English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
many people U خیلی اشخاص
many persons U خیلی اشخاص
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
she has a well poised head U وضع سرش در روی بدنش خیلی خیلی خوش نما است
i am very keen on going there U من خیلی مشتاقم انجا بروم خیلی دلم میخواهد به انجابروم
paint oneself into a corner <idiom> U گرفتارشدن درشرایط خیلی بدو رهایی آن خیلی سخت است
go great guns <idiom> U موفقیت آمیز،انجام کاری خیلی سریع یا خیلی سخت
microfilms U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilming U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilm U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilmed U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
sottovoce U صدای خیلی یواش اهنگ خیلی اهسته
very low frequency U فرکانس خیلی کم در ارتفاع خیلی پایین
rattling U خیلی تند خیلی خوب
ponderous U خیلی سنگین خیلی کودن
omnium gatherum U مجموعه اشخاص
so many menŠso many minds U هر چه اشخاص بیشتر
artificial persons U اشخاص حقوقی
persona U اشخاص یک کتاب
personae U اشخاص یک کتاب
personas U اشخاص یک کتاب
natural persons U اشخاص طبیعی
person perception U ادراک اشخاص
these people U این اشخاص
many a man U بسا اشخاص
displaced persons U اشخاص پناهنده
few men U اشخاص کمی
great persons U اشخاص بزرگ
knowledge of persons U شناسایی اشخاص
blacklists U صورت اشخاص بدحساب
to suck eggs U اشخاص ازموده ترازخودراپنددادن
criss-crossing U امضای اشخاص بیسواد
adhominem U حمله یا اعتراض به اشخاص
criss-crossed U امضای اشخاص بیسواد
dog paddle U شنای اشخاص مبتدی
panel U صورت اسامی اشخاص
criss-crosses U امضای اشخاص بیسواد
through the grapevine <idiom> U از اشخاص دیگری پرسیدن
offences against persons U جرائم بر علیه اشخاص
blacklisting U صورت اشخاص بدحساب
withindoors U اشخاص داخل منزل
panels U صورت اسامی اشخاص
blacklisted U صورت اشخاص بدحساب
criss-cross U امضای اشخاص بیسواد
blacklist U صورت اشخاص بدحساب
inter alia U میان اشخاص دیگر
play off <idiom> U رفتار مختلف با اشخاص
high-powered U مرکب از اشخاص بلندپایه و قدرتمند
subjects of international law U اشخاص حقوق بین الملل
interested parties U اشخاص ذی نفع یا علاقه مند
sucker list <idiom> U لیستی از اشخاص ساده لوح
lonely hearts U اشخاص مجرد و خواهان مصاحب
common touch U استعدادایجاد حس همدردی وتعاون در اشخاص
he is not of that type U ازان قبیل اشخاص نیست
One must not judge by appearances . U بظاهر اشخاص نباید قضاوت کرد
round up U جمع اوری اشیا یا اشخاص پراکنده
intelligentsia U اشخاص با هوش و خردمند طبقه روشنفکر
dais U سکوب مخصوص جلوس اشخاص برجسته
apportionment U تقسیم پولی بین اشخاص ذی نفع
anachronism U اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
damage U صدمهای که به اشیا ونه اشخاص وارد شود
acidosis U فساد خون در اشخاص مبتلا به بیماری قند
mixed laws U قوانین مربوط به اشخاص واموال economy mixed
anachronisms U اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
get one's own way <idiom> U اجبار اشخاص برای انجام هر کاری که تو میخواهی
covenantor U اجتماع اشخاص هم پیمان برای انجام کاری
bouncer U ماموری که درنمایش هاوغیره اشخاص اخلالگر راخارج میکند
bouncers U ماموری که درنمایش هاوغیره اشخاص اخلالگر راخارج میکند
camp follower U اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
infant U در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
camp followers U اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
personals U بندهایی از روزنامه که درباره اشخاص خصوصی نوشته میشود
infants U در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
credit union U موسسهای که به اشخاص کم درامد وام های کوچکی میدهد
emergencies U خیلی خیلی فوری
emergency U خیلی خیلی فوری
governess U زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
governesses U زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
character actors U هنرپیشهای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند
character actor هنرپیشه ای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند
jim dandy U ادم خیلی شیک چیز خیلی شیک
restricts U محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده
restricting U محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده
restrict U محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده
talent scout U کسیکه اشخاص لایق وذیفن رابرای کار مخصوصی کشف واستخدام کند
vampire U روح تبه کاران وجادوگران که شب هنگام ازقبربیرون امده و خون اشخاص رامیمکد
vampires U روح تبه کاران وجادوگران که شب هنگام ازقبربیرون امده و خون اشخاص رامیمکد
talent scouts U کسیکه اشخاص لایق وذیفن رابرای کار مخصوصی کشف واستخدام کند
feather bedding U مقصود حقوقی است که به اشخاص بی علاقه به کار یا کسانی که از کارمی دزدند پرداخت میشود
feather-bedding U مقصود حقوقی است که به اشخاص بی علاقه به کار یا کسانی که از کارمی دزدند پرداخت میشود
ether U مایع سبکی که ازتقطیر الکل و جوهرگوگردبدست میایدو برای بیهوش کردن اشخاص بکارمی رود
utilitarianism U بر اساس این مکتب معیار سنجش همه چیزحداکثر خوبی و فایده برای حداکثر تعداد اشخاص است
parting salute U سلام نظامی با توپ و غیره برای عزیمت اشخاص سلام بدرقه
pork barrel U برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
in large quantities U خیلی خیلی
dammit U خیلی
copious U خیلی
dumpiness U خیلی
far and away U خیلی
not a few U خیلی ها
routh U خیلی
damn U خیلی
ten U خیلی
highly U خیلی
to a large extent U خیلی
many U خیلی
very little U خیلی کم
villainous U خیلی بد
abysmal <adj.> U خیلی بد
for long U خیلی
very U خیلی
really sick U خیلی محشر
wicked <adj.> U خیلی خوب
I spoke my mind. U من خیلی رک گفتم.
much was said U خیلی حرفهازده شد
much worse U خیلی بدتر
sick [British E] <adj.> U خیلی خوب
cool <adj.> U خیلی خوب
overstrung U خیلی حساس
awesome <adj.> U خیلی خوب
great <adj.> U خیلی خوب
oftentimes U خیلی اوقات
of vital importance U خیلی ضروری
many people U خیلی از مردم
Many thanks! U خیلی ممنون!
really wicked U خیلی محشر
hand in glove U خیلی نزدیک
hand in glove U خیلی صمیمی
often <adv.> U خیلی از اوقات
oft [archaic, literary] <adv.> U خیلی از اوقات
on any number of occasions <adv.> U خیلی از اوقات
hand and glove U خیلی نزدیک
regularly [often] <adv.> U خیلی از اوقات
hand and glove U خیلی صمیمی
costs and arm and a leg <idiom> U خیلی گرونه
giantess U زن خیلی قدبلند
many times <adv.> U خیلی از اوقات
frequently <adv.> U خیلی از اوقات
a lot of times <adv.> U خیلی از اوقات
lily white U خیلی سفید
level best U خیلی خوب
level best U خیلی عالی
it is very easily done U خیلی به اسانی
in no time U خیلی زود
immensurable U خیلی قدیم
iam in bad U خیلی محتاجم
lower most U خیلی پست تر
number one U خیلی خوب
toploftiness U خیلی متکبر
tickled pink <idiom> U خیلی شادوخوشحال
to spread like wildfire U خیلی زودمنتشرشدن
too bad <idiom> U خیلی بد ،غم انگیز
to pieces <idiom> U خیلی زیاده
thank you very much U خیلی متشکرم
swith U خیلی عظیم
superrabundant U خیلی زیاد
subminiature U خیلی کوچک
in cold blood <idiom> U خیلی خونسرد
in seventh heaven <idiom> U خیلی خوشحال
ultraconservative U خیلی محتاط
skin and bones <idiom> U خیلی لاغر
She is very pretentious. U خیلی ادعادارد
(a) snap <idiom> U خیلی ساده
I had an awful time . U به من خیلی بد گذشت
He is a loose card . U خیلی ول است
(go over with a) fine-toothed comb <idiom> U خیلی بادقت
flying high <idiom> U خیلی شادوشنگول
bone dry U خیلی خشک
get up the nerve <idiom> U خیلی شلوغ
hit bottom <idiom> U خیلی پست
(as) old as the hills <idiom> U خیلی قدیمی
very light U خیلی سبک
mad as a hornet <idiom> U خیلی عصبانی
not so hot <idiom> U نه خیلی خوب
primely U خیلی خوب
To take with a pinch of salt. U خیلی جدی نگرفتن
once in the blue moon U خیلی بندرت
precisian U خیلی دقیق
pixilated U خیلی حساس
raff U خیلی زیاد
ritzy U خیلی شیک
Nothing more, thanks. خیلی متشکرم.
span new U خیلی تازه
too tough U خیلی سفت
skinless U خیلی حساس
senseful U خیلی حساس
sappy U خیلی احساساتی
rotundily U چاقی خیلی
pianissmo U خیلی نرم
often U خیلی اوقات
highest U خیلی بزرگ
as good as U خیلی خوب
as stiff as a poker U خیلی خشک
Neanderthal U خیلی کهنه
at most U خیلی باشد
precipitate U خیلی سریع
before you can say knife U خیلی زود
benedicite U خیلی خوب
confidential U خیلی محرمانه
high U خیلی بزرگ
raucous U خیلی نامرتب
goody goody U خیلی خوب
pluperfect U خیلی عالی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com