Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
coated chippings
U
خورده سنگهای قیراندود شدهای که در سطح جاده پخش میشوند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pneumatolysis
U
تاثیر بخار گرم ومایعات وفشار درتشکیل سنگهای معدنی واقع در مجاورت سنگهای اذرین
tarry
U
قیراندود
tarrying
U
قیراندود
pitchy
U
قیراندود
tarries
U
قیراندود
tarried
U
قیراندود
smeared with tar
U
قیراندود
asphaltic felt
U
گونی قیراندود
bituminize
U
قیراندود کردن
bituminous felt
U
مشمع قیراندود
divided highway
[American E]
U
شاهراه چند خطی
[جاده رفت کاملا سوا از جاده آمد است]
underpass
U
مسیر جاده در زیر پل هوایی جاده زیرجاده دیگری
underpasses
U
مسیر جاده در زیر پل هوایی جاده زیرجاده دیگری
emerging traffic
U
جاده فرعی که از جاده اصلی بیرون آمده
oakum
U
الیاف قیراندود کنف مخصوص درزگیری
paracelling
U
کرباس قیراندود که مانند نوار به طنابی بپیچند
merging traffic
U
ادغام جاده فرعی به جاده اصلی
road screen
U
پوشش و استتار جاده پوشاندن جاده
going
U
وضع جاده زمین جاده
service road
U
جاده کناری جاده سرویس
sequestrator
U
کسی که چیز توقیف شدهای رابدست او میسپارند
foundationer
U
کسیکه ازدرامدبنگاه وقف شدهای زندگی میکند
to inlay a printed page
U
صفحه چاپ شدهای را در برگ بزرگتر و محکم تری نشاندن
grout curtain
U
لایه سیمانی تزریق شدهای که در زیر پی سد مانع تراوشات میگردد
meteorite
U
سنگهای اسمانی
precipitated rocks
U
سنگهای رسوبی
intrusive rocks
U
سنگهای نفوذی
precious stones
U
سنگهای گرانبها
uncomsolidated rocks
U
سنگهای ناهمجوش
pervious rocks
U
سنگهای نفوذپذیر
extrusive rocks
U
سنگهای خروجی
neutral rocks
U
سنگهای خنثی
moraine
U
سنگهای یخچالی
metamorphic rocks
U
سنگهای دگرگونه
metamorphic rocks
U
سنگهای دگرگون
effusive rocks
U
سنگهای خروجی
precipitated rocks
U
سنگهای ته نشست
volcanic
U
سنگهای اتشفشانی
meteorites
U
سنگهای اسمانی
hypabyssal rocks
U
سنگهای برمغاکی
impermeable rocks
U
سنگهای نفوذناپذیر
sedimentary rocks
U
سنگهای ته نشستی
pigeon milk
U
خوراک نیمه هضم شدهای که کبوترازچینه دان خوددراورده بجوجههای خودمیدهد
deferred expense
U
هزینههای پیش بینی شدهای که هنوز موعد پرداختشان نرسیده است
design maximum weight
U
حداکثر وزن محاسبه شدهای برای اعمال تنش به ساختمان هواپیما
rondel
U
سنگهای قیمتی مدورزینتی
lapidarian
U
وابسته به سنگهای قیمتی
lapidary
U
وابسته به سنگهای قیمتی
cut stone masonry
U
ساختمان با سنگهای تراشیده
interusive rocks
U
سنگهای بیرون زده
zone of rock flowage
U
منطقه سنگهای روان
igneous magma
U
سنگهای اذرین را بوجوداورده اند
check point
U
نقطه از پیش تعیین شدهای در سطح زمین برای کنترل حرکت رسانگرها یا پرتابه ها
backus naur form
U
قرارداد ثبت شدهای که برای توضیح نحو یک زبان برنامه نویسی استفاده میشود
crystallite
U
مواد بلورین سنگهای محترقه واتشفشانی
knockstone
U
کندهای که روی ان سنگهای معدنی راخردمیکنند
meteoritics
U
مبحث سنگهای سماوی شهاب شناسی
tessellate
U
بصورت سنگهای چهارگوش کوچک دراوردن
phonendoscope
U
شنیده میشوند
facet
U
سطوح کوچک جواهر و سنگهای قیمتی تراش
gabbro
U
نوعی صخره از دسته سنگهای محترقه و اتشفشانی
facets
U
سطوح کوچک جواهر و سنگهای قیمتی تراش
cromlech
U
ساختمان سنگهای ماقبل تاریخی بشکل تپه
glyptics
U
کنده کاری در روی سنگهای گران بها
viruses
U
امکان نرم افزاری که فایلهای قابل اجرا را بررسی میکند تا ببینند آیا ویروس شناخته شدهای
virus
U
امکان نرم افزاری که فایلهای قابل اجرا را بررسی میکند تا ببینند آیا ویروس شناخته شدهای
soft keys
U
کلیدهای روی صفحه کلید که می توانند دارای معنای تعریف شدهای توسط استفاده کننده باشند
copper smelting
U
استخراج مس از سنگهای معدن توسط حرارت ذوب وگداز مس
zone of rock fracture
U
ناحیهای از سنگ کره که دارای سنگهای شکافدار میباشد
plastic zone
U
منطقهای که در ان خاکها زیر و رو میشوند
boxes are made of wood
U
جعبه ها از چوب ساخته میشوند
blasting machine
U
دستگاهی که برای منفجرکردن سنگهای معدنی جهت استخراج انها
track clearer
U
جاده پاک کن جاده صاف کن راه صاف کن
road distance
U
مسافت روی جاده یا مسافت طی شده از جاده
avoirdupois
U
اشیاء و اجناسی که با توزین فروخته میشوند
alluvial deposit
U
موادیکه هنگام حرکت اب ته نشین میشوند
single
U
استفاده از اعدادی که در یک کلمه ذخیره میشوند
gopher
U
موش کیسه دار کارگر حفار واستخراج کننده سنگهای معدنی
plasmodium
U
نوعی از پلاسمودیدها که انگل یاختههای خون میشوند
bird's eye perspective
U
پرسپکتیو اجسامی که از نقاط دور دیده میشوند
pronominal adjective
صفتی که اگر موصوف آن را بیندازند ضمیر میشوند
normalizes
U
تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalising
U
تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalised
U
تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalises
U
تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalize
U
تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
hauls
U
همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
hauling
U
همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
hauled
U
همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
reversal
U
نیمی از سیکل نیروهایی که بصورت نوسانی وارد میشوند
phonoscope
U
التی که بدان سیمهای ادوات موسیقی ازموده میشوند
haul
U
همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
in love - engaged - married
U
عاشق . نامزد . متاهل
[مرحله هایی که تا ازدواج طی میشوند]
oxyhydrogen blowpipe
U
بوری زرگری که دران اکسیژن و ایدروژن با هم امیخته میشوند
reversals
U
نیمی از سیکل نیروهایی که بصورت نوسانی وارد میشوند
ballistic
U
مربوط بعلم حرکت اجسامی که درهوا پرتاپ میشوند
data link
U
راه اصلی که اطلاعات در ان بصورت دیجیتال منتقل میشوند
back plate
U
صفحه متحرکی که سیلندرچرخ و کفشکها روی ان سوار میشوند
periodicals
U
مجلاتی که بصورت دورهای ماهانه سه ماهه سالانه و ... منتشر میشوند
forlorn hope
U
دستهای که قبلا مامور حمله و بمباران جای محصوری میشوند
bulb root
U
وسیلهای که توسط ان تیغههای گردنده توربین به توپی متصل میشوند
herdic
U
کالسکهای که بدنه کوتاهی دارد واز عقب سوار ان میشوند
green manure
U
گیاهانی نظیر شبدرکه جهت تقویت زمین کشت میشوند
eft
U
سیستمی که در آن کامپیوتر ها برای ارسال و دریافت پول به بانک استفاده میشوند
windbreak
U
درختستان یابوته هایی که برای جلوگیری از وزش باد کاشته میشوند
windbreaks
U
درختستان یابوته هایی که برای جلوگیری از وزش باد کاشته میشوند
anchor block
U
بلوکهایی که جهت مهار کردن لوله هنگام نصب کار گذاشته میشوند
palatals
U
حروف لطعی یا حنکی حروفی که با گذاردن زبان بکام دهان تلفظ میشوند
zeeman
U
پدیدهای که در ان هر یک ازطیفهای خطی با عبور ازمیدان مغناطیسی به دو یاچند جزء تجزیه میشوند
black book
U
دفتر ثبت نام تبه کاران ومجرمین یاکسانی که از انجام عملی ممنوع میشوند
blended
U
شکل ایرودینامیکی که در ان اجزاء اصلی بدون هیچ خط یاحد و مرز مشخصی به یکدیگرمتصل میشوند
lift strut
U
پایه هایی که بار کششی حاصل از ایجاد نیروی برای بال را متحمل میشوند
presentationism
U
عقیده باینکه چیزهای واقعی هنگام درک در مغز انسان نمایش داده میشوند
lift wire
U
سیم هایی که بار کششی حاصل از ایجاد نیروی برای بال را متحمل میشوند
His sculptures blend into nature as if they belonged there.
U
مجسمه های او به طبیعت طوری آمیخته میشوند انگاری که آنها به آنجا تعلق دارند.
multipropellant
U
سوخت راکت متشکل از دو یاچند جزء که بصورت مجزا به محفظه احتراق وارد میشوند
stratus
U
لایه یکنواخت و یک شکلی ازابرهای کم ارتفاع وخاکستری رنگ که از سطح زمین بخوبی دیده میشوند
aluminum paste
U
تکههای بسیار کوچک الومینیوم که مانع برخورداشعه ماوراء بنفش خورشیدبه سطح جسم میشوند
compound bending
U
خمشی که دران لنگر پیچشی صفر بوده وتنشهای عمودی کششی وفشاری فاهر میشوند
defaulted
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
rondelle
U
جسم مدور سنگهای قیمتی مدور زینتی
continuous wave
U
امواج الکترومگنتیک که بدون فاصله تکرار میشوند ومعمولا دارای دامنه و طول موج و فرکانس ثابت میباشند
irriguous
U
اب خورده
little
U
خورده
it was eaten
U
خورده شد
eaten
U
خورده
contra rotating
U
دو یا چند ملخ یا شفت که درخلاف جهت هم روی محورمشترکی میچرخند و بدین ترتیب مانع اثر نیروهای پیچشی میشوند
curing
U
پروسهای که درطی ان بیشترلاستیکهای مصنوعی پلاستیکها و سوختهای جامدتغییر شکل داده و به ترکیباتی با وزن مولکولی بیشتر تبدیل میشوند
clift
U
ترک خورده
folded picture
U
تصویر تا خورده
crimpled
U
چوروک خورده
corrodible
U
خورده شدنی
kaput
U
کاملا شک ست خورده
puckery
U
چین خورده
plicated
U
چین خورده
carious
U
کرم خورده
jiggly
U
تکان خورده
eaten
U
خورده شده
on oath
U
قسم خورده
crossed out
U
قلم خورده
aggresive
U
خورده شده
fretted by rust
U
زنگ خورده
mussy
U
بهم خورده
hammer hard
U
چکش خورده
mildewy
U
باد خورده
distempered
U
بهم خورده
belly pinched
U
گرسنگی خورده
dehiscent
U
ترک خورده
dislocated
U
بهم خورده
cancelled
U
قلم خورده
patsy
U
فریب خورده
kinky
U
پیچ خورده
engrained
U
پینه خورده
kinky
U
گره خورده
butt welded
U
از سر جوش خورده
deluded
U
فریب خورده
moth eaten
U
بید خورده
moth-eaten
U
بید خورده
cleft
U
ترک خورده
clefts
U
ترک خورده
picked
U
کلنگ خورده
worm-eaten
U
کرم خورده
maggoty
U
کرم خورده
failures
U
شکست خورده
grubbier
U
کرم خورده
grubby
U
کرم خورده
vermiculate
U
کرم خورده
twisty
U
پیچ خورده
callous
U
پینه خورده
corrosion
U
خورده شدن
turkey
U
شکست خورده
turkeys
U
شکست خورده
craven
U
شکست خورده
wounds
U
پیچ خورده
failure
U
شکست خورده
brushed
U
شانه خورده
crackly
U
چین خورده
underdog
U
سگ شکست خورده
underdogs
U
سگ شکست خورده
writhen
U
تاب خورده
writhen
U
پیچ خورده
worm eaten
U
کرم خورده
thrawart
U
پیچ خورده
wounding
U
پیچ خورده
stickit
U
شکست خورده
starveling
U
گرسنگی خورده
symphsis
U
عضوجوش خورده
indisposed
U
بهم خورده
wound
U
پیچ خورده
stamped
U
تمبر خورده
messy
U
بهم خورده
conglomerate
U
به هم جوش خورده
teched
U
بهم خورده
conglomerates
U
به هم جوش خورده
withered
U
چروک خورده
grubbiest
U
کرم خورده
tetched
U
بهم خورده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com