English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (20 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Many thanks for the sympathy shown to us [on the passing of our father] . U خیلی سپاسگذارم برای همدردی شما [بخاطر فوت پدرمان] .
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
I appreciate your concern, but I'm fine. U خیلی سپاسگذارم از اینکه دلواپس هستی اما من حالم خوب است.
microfilming U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilms U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilmed U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilm U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
over one's head <idiom> U خیلی سخت برای درک
near collision U فاصله خیلی خطرناک برای دو هواپیما
This position is much too small for me . U این سمت برای من خیلی کوچک است
locket U قوطی کوچکی برای یادگارهای خیلی کوچک
lockets U قوطی کوچکی برای یادگارهای خیلی کوچک
beside one's self <idiom> U خیلی ناامید یا هیجان زده برای انجام کاری
for next to nothing <idiom> U چندرغاز [رایگان] [مفت] [مزد خیلی کم برای انجام کاری]
for peanuts [and for chicken feed] <idiom> U چندرغاز [رایگان] [مفت] [مزد خیلی کم برای انجام کاری]
It is too expensive for me to buy ( purchase ). U برای من خیلی قیمتش گران است ( پول خرید آنرا ندارم )
micronutrient U ترکیبات اصلی ومغذی که بمقدار خیلی کمی برای زندگی لازمست
capacitor U وسیلهای با فرفیت خیلی بالا و کوچک که میتواند برای قط عات RAM فرار
He was too quick for her and jinked away every time. U او [مرد] برای او [زن] خیلی چابک بود و هربار با تغییر جهت از دست او [زن] در می رفت.
processor U کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه داده برای عملیات ریاضی خیلی سریع
condolence U همدردی
sympathies U همدردی
condolences U همدردی
sympathy U همدردی
pity U رحم همدردی
pitied U رحم همدردی
pities U رحم همدردی
she has a well poised head U وضع سرش در روی بدنش خیلی خیلی خوش نما است
i am very keen on going there U من خیلی مشتاقم انجا بروم خیلی دلم میخواهد به انجابروم
paint oneself into a corner <idiom> U گرفتارشدن درشرایط خیلی بدو رهایی آن خیلی سخت است
go great guns <idiom> U موفقیت آمیز،انجام کاری خیلی سریع یا خیلی سخت
neighbourly feelings U احساسات همسایگی همدردی
sympathies [bereavement] U همدردی [تسلیت] [در عزاداری]
sympathy with any one U همدردی یاهمفکری باکسی
sottovoce U صدای خیلی یواش اهنگ خیلی اهسته
The position is over his head . he cannot cope with it . U این شغل برای سرش خیلی گشاد است ( از توانائی اوبیرون است )
sympathetically U ازروی همدردی یا هم فکری غمخوارانه
My heart goes out to you. <idiom> U با تو همدردی می کنم. [اصطلاح روزمره ]
common touch U استعدادایجاد حس همدردی وتعاون در اشخاص
very low frequency U فرکانس خیلی کم در ارتفاع خیلی پایین
rattling U خیلی تند خیلی خوب
ponderous U خیلی سنگین خیلی کودن
crystal U قطعه کوچک از کریستال کوارتز که در فرکانس خاص به لرزش در می آید که به عنوان یک سیگنال ساعت خیلی دقیق برای کامپیوتر یا سایر برنامههای کاربردی زمان بندی شده به کار می رود
crystals U قطعه کوچک از کریستال کوارتز که در فرکانس خاص به لرزش در می آید که به عنوان یک سیگنال ساعت خیلی دقیق برای کامپیوتر یا سایر برنامههای کاربردی زمان بندی شده به کار می رود
rollover U استفاده از بافر بین صفحه کلیدوکامپیوتر برای تامین ذخیره سریع کلیدبرای ماشین نویسهای سریع که چندین کلید را خیلی سریع انتخاب می کنند
emergencies U خیلی خیلی فوری
emergency U خیلی خیلی فوری
jim dandy U ادم خیلی شیک چیز خیلی شیک
sympathize U همدردی یا همفکری کردن جانبداری کردن
My thoughts and prayers go out to you. <idiom> U با تو همدردی می کنم و برایت دعا می کنم.
sympathises U همدردی یا همفکری کردن جانبداری کردن
sympathized U همدردی یا همفکری کردن جانبداری کردن
sympathizes U همدردی یا همفکری کردن جانبداری کردن
sympathizing U همدردی یا همفکری کردن جانبداری کردن
sympathising U همدردی یا همفکری کردن جانبداری کردن
sympathised U همدردی یا همفکری کردن جانبداری کردن
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code U زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
microsoft U بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
drive U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drives U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
many U خیلی
routh U خیلی
very U خیلی
in large quantities U خیلی خیلی
damn U خیلی
dammit U خیلی
villainous U خیلی بد
copious U خیلی
for long U خیلی
highly U خیلی
far and away U خیلی
dumpiness U خیلی
ten U خیلی
abysmal <adj.> U خیلی بد
very little U خیلی کم
not a few U خیلی ها
to a large extent U خیلی
highs U خیلی بزرگ
She is very pretentious. U خیلی ادعادارد
I spoke my mind. U من خیلی رک گفتم.
highest U خیلی بزرگ
high U خیلی بزرگ
dead slow U خیلی اهسته
ultraconservative U خیلی محتاط
far and away U خیلی دور
giantess U زن خیلی قدبلند
corking U خیلی زیبا
faraway U خیلی دور
often U خیلی اوقات
once in the blue moon U خیلی بندرت
in cold blood <idiom> U خیلی خونسرد
by leaps and bounds U خیلی تند
very light U خیلی سبک
bone dry U خیلی خشک
costs and arm and a leg <idiom> U خیلی گرونه
number one U خیلی خوب
To take with a pinch of salt. U خیلی جدی نگرفتن
far off U خیلی دور
in no time U خیلی زود
infinitely U خیلی زیاد
hand and glove U خیلی صمیمی
exceeding U خیلی زیاد
open-and-shut U خیلی سهل
too bad <idiom> U خیلی بد ،غم انگیز
tickled pink <idiom> U خیلی شادوخوشحال
(a) snap <idiom> U خیلی ساده
skin and bones <idiom> U خیلی لاغر
hand in glove U خیلی صمیمی
(as) old as the hills <idiom> U خیلی قدیمی
fortissimo U خیلی بلند
hit bottom <idiom> U خیلی پست
to pieces <idiom> U خیلی زیاده
immediate U خیلی فوری
iam in bad U خیلی محتاجم
parlous U خیلی مهیب
open and shut U خیلی سهل
Nothing more, thanks. خیلی متشکرم.
too tough U خیلی سفت
not so hot <idiom> U نه خیلی خوب
superabundant U خیلی زیاد
mad as a hornet <idiom> U خیلی عصبانی
in seventh heaven <idiom> U خیلی خوشحال
immensurable U خیلی قدیم
get up the nerve <idiom> U خیلی شلوغ
often <adv.> U خیلی از اوقات
oft [archaic, literary] <adv.> U خیلی از اوقات
on any number of occasions <adv.> U خیلی از اوقات
regularly [often] <adv.> U خیلی از اوقات
hand in glove U خیلی نزدیک
He is a loose card . U خیلی ول است
hand and glove U خیلی نزدیک
I had an awful time . U به من خیلی بد گذشت
many times <adv.> U خیلی از اوقات
frequently <adv.> U خیلی از اوقات
stentorian U خیلی بلند
flying high <idiom> U خیلی شادوشنگول
extras U بسیار خیلی
extra- U بسیار خیلی
(go over with a) fine-toothed comb <idiom> U خیلی بادقت
decrepit U خیلی پیر
extra U بسیار خیلی
a lot of times <adv.> U خیلی از اوقات
whopping U خیلی بزرگ
really sick U خیلی محشر
primely U خیلی خوب
precisian U خیلی دقیق
pixilated U خیلی حساس
extreme U خیلی زیاد
pluperfect U خیلی عالی
pianissmo U خیلی نرم
as stiff as a poker U خیلی خشک
jolly U بذله گو خیلی
overstrung U خیلی حساس
precise U خیلی دقیق
at most U خیلی باشد
Neanderthal U خیلی کهنه
senseful U خیلی حساس
sappy U خیلی احساساتی
rotundily U چاقی خیلی
ritzy U خیلی شیک
confidential U خیلی محرمانه
frequently U خیلی اوقات
quaint U خیلی فریف
Many thanks! U خیلی ممنون!
oftentimes U خیلی اوقات
goody-goody U خیلی خوب
goody-goodies U خیلی خوب
goody goody U خیلی خوب
level best U خیلی خوب
raucous U خیلی نامرتب
seldom U خیلی کم ندرتا
many persons U خیلی اشخاص
many people U خیلی اشخاص
many people U خیلی از مردم
lower most U خیلی پست تر
lily white U خیلی سفید
very good U خیلی خوب
glorious U خیلی خوب
of vital importance U خیلی ضروری
level best U خیلی عالی
pitch black U خیلی سیاه
pitch-black U خیلی سیاه
piping hot U خیلی داغ
much worse U خیلی بدتر
wells U خیلی خوب
well U خیلی خوب
raff U خیلی زیاد
much was said U خیلی حرفهازده شد
far U زیاد خیلی
as good as U خیلی خوب
really wicked U خیلی محشر
thank you very much U خیلی متشکرم
precipitating U خیلی سریع
precipitates U خیلی سریع
niftier U خیلی خوب
precipitated U خیلی سریع
niftiest U خیلی خوب
precipitate U خیلی سریع
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com