English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
You neednt worry . Dont bother your head. U خیالت راحت باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
visualization U تبدیل اعداد یا داده به صورت گرافیکی که راحت تر قابل فهم باشد
I wI'll show you! Who do you think you are ?I know how to handle (treat) people like you ! U خیال کردی! خیالت رسیده ! ( درمقام تهدید )
MMI U سخت افزار و نرم افزار طراحی شده برای اینکه کاربر راحت تر با ماشین ارتباط داشته باشد
a closed mouth catches no flies <proverb> U تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine U مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
hotter U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
escutcheon U سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
hotbed U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbeds U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
imperfect competition U حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
open back U [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
tranquillity U راحت
easing U راحت
eases U راحت
eased U راحت
ease U راحت
cushy U راحت
cushiest U راحت
home like U راحت
homelike U راحت
cozy U راحت
cosiness U راحت
cosey U راحت
comfortable U راحت
cushier U راحت
tranquility U راحت
comfort U راحت
comforted U راحت
cosier U راحت
cosies U راحت
coziest U راحت
cozier U راحت
cosy U راحت
cosiest U راحت
beforehand U راحت
comforting U راحت
cozies U راحت
comforts U راحت
cuddly U راحت
placid U راحت
convenient U راحت
snug U راحت
lapheld U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
laptop U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
lay on your oars U راحت باش
light handed U اسان راحت
breaks U راحت باش
to be at ease U راحت نبودن
stand easy U در جا راحت باش
break U راحت باش
to lie down U راحت کردن
set at ease U راحت کردن
parade rest U راحت باش
to send to glory U راحت کردن
to set at ease U راحت کردن
easy chairs U صندلی راحت
bed of roses U وضع راحت
commodiously U بطور راحت
easy chair U صندلی راحت
indolence U راحت طلبی
relieving U راحت کردن
relieves U راحت کردن
relieve U راحت کردن
snug U راحت واسوده
straightest U راحت مرتب
straighter U راحت مرتب
straight U راحت مرتب
couthie U راحت ومطبوع
cozily U بطور راحت
aforehand U اماده راحت
easy circumstances U زندگی راحت
Relax! U راحت باش!
accomodating U راحت موافق
show up <idiom> U راحت دیدن
rests U راحت باش
rest U راحت باش
sportswear U لباس راحت
to take one's rest U راحت کردن
well U راحت بسیارخوب
wells U راحت بسیارخوب
wellŠsuppose it is so U خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
easygoing <adj.> U راحت [آسان گیر]
accommodatingly U بطور موافق راحت
easy-going <adj.> U راحت [آسان گیر]
eases U اسودگی راحت کردن
eased U اسودگی راحت کردن
ease U اسودگی راحت کردن
snugly U بطور دنج یا راحت
jettisons U از شر چیزی راحت شدن
jettisoning U از شر چیزی راحت شدن
jettisoned U از شر چیزی راحت شدن
cuddle U در بستر راحت غنودن
cuddled U در بستر راحت غنودن
cuddles U در بستر راحت غنودن
cuddling U در بستر راحت غنودن
easy <adj.> U راحت [آسان گیر]
I'm uneasy about it. U من باهاش راحت نیستم.
relaxed <adj.> U راحت [آسان گیر]
jettison U از شر چیزی راحت شدن
leave alone <idiom> U راحت گذاشتن (شخصی)
fall up U در جا راحت باش کردن
humane killer U تپانچه راحت کشی
dismass U به راحت باش رفتن
easing U اسودگی راحت کردن
stand easy U در جا راحت باش بایستید
Please make yourself comfortable. U لطفا" راحت باشید
to take one's ease U راحت شدن یا بودن
With an easy mind (conscience). U با خیال (وجدان ) راحت
well lodged U دارای منزل راحت
halt U راحت باش کردن
halts U راحت باش کردن
halted U راحت باش کردن
cosily U بطور راحت بطورگرم ونرم
coil up U تجمع ستون در راحت باش
To set someones mind at ease. U خیال کسی را راحت کردن
to sleep sound U خواب راحت یاسنگین رفتن
alights U راحت کردن تخفیف دادن
out of one's hair <idiom> U ازشر کسی راحت شدن
lope U چهارنعل طبیعی و راحت اسب
homey U راحت واسوده خانه دار
loped U چهارنعل طبیعی و راحت اسب
fall up U درجا راحت باش بر هم زدن صف
lopes U چهارنعل طبیعی و راحت اسب
alighting U راحت کردن تخفیف دادن
alighted U راحت کردن تخفیف دادن
alight U راحت کردن تخفیف دادن
loping U چهارنعل طبیعی و راحت اسب
easement U راحت شدن از درد منزل
Zel-i Sultan vase U طرح گلدان ظل السلطان [این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
karachoph design U لچک ترنج کاراچف [این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
end in itself <idiom> U مکان کافی برای راحت بودن
Dont stand on ceremony. U تشریفات را بگذار کنار ( راحت باش )
I feel relieved because of that issue! U خیال من را از این بابت راحت کردی!
pipe down U راحت باش دادن ساکت شدن
to sleep like a baby <idiom> U مثل نوزاد راحت و بی دغدغه خوابیدن
burke U بطوراهسته وغیر مستقیم از شرکسی راحت شدن
on easy street <idiom> U پول کافی برای زندگی راحت داشتن
This car can hold 6 persons comefortably. U دراین اتوموبیل راحت 6 نفر راجامی گیرند
lethal chamber U اطاق ویژه برای راحت کشتن جانوران
She is comfortably off. U ازنظرمالی راحت است ( تأمین مالی دارد )
give someone enough rope and they will hang themself <idiom> U به کسی طناب بدی تا راحت خودش دار بزند
no joy without a U نوش بانیش است راحت محض میسرنشودنیست به صامی
Please be (feel ) at home . Please make yourself at home . U اینجا را منزل خودتان بدانید ( راحت باشید و تعارف نکنید )
flagging U قرار دادن یک نشانگر در یک موضوع تا بعداگ راحت پیدا شود
The hotel was home from home . U هتل مثل منزل خودمان بود ( راحت وکم تشریفات )
charge U عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charges U عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
rool crush U اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
When we get this project off the ground we can relax. U وقتی این پروژه پا بگیرد و با موفقیت شروع شود، دیگر خیالمان راحت است.
cobb doglas production function U ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
users U زبان برنامه نویسی سطح بالا که بیان راحت برخی مشکلات و توابع را فراهم میکند
user U زبان برنامه نویسی سطح بالا که بیان راحت برخی مشکلات و توابع را فراهم میکند
Gezellig <adj.> U دنج دلپذیر راحت. اشاره ضمنی به زمانی که با عزیزان بعد از چند وقت دوری میگذرانید.
suitcase U نشانهای که حاوی نوشتار صفحه نمایش است و امکان نصب راحت نوشتارها روی سیستم را می دهند
managers U نرم افزار انتهایی مط لوب برای کاربر که امکان دستیابی راحت به دستورات سیستم عامل میدهد
manager U نرم افزار انتهایی مط لوب برای کاربر که امکان دستیابی راحت به دستورات سیستم عامل میدهد
suitcases U نشانهای که حاوی نوشتار صفحه نمایش است و امکان نصب راحت نوشتارها روی سیستم را می دهند
shaggy ugs U فرش های با پرز بلند [این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
denial U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denials U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
conveniency U راحت- اسایش- راه دست-اسوده- وسیله اسایش یاراحت- مستراح
relax U تمدد اعصاب کردن راحت کردن
relaxing U تمدد اعصاب کردن راحت کردن
relaxes U تمدد اعصاب کردن راحت کردن
armistise U متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
gini coefficient U شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
lightens U سبکبار کردن راحت کردن
lightening U سبکبار کردن راحت کردن
lightened U سبکبار کردن راحت کردن
lighten U سبکبار کردن راحت کردن
tracings U تابع برنامه گرافیکی یک تصویر bitmap می گیرد و پردازش میکند تا لبههای آنرا پیدا کند و آنها را به یک تصویر با خط عمودی تبدیل کند که راحت تر اجرا شود
tracing U تابع برنامه گرافیکی یک تصویر bitmap می گیرد و پردازش میکند تا لبههای آنرا پیدا کند و آنها را به یک تصویر با خط عمودی تبدیل کند که راحت تر اجرا شود
admissibleness U باشد
Benedictine U باشد
Benedictines U باشد
some one or other U هر کس باشد
any old thing U هر چه باشد
at the owner's risk U باشد
reflexively U باشد
admissibly U باشد
incomplete flower U کم باشد
custom's declaration U باشد
whoso U هر شخصی که باشد
at most U خیلی باشد
whencesoever U از هرجا که باشد
worksheet U ی داشته باشد
coute que coute U بهربهاکه باشد
quantum sufficit U چندان که بس باشد
if he be U اگر او باشد
stet U بگذارید باشد
if any U اگر باشد
whosoever U هر شخصی که باشد
hydroxide U داشته باشد
keep your peck up U دل داشته باشد
be it so U چنین باشد
beit so U چنین باشد
over crowding U بیشتر باشد
let it remain as it is U بگذارید باشد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com