Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
jump into the lion's mouth
<idiom>
U
خود را توی دهان افعی انداختن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
slobbering
U
دهان را اب انداختن
slobber
U
دهان را اب انداختن
slobbered
U
دهان را اب انداختن
slobbers
U
دهان را اب انداختن
blurt
U
از دهان بیرون انداختن
throw to the wolves
<idiom>
U
به دهان گرگ انداختن
slaver
U
گلیز مالیدن بزاق از دهان ترشح کردن اب افتادن دهان
slaver
U
اب دهان اب دهان روان ساختن چاپلوسی کردن
rictus
U
گشادی دهان چاک دهان پرندگان
To pass the news by word of mouth .
U
خبری را در دهان به دهان پخش کردن
adders
U
افعی
adder
U
افعی
asp
U
افعی
vipers
U
افعی
viper
U
افعی
viperine
U
افعی وار
pythonic
U
افعی وار
pythonine
U
افعی وار
viperish
U
افعی وار
python
U
افعی غیبگو
pythons
U
افعی غیبگو
viperous
U
افعی وار
kiss of life
U
تنفس مصنوعی دهان به دهان
stomal
U
دهان دار وابسته به دهان
dropped
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
puff adder
U
یکجور افعی بزرگ افریقایی که چون برانگیخته شودتنش بادمیکند
expired air method
U
روش دهان به دهان method mouth to mouth :syn
bring down
U
به زمین انداختن حریف انداختن شکار
horrifying
U
بهراس انداختن به بیم انداختن
horrify
U
بهراس انداختن به بیم انداختن
jeopard
U
بخطر انداختن بمخاطره انداختن
horrifies
U
بهراس انداختن به بیم انداختن
horrified
U
بهراس انداختن به بیم انداختن
steer roping
U
کمند انداختن به گاو ونگهداشتن ناگهانی اسب برای انداختن گاو بزمین
slobbered
U
اب دهان
slobbers
U
اب دهان
polystomatous
U
دهان
mouthing
U
دهان
jibbed
U
دهان
unmuffle
U
دهان
mouths
U
دهان
saliva
U
اب دهان
spittle
U
اب دهان
gob
U
دهان
OS
U
دهان
polystome
U
دهان
gobs
U
دهان
mouthed
U
دهان
puss
U
دهان
astomatal
U
بی دهان
astomatous
U
بی دهان
mouth
U
دهان
potato box
U
دهان
slobber
U
اب دهان
jib
U
دهان
chops
U
دهان
jibs
U
دهان
jibbing
U
دهان
slobbering
U
اب دهان
stomatitis
U
ورم دهان
stomatology
U
دهان پزشکی
stomatic
U
شبیه دهان
stomatal
U
وابسته به دهان
stomatous
U
دهان دار
spit
U
اب دهان خدو
gag
U
دهان باز کن
mouthwashes
U
دهان شویه
scolded
U
ادم بد دهان
mouthwash
U
دهان شویه
mouth-watering
U
دهان آب انداز
scold
U
ادم بد دهان
reek
U
بخار دهان
reeked
U
بخار دهان
reeking
U
بخار دهان
reeks
U
بخار دهان
widemouthed
U
دهان باز
gagged
U
دهان باز کن
palates
U
سقف دهان
toho
U
دهان ببر
to shut up
U
دهان بستن
gagging
U
دهان باز کن
gags
U
دهان باز کن
scolds
U
ادم بد دهان
stomatal
U
دهان دار
spits
U
اب دهان خدو
neb
U
پوزه دهان
mouthy
U
دهان دار
microstomous
U
کوچک دهان
insalivate
U
اب دهان زدن به
gymnostomous
U
برهنه دهان
fomalhaut
U
دهان ماهی
throats
U
صدا دهان
oral
U
از راه دهان
cyclostomate
U
دهان گرد
orals
U
از راه دهان
astomatal
U
فاقد دهان
mouths
U
در دهان گذاشتن
stoma
U
شکاف دهان
openmouthed
U
دهان باز
mouth
U
در دهان گذاشتن
mouthed
U
در دهان گذاشتن
rictus
U
چاک دهان
mouthing
U
در دهان گذاشتن
cyclostomatous
U
دهان گرد
peroral
U
از راه دهان
halitosis
U
گند دهان
fetid
U
گند دهان
palate
U
سقف دهان
throat
U
صدا دهان
say a mouthful
<idiom>
U
حرف دهان پر کن
mum's the word
<idiom>
U
دهان قرص
let down
U
پایین انداختن انداختن
slobbered
U
اب دهان روان ساختن
slobbering
U
اب دهان روان ساختن
swearer
U
ادم بد دهان وفحاش
stomatogastric
U
وابسته به دهان ومعده
trap
U
نیرنگ فریب دهان
aboral
U
نقطه مقابل دهان
muzzled
U
دهان بند دهنه
spiracular
U
شبیه سوراخ دهان
sound off
U
مزه دهان کسیرافهمیدن
trap
U
دهان
[اصطلاح روزمره]
chops
U
دهان
[اصطلاح روزمره]
dry mouth syndrome
U
خشکی دهان
[پزشکی]
squiggle
U
در دهان قرقره کردن
squiggles
U
در دهان قرقره کردن
gag
U
دهان بند بستن
fetor oris
U
بدبویی دهان
[پزشکی]
gagged
U
دهان بند بستن
bad breath
U
بدبویی دهان
[پزشکی]
gagging
U
دهان بند بستن
halitosis
U
بدبویی دهان
[پزشکی]
gags
U
دهان بند بستن
dry mouth
U
خشکی دهان
[پزشکی]
to escape one's lips
U
از دهان کسی در رفتن
jaws
U
دهان
[اصطلاح روزمره]
maw
U
دهان
[اصطلاح روزمره]
mouthpart
U
زائده نزدیک دهان
mugs
U
ساده لوح دهان
spit
U
اب دهان پرتاب کردن
socket
کام
[سقف دهان]
spits
U
اب دهان پرتاب کردن
he has a loose tongue
U
دهان لقی دارد
hagfish
U
مارماهی دهان گرد
clump block
U
قرقره دهان گشاد
fullmouthed
U
دارای دهان کامل
fish fag
U
زن بدزبان یابد دهان
mug
U
ساده لوح دهان
mugged
U
ساده لوح دهان
orinasal
U
از دهان و بینی درامده
muzzling
U
دهان بند دهنه
slobbers
U
اب دهان روان ساختن
screw up
U
غنچه کردن دهان
mush
[British E]
U
دهان
[اصطلاح روزمره]
cake-hole
[British E]
U
دهان
[اصطلاح روزمره]
muzzle
U
دهان بند دهنه
Wellington
U
چکمه دهان گشاد
pie hole
[American E]
U
دهان
[اصطلاح روزمره]
bazoo
[American E]
U
دهان
[اصطلاح روزمره]
yap
[American E]
U
دهان
[اصطلاح روزمره]
paralysis of the face
U
لغو یا کجی دهان
muzzles
U
دهان بند دهنه
mugging
U
ساده لوح دهان
drools
U
اب از دهان تراوش شدن
fondant
U
شیرینی ای که در دهان اب میشود
ejaculate
U
از دهان بیرون پراندن
ejaculating
U
از دهان بیرون پراندن
ejaculated
U
از دهان بیرون پراندن
To muzzle the people.
U
دهان مردم را بستن
xerostomia
U
خشکی دهان
[پزشکی]
gob
[British E]
U
دهان
[اصطلاح روزمره]
ejaculates
U
از دهان بیرون پراندن
fondants
U
شیرینی ای که در دهان اب میشود
toadfish
U
ماهی دهان گشاددریایی
slobber
U
اب دهان روان ساختن
drooling
U
اب از دهان تراوش شدن
drooled
U
اب از دهان تراوش شدن
drool
U
اب از دهان تراوش شدن
stomatitis
U
ورم مخاط دهان ولثه
To sound someone out . To feel someones pulse .
U
مزه دهان کسی را فهمیدن
cyclostomate
U
وابسته به جانور دهان گرد
he did not open his lips
U
دهان نگشود سخن نگفت
gaping
U
نگاه خیره با دهان باز
a hand to mouth existence
<idiom>
U
دست به دهان زندگی کردن
living from hand to mouth
<idiom>
U
دست به دهان زندگی کردن
hand to mouth reaction
U
واکنش دست به دهان بردن
gape
U
نگاه خیره با دهان باز
cyclostomatous
U
وابسته به جانور دهان گرد
gapes
U
نگاه خیره با دهان باز
gaped
U
نگاه خیره با دهان باز
Hand, foot and mouth disease
[HFMD]
U
بیماری دست، پا و دهان
[پزشکی]
saliva test
U
ازمایش بزاق دهان اسب
aftertastes
U
اثر و طعم غذا در دهان
to gape
U
با خیره دهان باز کردن
aftertaste
U
اثر و طعم غذا در دهان
cyclostome
U
جانور از راسته دهان گردان
slobbers
U
تلفظ کلمات با جاری ساختن اب دهان
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com