English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 158 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bootstrap U خودراه اندازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
diving U اب اندازی
exspuition U تف اندازی
wrist wrestling U مچ اندازی
filling U اب اندازی
arm wrestling U مچ اندازی
fillings U اب اندازی
expectoration U تف اندازی
start up U راه اندازی
chrematistics U علم پس اندازی
abortions U بچه اندازی
abortion بچه اندازی
sputtering U بیرون اندازی
molt U پوست اندازی
leg pull U دست اندازی
lead work U جام اندازی
moulting U پوست اندازی
moulting U شاخ اندازی
gunfire U تیر اندازی
dockage U حق بار اندازی
basket dam U بندسله اندازی
cannonade U توپ اندازی
snash U دست اندازی
actuation U بکار اندازی
contortions U ازشکل اندازی
contortion U ازشکل اندازی
cannonry U توپ اندازی
triggering U راه اندازی
trapping U در تله اندازی
trapping U بدام اندازی
sortition U قرعه اندازی
starting U راه اندازی
shading U سایه اندازی
triggered U راه اندازی
postponements U تاخیر اندازی
postponement U تاخیر اندازی
sortition U پشک اندازی
gunshots U تیر اندازی
gunshot U تیر اندازی
encroachments U دست اندازی
encroachment U دست اندازی
glaziery U جام اندازی
inbreak U دست اندازی
boot U راه اندازی
launghing U براه اندازی
trap U در تله اندازی
ecdysis U پوست اندازی
lead work U شیشه اندازی
triggers U راه اندازی
trigger U راه اندازی
firing U توپ اندازی
extrajection U برون اندازی
ejection U بیرون اندازی
supersedure U تعویق اندازی
skish U مسابقه قلاب اندازی
igniter switch U کلید راه اندازی
shadow ball U تمرین گوی اندازی
self assertion U خودرا جلو اندازی
operating handle U دستگیره راه اندازی
reboot U راه اندازی مجدد
tournament casting U مسابقه قلاب اندازی
starting time U زمان راه اندازی
starting torque U کشتاور راه اندازی
to lay a wager U دست اندازی کردن
to load off U بار اندازی کردن
to set intrigues on foot U پشت سر هم اندازی کردن
upcast U بالا اندازی تاه کش
impinge U دست اندازی کردن
starting procese U فرایند راه اندازی
starting power U توانایی راه اندازی
starting position U وضعیت راه اندازی
soft start U راه اندازی نرم
start up disk U دیسک راه اندازی
start button U تکمه راه اندازی
encroach U دست اندازی کردن
starting current U جریان راه اندازی
starting lever U اهرم راه اندازی
starting motor U موتور راه اندازی
cockfight U جنگ اندازی خروس ها
encroach U دست اندازی کردن
encroached U دست اندازی کردن
reset U راه اندازی مجدد
resets U راه اندازی مجدد
driver U برنامه راه اندازی
drivers U برنامه راه اندازی
casting U روش قلاب اندازی
drainage U خشک اندازی فاضلاب
attemptable U قابل دست اندازی
cold boot U راه اندازی سرد
boot record U رکورد راه اندازی
encroaches U دست اندازی کردن
cockfights U جنگ اندازی خروس ها
starting power U قدرت راه اندازی
releasing mechanism U مکانیسم راه اندازی
boot U خود راه اندازی
ectuating switch U سوئیچ راه اندازی
gabion U سله اندازی گابیون
surf cast U قلاب اندازی از ساحل در موج
glazing U شیشه بری جام اندازی
cranking capacity of battery U فرفیت راه اندازی باتری
system reset U راه اندازی مجدد سیستم
starting winding U سیم پیچی راه اندازی
offhand position U حالت ایستاده در تیر اندازی
cold starting U راه اندازی در حالت سرد
master boot record U رکورد راه اندازی اصلی
device driver U برنامه راه اندازی دستگاه
innate releasing mechanism U مکانیسم راه اندازی فطری
drayage U هزینه بارگیری وبار اندازی
sagittary U سهمی وابسته به تیر اندازی
pie alley U مسیر اسان برای گوی اندازی
centrifugal starting switch U سوئیچ راه اندازی گریز ازمرکز
outfoxing U در حقه بازی وپشت هم اندازی جلوتربودن از
outfoxes U در حقه بازی وپشت هم اندازی جلوتربودن از
navy yard U محوطه مخصوص لنگر اندازی ناوگان
outfoxed U در حقه بازی وپشت هم اندازی جلوتربودن از
instant start lamp U لامپ با راه اندازی در حالت سرد
to bring a bout by intrigue U بدسیسه یا پشت هم اندازی فراهم کردن
hardware reset U باز راه اندازی سخت افزاری
grid current starting point U نقطه راه اندازی جریان شبکه
outfox U در حقه بازی وپشت هم اندازی جلوتربودن از
surfcasting rod U چوب ماهیگیری برای قلاب اندازی در موج
skips U ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
skipped U ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
dartboards U صفحه دایرهای هدف پیکان اندازی با 02 قسمت
dartboard U صفحه دایرهای هدف پیکان اندازی با 02 قسمت
servomechanism U مکانیسم خودکار جهت راه اندازی ماشین ها
skip U ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
offense U توپ اندازی وتلاش برای انداختن میله
to take a pot shot [pot shots] at somebody [something] U به کسی [چیزی] مثل دیوانه ها تیر اندازی کردن
gun-loop U [دهانه بیضی شکل در دیوار برای تیر اندازی]
sysop U فردی که تابلوی اعلانات الکترونیکی را راه اندازی میکند سیساپ
pyrography U نقشه اندازی روی چوب بوسیله سوزندان ان با داغ اهن
poker work U نقشه اندازی روی چوب بوسیله سوزندان ان با داغ اهن
air man U کشی که کارش بنحوی باپرواز تعمیر یا راه اندازی هواپیما مربوط میشود
practice plug U وسیله کوچک پلاستیکی یالاستیکی شبیه طعمه ولی بدون قلاب برای تمرین یامسابقه نخ اندازی
compressor bleed air U هوایی که از قسمت کمپرسورموتور توربینی برای جلوگیری از واماندگی و یابرای بکار اندازی بعضی متعلقات گرفته میشود
reset U سیگنال الکتریکی که سیستم رابه وضعیت اولیه برمی گرداندوقتی که روشن شده بودونیازبه راه اندازی مجدد دارد
resets U سیگنال الکتریکی که سیستم رابه وضعیت اولیه برمی گرداندوقتی که روشن شده بودونیازبه راه اندازی مجدد دارد
warm boot U فرایند فریب دادن کامپیوتر بااین تفکر که برق ان با وجودروشن بودن خاموش شده است راه اندازی گرم
seamer U توپ اندازی با طرز پرتاب توپ که در حرکت به سمت دیگری می پیچد
seam bowler U توپ اندازی با طرز پرتاب توپ که در حرکت به سمت دیگری می پیچد
swing bowler U توپ اندازی که از پرتاب توپ با حرکات قوسی اش استفاده میکند
To quibble and equivocate. U پشت هم اندازی کردن ( طفره رفتن ،دوپهلو صحبت کردن )
boot U اولین شیار دیسک راه اندازی روی فلاپی دیسک سازگار IBM
machined U کامپیوتری که حاوی کمترین کد ROM است تا سیستم را ازدیسک راه اندازی کند. هر زبان مورد نیاز باید جداگانه بار شود
machines U کامپیوتری که حاوی کمترین کد ROM است تا سیستم را ازدیسک راه اندازی کند. هر زبان مورد نیاز باید جداگانه بار شود
machine U کامپیوتری که حاوی کمترین کد ROM است تا سیستم را ازدیسک راه اندازی کند. هر زبان مورد نیاز باید جداگانه بار شود
icos U System OutputControl/Input مجموعه استانداردی از روالهای ورودی و خروخی که برای راه اندازی و کنترل فرایندورودی و خروجی طراحی شده است
kilim [glim] U گلیم [زیر اندازی ساده از پشم گوسفند یا بز که پرز نداشته و پود نما است و رنگ آمیزی و نقشه آن با استفاده از پودهای رنگی تعیین می شود.]
spin bowler U توپ اندازی که به توپ چرخش میدهد
startup disk U فلاپی دیسک که حاوی فایلهای تشخیص سیستم عامل است و در صورتی که دیسک خراب شود برای راه اندازی کامپیوتر استفاده میشود
extrusion U بیرون اندازی بیرون امدگی
darts U پیکان اندازی 2 نفره یا 4 نفره با 3 پیکان در هربار برای هر نفر از مسافت 8 یا 9 متر
cleaned U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleanest U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleans U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
clean U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
housekeeping U عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com