Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
common good
U
خیر عمومی یا صلاح همگانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
public
U
آزاد برای استفاده همگانی , ساخته شده برای استفاده همگانی
own best interest
U
صلاح
to deesm a
U
صلاح دانستن
It is not advisable . It is inexpedient.
U
صلاح نیست
inadvisable
U
دور از صلاح مضر
in one's best interest
U
به صلاح خود شخصی
inadvisably
U
بدون اینکه صلاح باشد
general quarters
U
اماده باش عمومی دریایی محلهای سکونت عمومی
introducing
U
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduce
U
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduced
U
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduces
U
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
I know best where my interests lie.
U
صلاح کارم را خودم بهتر می دانم
common hardware
U
ابزار و الات عمومی سخت ابزارهای عمومی
it is impolitic reply so soon
U
صلاح نیست به این زودی پاسخ داده شود
general porpose
U
کارهای عمومی مصارف عمومی
general orders
U
دستورات عمومی دستورالعملهای عمومی
generable
U
همگانی
wall-to-wall
U
همگانی
general
U
همگانی
generals
U
همگانی
universal
U
همگانی
communal
U
همگانی
plenums
U
همگانی
plenum
U
همگانی
nonquota
U
همگانی
public
U
همگانی
communally
U
همگانی
universal symbol
U
نماد همگانی
mass education
U
اموزش همگانی
universal complex
U
عقده همگانی
hecatomb
U
قربانی همگانی
long house
U
ماوای همگانی
general
U
جامع همگانی
universal trait
U
صفت همگانی
universalization
U
همگانی سازی
pissoir
U
شاشگاه همگانی
agora
U
همایشگاه همگانی
public
U
همگانی ملی
public instractions
U
تعلیمات همگانی
utility
U
صنایع همگانی
latrine
U
ابریز همگانی
mass media
U
رسانههای همگانی
semipublic
U
نیمه همگانی
holocaust
U
کشتار همگانی
public health
U
بهداشت همگانی
generals
U
جامع همگانی
cross examination
U
بازجویی همگانی
public building
U
بنای همگانی
family check
U
کیش همگانی
holocausts
U
کشتار همگانی
pissoir
U
ابریزگاه همگانی
holocaust
U
اتش سوزی همگانی
public domain software
U
نرم افزارعمومی یا همگانی
holocausts
U
اتش سوزی همگانی
public traffic
U
رفت و امد همگانی
land sturm
U
نام نویسی همگانی
socialized medicine
U
بیمه پزشکی همگانی
pogroms
U
ازار وکشتار همگانی
public domain software
U
نرم افزار همگانی
pogrom
U
ازار وکشتار همگانی
public works
U
کارهای ساختمانی همگانی
cafeteria messing
U
ناهار خوری همگانی
adjudicate
U
تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicated
U
تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicating
U
تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicates
U
تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
sanitarian
U
کارشناس بهداشتی جانبدار بهداشت همگانی
social security
U
بیمه وبازنشستگی همگانی تامین اجتماعی
indignation meeting
U
مجمع برای افهارتنفریا خشم همگانی
i advised him to go there
U
به صلاح او دانستم که برود مصلحت دیدم که برود
gymnopaedic
U
درباب رقص هایی گفته میشدکه بچههای برهنه درجشنهای همگانی می
consolidated dining facility
U
تاسیسات غذاخوری عمومی مجتمع غذاخوری عمومی
telpak
U
سرویسی که توسط شرکتهای همگانی مخابراتی برای اجاره کانالهای با پهنای باندزیاد بین دو یا چندین نقطه ارائه می گردد
community property
U
اموال مشترک زن وشوهر اموال همگانی
common carrier
U
موسسه حمل و نقل عمومی شرکت حمل و نقل عمومی متصدی حمل و نقل
common control
U
کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
overt
U
عمومی
popular
U
عمومی
generic
U
عمومی
common user
U
عمومی
outline
U
خط عمومی
wide
U
عمومی
wider
U
عمومی
widest
U
عمومی
oecumenical
U
عمومی
rife
U
عمومی
hackneyed
U
عمومی
general porpose
U
عمومی
ecumenic
U
عمومی
common
U
:عمومی
commoners
U
عمومی
commonest
U
:عمومی
generals
U
عمومی
general
U
عمومی
commonest
U
عمومی
the public voice
U
عمومی
outlining
U
خط عمومی
outlines
U
خط عمومی
universal
U
عمومی
common
U
عمومی
commoners
U
:عمومی
public
U
عمومی
outlined
U
خط عمومی
general allotment
U
اختصاصات عمومی
folkway
U
طرزفکر عمومی
GHQ
U
ستاد عمومی
general amnesty
U
عفو عمومی
general act
U
سند عمومی
general assembly
U
مجمع عمومی
general cargo
U
بار عمومی
general education
U
اموزش عمومی
general depot
U
امادگاه عمومی
general depot
U
انبار عمومی
general factor
U
عامل عمومی
general grant
U
کمک عمومی
general intelligence
U
هوش عمومی
general meeting
U
گردهمایی عمومی
general meeting
U
جلسه عمومی
general meeting
U
مجمع عمومی
general requirements
U
نیازهای عمومی
general message
U
پیام عمومی
general damage
U
خسارت عمومی
general concepts
U
تدبیر عمومی
general equilibrium
U
تعادل عمومی
general mobilization
U
بسیج عمومی
common grid
U
شبکه عمومی
common hardware
U
قطعات عمومی
common items
U
قطعات عمومی
common labour
U
کارگر عمومی
cameralistic science
U
مالیه عمومی
central war
U
جنگ عمومی
checkup
U
معاینه عمومی
collective call sign
U
معرف عمومی
baths
U
استخر عمومی
common language
U
زبان عمومی
common nuisance
U
اضرار عمومی
common parts
U
قطعات عمومی
encyclic
U
عمومی دوری
public baths
U
استخر عمومی
folkway
U
احساسات عمومی
fourth estate
U
مطبوعات عمومی
g/a
U
خسارت عمومی
bath-house
U
حمام عمومی
prosecture
U
وکیل عمومی
common purse
U
وجوه عمومی
common user
U
خدمات عمومی
common user items
U
اقلام عمومی
comulative action
U
اثر عمومی
consolidated annuities
U
دیون عمومی
public deposits
U
سپردههای عمومی
counsel for the crown
U
وکیل عمومی
general ability
U
توانایی عمومی
suffrage universal
U
حق رای عمومی
records depository
U
بایگانی عمومی
public library
U
کتابخانه عمومی
public law
U
حقوق عمومی
public interest
U
نفع عمومی
public interest
U
منافع عمومی
social good
U
کالاهای عمومی
public institutions
U
موسسات عمومی
public information
U
اطلاعات عمومی
public image
U
تصور عمومی
state property
U
اموال عمومی
public goods
U
کالاهای عمومی
public finance
U
مالیه عمومی
public facilities
U
تسهیلات عمومی
public expenditures
U
مخارج عمومی
public domain
U
خط مشی عمومی
public decency
U
عفت عمومی
public network
U
شبکه عمومی
public order
U
نظم عمومی
quasi public
U
نیمه عمومی
public warehouse
U
انبار عمومی
public utilities
U
تسهیلات عمومی
respublica
U
رفاه عمومی
public services
U
خدمات عمومی
public servant
U
مستخدم عمومی
rule of thumb
U
قانون عمومی
public property
U
مال عمومی
public policy
U
سیاست عمومی
public place
U
مکان عمومی
public place
U
محل عمومی
public ownership
U
مالکیت عمومی
public debt
U
قرضه عمومی
public cost
U
هزینه عمومی
general tariff
U
تعرفه عمومی
general support
U
پشتیبانی عمومی
general supplies
U
اماد عمومی
general supplies
U
تدارکات عمومی
general stock
U
سهام عمومی
general staff
U
ستاد عمومی
general reserve
U
احتیاط عمومی
general relativity
U
نسبیت عمومی
general register
U
ثبات عمومی
general quarters
U
اسایشگاههای عمومی
general psychology
U
روانشناسی عمومی
general plan
U
نقشه عمومی
general paresis
U
فلج عمومی
general paralysis
U
فلج عمومی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com