Perdic | خیلی قدیم | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 206 (2 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	immensurable U	خیلی قدیم

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	immemorial U	بسیار قدیم خیلی پیش
	from immemorial times U	از زمان خیلی قدیم
	immemorially U	بطور خیلی قدیم
	from (since) the year one [American E] <adv.> U	از زمان خیلی قدیم [اصطلاح روزمره]
	from (since) the year dot [British E] <adv.> U	از زمان خیلی قدیم [اصطلاح روزمره]
Other Matches

	teutonic U	از نژاد قدیم المانی زبان قدیم توتنی
	she has a well poised head U	وضع سرش در روی بدنش خیلی خیلی خوش نما است
	i am very keen on going there U	من خیلی مشتاقم انجا بروم خیلی دلم میخواهد به انجابروم
	paint oneself into a corner <idiom> U	گرفتارشدن درشرایط خیلی بدو رهایی آن خیلی سخت است
	go great guns <idiom> U	موفقیت آمیز،انجام کاری خیلی سریع یا خیلی سخت
	microfilmed U	فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
	microfilm U	فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
	microfilms U	فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
	microfilming U	فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
	sottovoce U	صدای خیلی یواش اهنگ خیلی اهسته
	very low frequency U	فرکانس خیلی کم در ارتفاع خیلی پایین
	ponderous U	خیلی سنگین خیلی کودن
	rattling U	خیلی تند خیلی خوب
	yore U	در قدیم
	primitive U	قدیم
	anciently U	در قدیم
	the old world U	بر قدیم
	of old U	قدیم
	emergencies U	خیلی خیلی فوری
	emergency U	خیلی خیلی فوری
	ancientry U	عهد قدیم
	pierian U	در مقدونیه قدیم
	the old ways U	رسوم قدیم
	Aborigine	اهلی قدیم
	the youth of the world U	روزگارخیلی قدیم
	the old testament U	عهد قدیم
	old world U	دنیای قدیم
	In times past . In olden days . U	درروزگاران قدیم
	dateless U	بسیار قدیم
	tzar U	امپراطورروسیه قدیم
	f. times U	ایام قدیم
	conventionality U	پیروی از سنت قدیم
	satrap U	استاندار قدیم ایران
	unite U	سکه قدیم انگلیسی
	samaria U	سامریه در فلسطین قدیم
	earliest U	مربوط به قدیم عتیق
	iguanodont U	سوسماربزرگ گیاهخوار قدیم
	italic U	وابسته به ایتالیاییهای قدیم
	early U	مربوط به قدیم عتیق
	carthage U	شهر کارتاژ قدیم
	It is an old saying that … U	از قدیم گفته اند که ...
	proconsulship U	مقام فرمانداری در رم قدیم
	proconsular U	وابسته به فرمانداران رم قدیم
	samson U	قاضی قدیم اسرائیل
	unites U	سکه قدیم انگلیسی
	uniting U	سکه قدیم انگلیسی
	old english U	زبان انگلیسی قدیم
	Old Testament U	پیمان یا وصیت قدیم
	kempo U	تکنیک قدیم کاراته
	babylon U	شهر بابل قدیم
	land grave U	کنت قدیم المانی
	conservatives U	پیرو سنت قدیم
	conservative U	پیرو سنت قدیم
	jim dandy U	ادم خیلی شیک چیز خیلی شیک
	paleo arctic or palaeo U	وابسته بشمال دنیای قدیم
	plebs U	توده مردم روم قدیم
	macaca U	نوعی میمون دنیای قدیم
	triumvirate U	یکی از سه زمامدار روم قدیم
	nestorian U	کلیسای نسطوری قدیم ایران
	old guard U	صنوف صاحب اعتبار قدیم
	macaque U	نوعی میمون دنیای قدیم
	Hamedan U	شهر همدان [اکباتان قدیم]
	pony express U	پست سریع السیر قدیم
	paleo etc U	وابسته بشمال دنیای قدیم
	old indian defence U	دفاع هندی قدیم شطرنج
	paleethnology U	مبحث شناسایی انسانهای قدیم
	pandect U	حقوق مدنی روم قدیم
	triumvirates U	یکی از سه زمامدار روم قدیم
	triumvier U	یکی از سه زمامدار روم قدیم
	sab U	وابسته به سبایایمن قدیم یمنی
	apis U	گاو مقدس مصریان قدیم
	babel U	شهر و برج قدیم بابل
	saker U	باز شکاری در اروپای قدیم
	ecclesiast U	عضوانجمن سیاسی اتنیهای قدیم
	stuart U	خانواده سلطنتی قدیم انگلستان
	tchigorin indian U	دفاع هندی قدیم شطرنج
	the a of days U	خدای سرمدی قدیم الایام
	doric U	بسبک معماری قدیم یونان
	ra U	خدای افتاب مصریان قدیم
	punic U	اهل کارتاژ قدیم قرطاجنی
	propraetor U	کنسول فرمانداراستان قدیم روم
	fabliau U	وابسته باشعار قدیم فرانسه
	mercury U	یکی از خدایان یونان قدیم
	goth U	یکی از اقوام المانی قدیم بربری
	guard mount U	مراسم تعویض پاسدار قدیم یاجدید
	portcullises U	درورودی قلعههای قدیم پنجره کشودار
	portcullis U	درورودی قلعههای قدیم پنجره کشودار
	propretor U	کنسول فرماندار استان قدیم روم
	protasis U	نخستین قسمت درام قدیم رومی
	Whigs U	عضو حزب "ویگ " در انگلیس قدیم
	gambit of aleppo U	نام قدیم گامبی وزیر شطرنج
	doric U	وابسته بمردم دوریس یونان قدیم
	mycenaean U	اهل شهر "مسین " قدیم یونان
	mycenian U	اهل شهر "مسین " قدیم یونان
	Whig U	عضو حزب "ویگ " در انگلیس قدیم
	lawmerchant U	قواعد واصول قدیم معاملات بازرگانی
	essenism U	اصول یازندگی راهبان قدیم یهود
	lambrequin U	دستمال روی کلاه خوددلاروران قدیم
	sogdian U	اهل سغدیا یا سغد قدیم ایران
	acinaces U	شمشیر کوتاه ایرانیان قدیم وسکاها
	paleontology U	مبحث زیست شناسی دوران قدیم
	archon U	یکی از افسران عالیرتبهء اتن قدیم
	He is an old – timer at this club . U	از قدیم عضو این با شگاه بو ده است
	classic U	مربوط به نویسندگان قدیم لاتین ویونان
	shekel U	واحد وزن وپول بابل قدیم
	hoplite U	سرباز پیاده مسلح یونان قدیم
	quadriga U	ارابه چهار اسبه رومیان قدیم
	pre chellean U	وابسته به اواخر دوره عصرحجر قدیم
	classics U	مربوط به نویسندگان قدیم لاتین ویونان
	atrium U	اطاق میانی خانههای روم قدیم
	hierology U	علم خواندن خطوط قدیم مصر
	olympiad U	جشن ها ومسابقات قدیم یونان مسابقات المپیک
	elam U	کشور ایلام قدیم که درناحیه خوزستان بوده
	uncial U	وابسته بحروف الفبای قدیم یونان و روم
	canon low U	دررم قدیم مورد عمل بوده وامروز در
	primogeniture U	حق فرزند ارشد ذکور نسبت به تمام ارث (در قدیم)
	paleolith U	الات سنگی نتراشیده عصر حجر قدیم
	gutta U	تزئینات مخروطی شکل سردیوار ساختمانهای قدیم
	shaman U	کشیش یاکاهن یاجادوگرمردم قدیم شمال اسیاواروپا
	scutum U	سپر دراز یا تخم مرغی روم قدیم
	knight bachelor U	پایین ترین مرتبه سلحشوری قدیم انگلیس
	staged U	تغییر بین سیستم قدیم و جدید در یک سری طبقات
	fleur de lys U	گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
	archeologic U	وابسته به باستان شناسی مربوط بعلم اثار قدیم
	paleontologist U	ویژه گر زیست شناسی دوران قدیم یا کهنه سنگی
	fleur de lis U	گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
	modernism U	نو گرایی سازش دادن عقاید قدیم باافکار جدید
	mesolithic U	وابسته بدوره بین عصر حجر قدیم وجدید میانسنگی
	paleolithic U	وابسته به دوره دوم عصر حجر قدیم یا کهنه سنگی
	lowboy U	عضو حزب محافظه کار قدیم میز چهارپایه کشودار
	palafitte U	خانهای که درزمانهای قدیم پیش ازتاریخ روی تیرهای که دردریاچه فرومیکردند
	yellow bile U	مادهء زردی که در قدیم میگفتند از کبد ترشح میشود و موجب ایجادحالت سودایی میگردد
	exchange U	دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
	exchanging U	دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
	azoth U	جیوه که کیمیاگران قدیم انراماده اصلی فلزات میدانستند جیوه
	exchanged U	دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
	exchanges U	دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
	fasces U	[نمادی در روم قدیم یک دسته میله که تبری در میان آن قرار داشت و و پیشاپیش فرمانداران رومی می بردند که نشان قدرت آنها بود.]
	lawmerchant U	حقوق تجارت قدیم دادگاه تجارت
	not a few U	خیلی ها
	many U	خیلی
	to a large extent U	خیلی
	in large quantities U	خیلی خیلی
	routh U	خیلی
	villainous U	خیلی بد
	ten U	خیلی
	damn U	خیلی
	dammit U	خیلی
	for long U	خیلی
	abysmal <adj.> U	خیلی بد
	very U	خیلی
	far and away U	خیلی
	dumpiness U	خیلی
	very little U	خیلی کم
	highly U	خیلی
	copious U	خیلی
	(a) snap <idiom> U	خیلی ساده
	hand in glove U	خیلی نزدیک
	bone dry U	خیلی خشک
	too bad <idiom> U	خیلی بد ،غم انگیز
	flying high <idiom> U	خیلی شادوشنگول
	ultraconservative U	خیلی محتاط
	primely U	خیلی خوب
	skin and bones <idiom> U	خیلی لاغر
	hand in glove U	خیلی صمیمی
	span new U	خیلی تازه
	in cold blood <idiom> U	خیلی خونسرد
	giantess U	زن خیلی قدبلند
	hand and glove U	خیلی نزدیک
	thank you very much U	خیلی متشکرم
	swith U	خیلی عظیم
	subminiature U	خیلی کوچک
	to pieces <idiom> U	خیلی زیاده
	hand and glove U	خیلی صمیمی
	very light U	خیلی سبک
	toploftiness U	خیلی متکبر
	to spread like wildfire U	خیلی زودمنتشرشدن
	tickled pink <idiom> U	خیلی شادوخوشحال
	skinless U	خیلی حساس
	precisian U	خیلی دقیق
	pixilated U	خیلی حساس
	pianissmo U	خیلی نرم
	many persons U	خیلی اشخاص
	overstrung U	خیلی حساس
	oftentimes U	خیلی اوقات
	of vital importance U	خیلی ضروری
	much worse U	خیلی بدتر
	much was said U	خیلی حرفهازده شد
	I had an awful time . U	به من خیلی بد گذشت
	level best U	خیلی عالی
	level best U	خیلی خوب
	lily white U	خیلی سفید
	many people U	خیلی اشخاص
	lower most U	خیلی پست تر
	He is a loose card . U	خیلی ول است
	it is very easily done U	خیلی به اسانی
	number one U	خیلی خوب
	(as) old as the hills <idiom> U	خیلی قدیمی
	iam in bad U	خیلی محتاجم
	senseful U	خیلی حساس