English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
i was very u. at that game U خیلی در ان بازی بد اوردم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
smash hit <idiom> U نمایش ،بازی یا فیلم خیلی موفق
to blast something U با صدای خیلی بلند بازی کردن [آلت موسیقی]
i got it over board U انرادرکشتی اوردم
i had hom there U اینجا گیرش اوردم
i did my very best U منتهای کوشش خود را بعمل اوردم
mach no U سرعت لازم را به دست اوردم یا نیاوردم در رهگیری هوایی
she has a well poised head U وضع سرش در روی بدنش خیلی خیلی خوش نما است
go great guns <idiom> U موفقیت آمیز،انجام کاری خیلی سریع یا خیلی سخت
i am very keen on going there U من خیلی مشتاقم انجا بروم خیلی دلم میخواهد به انجابروم
paint oneself into a corner <idiom> U گرفتارشدن درشرایط خیلی بدو رهایی آن خیلی سخت است
microfilm U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilming U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilms U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilmed U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
sottovoce U صدای خیلی یواش اهنگ خیلی اهسته
very low frequency U فرکانس خیلی کم در ارتفاع خیلی پایین
shinny U بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
ponderous U خیلی سنگین خیلی کودن
rattling U خیلی تند خیلی خوب
harlequinade U بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame U مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
misplay U بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
cutthroat U بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
gamesmanship U مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
game U وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
fire fight U ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
to make a trick U با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
kiss in the ring U بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
shinney U بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
dib U ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
inning U گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
charlatanic U امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
crampet game U بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
harlepuinade U نمایش لال بازی ودلقک بازی
emergencies U خیلی خیلی فوری
emergency U خیلی خیلی فوری
jim dandy U ادم خیلی شیک چیز خیلی شیک
Bureaucracy . Red tape . U کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
batting order U ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
round robin (tournament or contest) <idiom> U بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
billiard point U در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
for long U خیلی
copious U خیلی
highly U خیلی
abysmal <adj.> U خیلی بد
to a large extent U خیلی
very U خیلی
very little U خیلی کم
in large quantities U خیلی خیلی
not a few U خیلی ها
routh U خیلی
villainous U خیلی بد
damn U خیلی
dammit U خیلی
ten U خیلی
dumpiness U خیلی
far and away U خیلی
many U خیلی
extra- U بسیار خیلی
of vital importance U خیلی ضروری
extras U بسیار خیلی
oftentimes U خیلی اوقات
bone dry U خیلی خشک
primely U خیلی خوب
pianissmo U خیلی نرم
number one U خیلی خوب
much was said U خیلی حرفهازده شد
extra U بسیار خیلی
She is very pretentious. U خیلی ادعادارد
many persons U خیلی اشخاص
many people U خیلی اشخاص
many people U خیلی از مردم
very light U خیلی سبک
span new U خیلی تازه
skinless U خیلی حساس
exceeding U خیلی زیاد
thank you very much U خیلی متشکرم
fortissimo U خیلی بلند
senseful U خیلی حساس
raff U خیلی زیاد
ritzy U خیلی شیک
rotundily U چاقی خیلی
swith U خیلی عظیم
to spread like wildfire U خیلی زودمنتشرشدن
much worse U خیلی بدتر
subminiature U خیلی کوچک
superrabundant U خیلی زیاد
ultraconservative U خیلی محتاط
overstrung U خیلی حساس
toploftiness U خیلی متکبر
pixilated U خیلی حساس
precisian U خیلی دقیق
sappy U خیلی احساساتی
precipitate U خیلی سریع
extreme U خیلی زیاد
pluperfect U خیلی عالی
jolly U بذله گو خیلی
precise U خیلی دقیق
pitch black U خیلی سیاه
pitch-black U خیلی سیاه
piping hot U خیلی داغ
far U زیاد خیلی
as good as U خیلی خوب
as stiff as a poker U خیلی خشک
at most U خیلی باشد
Neanderthal U خیلی کهنه
precipitated U خیلی سریع
precipitates U خیلی سریع
precipitating U خیلی سریع
whacking U خیلی بزرگ
whackings U خیلی بزرگ
niftier U خیلی خوب
niftiest U خیلی خوب
nifty U خیلی خوب
lots U خیلی زیاد
oodles U خیلی زیاد
confidential U خیلی محرمانه
before you can say knife U خیلی زود
benedicite U خیلی خوب
whopping U خیلی بزرگ
faraway U خیلی دور
parlous U خیلی مهیب
open-and-shut U خیلی سهل
open and shut U خیلی سهل
iam in bad U خیلی محتاجم
immensurable U خیلی قدیم
in no time U خیلی زود
it is very easily done U خیلی به اسانی
level best U خیلی عالی
level best U خیلی خوب
lily white U خیلی سفید
hand in glove U خیلی نزدیک
superabundant U خیلی زیاد
by leaps and bounds U خیلی تند
corking U خیلی زیبا
dead slow U خیلی اهسته
far and away U خیلی دور
decrepit U خیلی پیر
far off U خیلی دور
immediate U خیلی فوری
giantess U زن خیلی قدبلند
hand and glove U خیلی صمیمی
hand and glove U خیلی نزدیک
hand in glove U خیلی صمیمی
lower most U خیلی پست تر
get up the nerve <idiom> U خیلی شلوغ
really sick U خیلی محشر
highs U خیلی بزرگ
highest U خیلی بزرگ
high U خیلی بزرگ
skin and bones <idiom> U خیلی لاغر
(a) snap <idiom> U خیلی ساده
wells U خیلی خوب
many times <adv.> U خیلی از اوقات
frequently <adv.> U خیلی از اوقات
hit bottom <idiom> U خیلی پست
a lot of times <adv.> U خیلی از اوقات
(as) old as the hills <idiom> U خیلی قدیمی
well U خیلی خوب
I spoke my mind. U من خیلی رک گفتم.
not so hot <idiom> U نه خیلی خوب
cool <adj.> U خیلی خوب
Nothing more, thanks. خیلی متشکرم.
frequently U خیلی اوقات
too tough U خیلی سفت
too bad <idiom> U خیلی بد ،غم انگیز
really wicked U خیلی محشر
to pieces <idiom> U خیلی زیاده
in cold blood <idiom> U خیلی خونسرد
quaint U خیلی فریف
in seventh heaven <idiom> U خیلی خوشحال
mad as a hornet <idiom> U خیلی عصبانی
Many thanks! U خیلی ممنون!
often U خیلی اوقات
oft [archaic, literary] <adv.> U خیلی از اوقات
costs and arm and a leg <idiom> U خیلی گرونه
sick [British E] <adj.> U خیلی خوب
wicked <adj.> U خیلی خوب
tickled pink <idiom> U خیلی شادوخوشحال
infinitely U خیلی زیاد
To take with a pinch of salt. U خیلی جدی نگرفتن
stentorian U خیلی بلند
once in the blue moon U خیلی بندرت
I had an awful time . U به من خیلی بد گذشت
glorious U خیلی خوب
often <adv.> U خیلی از اوقات
seldom U خیلی کم ندرتا
raucous U خیلی نامرتب
goody goody U خیلی خوب
(go over with a) fine-toothed comb <idiom> U خیلی بادقت
goody-goodies U خیلی خوب
goody-goody U خیلی خوب
flying high <idiom> U خیلی شادوشنگول
very good U خیلی خوب
awesome <adj.> U خیلی خوب
regularly [often] <adv.> U خیلی از اوقات
on any number of occasions <adv.> U خیلی از اوقات
great <adj.> U خیلی خوب
He is a loose card . U خیلی ول است
scrupulously <adv.> U خیلی دقیق وسواسی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com