Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 68 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
meal
U
خوراکی
meals
U
خوراکی
chow
U
خوراکی
chows
U
خوراکی
edible
U
خوراکی
cates
U
خوراکی
comestible
U
خوراکی
viands
U
خوراکی
eating
U
خوراکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
green vegetable
U
سبزی خوراکی
trophic level
U
تراز خوراکی
green meat
U
گیاه خوراکی
oyster
U
صدف خوراکی
oysters
U
صدف خوراکی
articles of food
U
موادغذایی یا خوراکی
strawberries
U
چلیک خوراکی
strawberry
U
چلیک خوراکی
mussles
U
صدف خوراکی
meadow mushroom
U
قارچ خوراکی معمولی
morel
U
قارچ مورکلای خوراکی
morelle
U
قارچ مورکلای خوراکی
periwig
U
نوعی صدف خوراکی
pinon
U
تخم خوراکی کاج
pinyon
U
تخم خوراکی کاج
potherb
U
سبزیهای معطر خوراکی
salmonberry
U
تمشک سرخ خوراکی
sego
U
پیاز خوراکی زنبق
roughage
U
مواد خوراکی زبر
turbot
U
ماهی پهن خوراکی
truffles
U
قارچ خوراکی دنبلان
truffle
U
قارچ خوراکی دنبلان
cero
U
نوعی ماهی خوراکی
champignon
U
نوعی قارچ خوراکی
larders
U
گنجه خوراک خوراکی
larder
U
گنجه خوراک خوراکی
sockeye
U
ماهی خوراکی ریزشمال کلمبیا
winkle
U
جابجا کردن حلزون خوراکی
porgee
U
ماهی خوراکی دندان دار
short order
U
خوراکی که زود مهیا میشود
shell bean
U
لوبیایی که مغز ان خوراکی است
spat
U
: حلزون خوراکی خیلی کوچک
root crop
U
محصولات دارای ریشههای خوراکی
winkles
U
جابجا کردن حلزون خوراکی
cantarellus
U
نوعی قارچ کوهی خوراکی
porgy
U
ماهی خوراکی دندان دار
greenling
U
نوعی ماهی خوراکی و گوشتخوار
root crops
U
محصولات دارای ریشههای خوراکی
gemma
U
نرم تن یا صدف گردکوچک خوراکی
burnt offerings
U
حیوان یا خوراکی که در معبد سوزانده میشد
burnt offering
U
حیوان یا خوراکی که در معبد سوزانده میشد
giblet
U
احشاء خوراکی مرغ خانگی وغیره
terrapins
U
لاک پشت خوراکی سواحل فلوریدا
geoduck
U
نوعی جانور نرم تن یاصدف خوراکی
terrapin
U
لاک پشت خوراکی سواحل فلوریدا
snapping turtle
U
لاک پشت بزرگ خوراکی ابزی
whiting
U
ماهی نرم باله خوراکی اروپایی
To decay . To go bad .
U
فاسد شدن ( مواد خوراکی وغیره )
white crappie
U
ماهی خوراکی نقره فام شمال امریکاcell
hasty pudding
U
خوراکی که با ارد وشیروکره وگوشت درست میکنند
shad
U
شاه ماهی خوراکی اروپا وشمال امریکا
timbale
U
خوراکی مرکب از گوشت ماهی وجوجه وپنیر وغیره
green turtle
U
لاک پشت دریایی که تخمها وگوشت ان خوراکی است
littleneck clam
U
نوزاد حلزون خوراکی که معمولا خام خورده میشود
pitting corrosion
U
سوراخهائی که در سطح بتن یا فلز در اثر خوردگی ایجاد میشود و به کرم خوراکی معروف است
clam
U
حلزون دوکپهای یا صدف خوراکی از جنس pecten گوشت صدف
clams
U
حلزون دوکپهای یا صدف خوراکی از جنس pecten گوشت صدف
pomfret
U
یکجور ماهی خوراکی دراقیانوس هندو اقیانوس ارام ماهی سیم دریایی
To go bad . To rot . To spoilt .
U
خراب شدن ( فاسد شدن مواد خوراکی )
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com