English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
stump U خپله کوتاه قد
stumped U خپله کوتاه قد
stumping U خپله کوتاه قد
stumps U خپله کوتاه قد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
knurl U خپله
squab U خپله
chubby U خپله
squatty U خپله
chows U سگ خپله
rotund U خپله
stumpy U خپله
dumpy U خپله
podgy U خپله
pudgy U خپله
chow U سگ خپله
chunky U خپله وچاق
chubbiness U خپله بودن
roly-poly U ادم خپله
punchinello U ادم خپله
roly poly U ادم خپله
cockalorum U ادم خپله و لافزن
butterball U شخص خپله و چاق
lobs U گوشت الو ادم خپله وسنگین
lobbing U گوشت الو ادم خپله وسنگین
lobbed U گوشت الو ادم خپله وسنگین
lob U گوشت الو ادم خپله وسنگین
pyknic U دارای شکم بزرگ واندام خپله
pycnic U دارای شکم بزرگ واندام خپله
blast U منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
short lunge U نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
blasts U منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
pantywaist U شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
shorthorn U جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
short quard U سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
hurdle step U جهش کوتاه روی یک پا پیش از شیرجه جهش کوتاه پیش از پریدن از روی خرک
linter U ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
bas relif U کوتاه
miniatures U کوتاه
pygmy U کوتاه
succinct U کوتاه
dumpy U کوتاه
pygmies U قد کوتاه
stunting U کوتاه
of short duration U کوتاه
scut U دم کوتاه
pygmy U قد کوتاه
synoptic U کوتاه
little U کوتاه
pigmy U کوتاه
pigmy U قد کوتاه
short U کوتاه
low U کوتاه
miniature U کوتاه
dwarfish U کوتاه
stunts U کوتاه
stunt U کوتاه
succinct <adj.> U کوتاه
down U کوتاه
stockier U کوتاه
shortest U کوتاه
concise U کوتاه
curt <adj.> U کوتاه
curtal U کوتاه
concise <adj.> U کوتاه
fleeting <adj.> U کوتاه
short <adj.> U کوتاه
stockiest U کوتاه
stocky U کوتاه
shorter U کوتاه
pigmies U کوتاه
liliputian U قد کوتاه
pigmies U قد کوتاه
puny U قد کوتاه
pygmies U کوتاه
correption U کوتاه کردن
cut off U کوتاه کردن
term paper U رساله کوتاه
detruncate U کوتاه کردن
by pass U اتصال کوتاه
cutty sark U دامن کوتاه
detruncation U کوتاه شدگی
britches U شلوار کوتاه
conte U داستان کوتاه
unabridged U کوتاه نشده
basso relief U برجسته کوتاه
bunny hop U پرش کوتاه
laconic U کوتاه موجز
brachydactyly U کوتاه انگشتی
an incomprehensive report U گزارش کوتاه
abridge U کوتاه کردن
breeks U شلوار کوتاه
chip shot U ضربه کوتاه
chitchat U صحبت کوتاه
chiton U قبای کوتاه
coatee U دامن کوتاه
short blast U سوت کوتاه
apophthegm U گفتار لب و کوتاه
lie down U استراحت کوتاه
lie-down U استراحت کوتاه
stag U کوتاه کردن
stags U کوتاه کردن
bas relief U برجسته کوتاه
bas-relief U برجسته کوتاه
bas-reliefs U برجسته کوتاه
aphorism U سخن کوتاه
aphorisms U سخن کوتاه
low U کوتاه دون
scurrying U مسابقه کوتاه
scurry U مسابقه کوتاه
scurries U مسابقه کوتاه
truncated U کوتاه کردن
truncates U کوتاه کردن
truncating U کوتاه کردن
clipping U کوتاه کردن
scurried U مسابقه کوتاه
abbreviated U کوتاه شده
shortening U کوتاه شدگی
short-haul U خط سیر کوتاه
short-circuit U اتصال کوتاه
short-circuits U اتصال کوتاه
shuffle U گام کوتاه
shuffled U گام کوتاه
shuffles U گام کوتاه
shuffling U گام کوتاه
short stories U داستان کوتاه
short story داستان کوتاه
novelette U داستان کوتاه
short haul U خط سیر کوتاه
short-wave U موج کوتاه
short wave U موج کوتاه
poop U صدای کوتاه
poops U صدای کوتاه
pigmies U ادم کوتاه قد
pygmies U ادم کوتاه قد
pygmy U ادم کوتاه قد
curt U کوتاه ومختصر
idyll U چکامه کوتاه
idyll U قصیده کوتاه
idylls U چکامه کوتاه
idylls U قصیده کوتاه
novelettes U داستان کوتاه
spontoon U نیزه کوتاه
short-list U فهرست کوتاه
short-listed U فهرست کوتاه
short-listing U فهرست کوتاه
short-lists U فهرست کوتاه
tutu U دامن کوتاه
tutus U دامن کوتاه
To back down . U کوتاه آمدن
drop in <idiom> U دیدار کوتاه
mini-skirts U دامن کوتاه
mini-skirt U دامن کوتاه
wool of short staple U پشم نخ کوتاه
steep taper U مخروط کوتاه
stichomythia U مکالمات کوتاه
strop U طناب کوتاه
to cut short U کوتاه کردن
to fall short U کوتاه امدن
to look in U کوتاه کردن
truncation U کوتاه سازی
tunicle U لباس کوتاه
undersize U اندازه کوتاه
vamp U جوراب کوتاه
whiffet U سوت یا پف کوتاه
in the short run U در کوتاه مدت
briefly <adv.> U بصورت کوتاه
compendiously <adv.> U بصورت کوتاه
simply stated U به بیان کوتاه
brief description U شرح کوتاه
corner-brace U حایل کوتاه
dwarf gallery U دالان کوتاه
curtly <adv.> U بصورت کوتاه
draw in U کوتاه شدن
knurly U کوتاه قد کوتوله
let us be brief U کوتاه کنیم
line to line fault U اتصال کوتاه خط به خط
lop sided U کوتاه و بلند
low frequency wave U موج کوتاه
mackinaw U کت کوتاه و سنگین
manakin U ادم کوتاه قد
manikin U ادم کوتاه قد
morello U گیلاس دم کوتاه
narrow minded U کوتاه نظر
novelet U داستان کوتاه
jog trot U یورتمه کوتاه
intrim U کوتاه مدت
idyl U قصیده کوتاه
easy term U کوتاه مدت
epigrammatical U کوتاه ونیشدار
escopet U قرابینه کوتاه
escopette U قرابینه کوتاه
fubsy U کوتاه وکلفت
gnomical U کوتاه لب نویس
half pint U کوتاه تر از مقدارمتوسط
half timber U الوار کوتاه
hare sighted U کوتاه بین
hide bound U کوتاه فکر
idyl U چکامه کوتاه
novella U رمان کوتاه
one track U کوتاه فکر
short service line U خط سرویس کوتاه
short shunt U شنت کوتاه
short splice U پیوند کوتاه
short term U کوتاه مدت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com