز،انجام کاری خیلی سریع یا خیلی سخت
paint oneself into a corner
<idiom>
U
گرفتارشدن درشرایط خیلی بدو رهایی آن خیلی سخت است
i am very keen on going there
U
من خیلی مشتاقم انجا بروم خیلی دلم میخواهد به انجابروم
microfilming
U
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilms
U
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilm
U
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilmed
U
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
sottovoce
U
صدای خیلی یواش اهنگ خیلی اهسته
very low frequency
U
فرکانس خیلی کم در ارتفاع خیلی پایین
far out
U
پیشرفته
jutting
U
پیشرفته
advanced
U
پیشرفته
advanced
پیشرفته
advanced level
U
پیشرفته
power user
U
کاربر پیشرفته
developed contries
U
ممالک پیشرفته
super alloy
U
الیاژهای پیشرفته
aided tracking
U
ردگیری پیشرفته
furthest
U
پیشرفته ترین
schizocaria
U
اسکیزوفرنی پیشرفته
advancee nations
U
ملل پیشرفته
superalloy
U
الیاژهای پیشرفته
advanced basic
U
بیسیک پیشرفته
advanced rigging
U
ملوانی پیشرفته
rattling
U
خیلی تند خیلی خوب
ponderous
U
خیلی سنگین خیلی کودن
advanced capitalism
U
سرمایه داری پیشرفته
redevelop
U
دوباره پیشرفته کردن
redeveloping
U
دوباره پیشرفته کردن
redevelops
U
دوباره پیشرفته کردن
redeveloped
U
دوباره پیشرفته کردن
paper advance setting
جایگاه پیشرفته ورق
the developed world
U
جهان توسعه یافته
[پیشرفته]
enhanced system device interface
U
میانجی دستگاه سیستم پیشرفته
high technology
U
پیشرفته بودن از نظر فناوری
sophisticated
U
از نظر تکنیکی پیشرفته بودن
high tech
U
پیشرفته بودن از نظر فناوری
enhanced expanded memory specification
U
مشخصات حافظه گسترشی پیشرفته
advanced progressive matrices test
U
ازمون ماتریسهای مدرج پیشرفته
adccp
U
پروتکل پیشرفته کنترل ارتباطات داده
enhanced graphics adaptor
U
وفق دهنده نگاره سازی پیشرفته
enhanced graphics display
U
صفحه نمایش نگاره سازی پیشرفته
ega
U
وفق دهنده نگاره سازی پیشرفته
electrometallurgy
U
صنعت ذوب فلزات با سیستمهای پیشرفته الکتریکی
transponder sierra
U
دستگاه تشخیص دشمن وخودی مدل پیشرفته
advanced
U
Protocol CommunicationControl Dataپروتکل پیشرفته کنترل ارتباطات
xmodem
U
گونه پیشرفته XMODEM که حاوی بررسی خطا است
arpanet
U
Agency ResearchProjects Advancedاژانس پروژههای پیشرفته تحقیقاتی ارپانت
first world
U
کشورهای کنونی سرمایه داری پیشرفته ازنظر اقتصادی
qube
U
تسهیلات اطلاعاتی که قسمتی از یک سیستم پیشرفته کابل تلویزیونی است
emergency
U
خیلی خیلی فوری
emergencies
U
خیلی خیلی فوری
extend
U
خصوصیات پیشرفته IDE که کارایی و نرخ ارسال داده از او به یک دیسک سخت را بهبود می بخشد
extends
U
خصوصیات پیشرفته IDE که کارایی و نرخ ارسال داده از او به یک دیسک سخت را بهبود می بخشد
extending
U
خصوصیات پیشرفته IDE که کارایی و نرخ ارسال داده از او به یک دیسک سخت را بهبود می بخشد
jim dandy
U
ادم خیلی شیک چیز خیلی شیک
EIDE
U
مشخصات پیشرفته IDE که کارایی و نرخ ارسال داده و دریافت آن به دیسک سخت را بهبود می بخشد
fibre over Etherenet
U
گونه پیشرفته استاندارد پرآکل شبکه اینترنت که اجازه ارسال داده به صورت مگا بیت در ثانیه
ZMODEM
U
گونه پیشرفته پروتکل ارسالی MODEM که قادر به تشخیص خطا و توانایی ارسال مجدد است در صورتی که اتصال قط ع شود
densities
U
دیسکی که میتواند دو بیت داده را در واحد مسافت ذخیره کند در مقایسه با دیسک استاندارد با استفاده از پردازنده پیشرفته نوشتن
density
U
دیسکی که میتواند دو بیت داده را در واحد مسافت ذخیره کند در مقایسه با دیسک استاندارد با استفاده از پردازنده پیشرفته نوشتن
bells and whistles
U
خصوصیات جانبی و پیشرفته یک برنامه کاربردی یا وسیله جانبی
fibre distributed data interface
U
استاندارد ANSI پیشرفته برای شبکههای سریع که از کابل فیبر نوری استفاده میکند و نرخ ارسال دده مگابایت در ثانیه است
MMX
U
قطعه پردازنده intel پیشرفته که حاوی خصوصیات ویژه و قط عاتی است که برای بهبود کارایی استفاده از چند رسانهای و ارتباطات به کار می رود
CD ROM/XA
U
فرمت ROM-CD پیشرفته که نحوه ذخیره سازی صورت و تصویر داده را روی دیسک ROM-CD مشخص میکند
CD ROM Extended Architecture
U
فرمت ROM-CD پیشرفته که نحوه ذخیره سازی صورت و تصویر داده را روی دیسک ROM-CD مشخص میکند
developed countries
U
کشورهای توسعه یافته کشورهای پیشرفته
advanced countries
U
کشورهای پیشرفته کشورهای توسعه یافته
NetBEUI
U
گونه پیشرفته پروتکل شبکه NetBios ساخت ماکروسافت NetBECI در شبکه قابل سیریابی نیست و برای شبکههای مابین بزرگ نامناسب میشود
second world
U
جهان دوم . کشورهای پیشرفته اقتصادی سوسیالیستی را جهان دوم نامند
nsfnet
U
یک شبکه گسترده تهیه شده توسط دفتر محاسبات علمی پیشرفته در موسسه ملی علوم برای انجام عملیات غیرنظامی طراحی وزارت دفاع طراحی شد که بخاطردلایل امنیتی در دسترس عمومی نمیباشد
SDRAM
U
قطعه حافظه پیشرفته که جایگزین DRAM قدیمی است . سیکل دستیابی به حافظه با ساعت پردازنده اصلی سکردن شده است و زمان بین عملیات حافظه را حذف میکند
synchronised
U
قطعه حافظه پیشرفته که جایگزین DRAM قدیمی شده است . سیکل دستیابی به حافظه با ساعت پردازنده اصلی همان شده است و زمانهای بین عملیات حافظه را حذف میکند
synchronising
U
قطعه حافظه پیشرفته که جایگزین DRAM قدیمی شده است . سیکل دستیابی به حافظه با ساعت پردازنده اصلی همان شده است و زمانهای بین عملیات حافظه را حذف میکند
synchronises
U
قطعه حافظه پیشرفته که جایگزین DRAM قدیمی شده است . سیکل دستیابی به حافظه با ساعت پردازنده اصلی همان شده است و زمانهای بین عملیات حافظه را حذف میکند
synchronize
U
قطعه حافظه پیشرفته که جایگزین DRAM قدیمی شده است . سیکل دستیابی به حافظه با ساعت پردازنده اصلی همان شده است و زمانهای بین عملیات حافظه را حذف میکند
synchronizes
U
قطعه حافظه پیشرفته که جایگزین DRAM قدیمی شده است . سیکل دستیابی به حافظه با ساعت پردازنده اصلی همان شده است و زمانهای بین عملیات حافظه را حذف میکند
for long
U
خیلی
damn
U
خیلی
dammit
U
خیلی
abysmal
<adj.>
U
خیلی بد
highly
U
خیلی
not a few
U
خیلی ها
copious
U
خیلی
villainous
U
خیلی بد
routh
U
خیلی
dumpiness
U
خیلی
very
U
خیلی
far and away
U
خیلی
in large quantities
U
خیلی خیلی
to a large extent
U
خیلی
very little
U
خیلی کم
ten
U
خیلی
many
U
خیلی
subminiature
U
خیلی کوچک
tickled pink
<idiom>
U
خیلی شادوخوشحال
superrabundant
U
خیلی زیاد
swith
U
خیلی عظیم
rotundily
U
چاقی خیلی
thank you very much
U
خیلی متشکرم
very light
U
خیلی سبک
ultraconservative
U
خیلی محتاط
(a) snap
<idiom>
U
خیلی ساده
not so hot
<idiom>
U
نه خیلی خوب
ritzy
U
خیلی شیک
raff
U
خیلی زیاد
senseful
U
خیلی حساس
too bad
<idiom>
U
خیلی بد ،غم انگیز
sappy
U
خیلی احساساتی
in seventh heaven
<idiom>
U
خیلی خوشحال
in cold blood
<idiom>
U
خیلی خونسرد
before you can say knife
U
خیلی زود
mad as a hornet
<idiom>
U
خیلی عصبانی
at most
U
خیلی باشد
many people
U
خیلی اشخاص
skinless
U
خیلی حساس
by leaps and bounds
U
خیلی تند
benedicite
U
خیلی خوب
as stiff as a poker
U
خیلی خشک
to pieces
<idiom>
U
خیلی زیاده
as good as
U
خیلی خوب
span new
U
خیلی تازه
corking
U
خیلی زیبا
level best
U
خیلی خوب
many persons
U
خیلی اشخاص
She is very pretentious.
U
خیلی ادعادارد
flying high
<idiom>
U
خیلی شادوشنگول
get up the nerve
<idiom>
U
خیلی شلوغ
hit bottom
<idiom>
U
خیلی پست
much was said
U
خیلی حرفهازده شد
(as) old as the hills
<idiom>
U
خیلی قدیمی
iam in bad
U
خیلی محتاجم
many people
U
خیلی از مردم
level best
U
خیلی عالی
lily white
U
خیلی سفید
it is very easily done
U
خیلی به اسانی
lower most
U
خیلی پست تر
I had an awful time .
U
به من خیلی بد گذشت
He is a loose card .
U
خیلی ول است
in no time
U
خیلی زود
immensurable
U
خیلی قدیم
hand in glove
U
خیلی نزدیک
hand in glove
U
خیلی صمیمی
hand and glove
U
خیلی نزدیک
bone dry
U
خیلی خشک
toploftiness
U
خیلی متکبر
pianissmo
U
خیلی نرم
to spread like wildfire
U
خیلی زودمنتشرشدن
pixilated
U
خیلی حساس
skin and bones
<idiom>
U
خیلی لاغر
precisian
U
خیلی دقیق
primely
U
خیلی خوب
overstrung
U
خیلی حساس
number one
U
خیلی خوب
hand and glove
U
خیلی صمیمی
giantess
U
زن خیلی قدبلند
much worse
U
خیلی بدتر
(go over with a) fine-toothed comb
<idiom>
U
خیلی بادقت
far off
U
خیلی دور
far and away
U
خیلی دور
of vital importance
U
خیلی ضروری
oftentimes
U
خیلی اوقات
dead slow
U
خیلی اهسته
cool
<adj.>
U
خیلی خوب
Many thanks!
U
خیلی ممنون!
whopping
U
خیلی بزرگ
decrepit
U
خیلی پیر
I spoke my mind.
U
من خیلی رک گفتم.
immediate
U
خیلی فوری
superabundant
U
خیلی زیاد
a lot of times
<adv.>
U
خیلی از اوقات
faraway
U
خیلی دور
frequently
U
خیلی اوقات
awesome
<adj.>
U
خیلی خوب
great
<adj.>
U
خیلی خوب
precipitating
U
خیلی سریع
precipitates
U
خیلی سریع
precipitated
U
خیلی سریع
precipitate
U
خیلی سریع
really wicked
U
خیلی محشر
really sick
U
خیلی محشر
parlous
U
خیلی مهیب
open-and-shut
U
خیلی سهل
highest
U
خیلی بزرگ
high
U
خیلی بزرگ
quaint
U
خیلی فریف
wells
U
خیلی خوب
well
U
خیلی خوب
glorious
U
خیلی خوب
very good
U
خیلی خوب
goody-goody
U
خیلی خوب
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com