English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 57 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
instinctive U خودبخود غیر ارادی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
autotomic U متقاطع بطور خودبخود وابسته به تقسیم خودبخود
autotomous U متقاطع بطور خودبخود وابسته به تقسیم خودبخود
spontaneously U خودبخود
autonomic U خودبخود
automatically U خودبخود
autotomy U تقسیم خودبخود
spontaneous generation U پیدایش خودبخود
automatism U حرکت خودبخود
autotomize U تقسیم خودبخود کردن
autogenesis U تولید مثل خودبخود
autotroph U قابل تغذیه خودبخود
secundine naturam U بومی وار خودبخود
self reacting U خودبخود واکنش کننده
autotomize U انفصال خودبخود پیداکردن
self-starters U خودبخود شروع شونده
instinctively U بطور غیرارادی خودبخود
self-starter U خودبخود شروع شونده
autogenic U تولید شده بطور خودبخود
autogenous U تولید شده بطور خودبخود
self lubricating U خودبخود روغن کاری شونده
thermotaxis U تنظیم خودبخود حرارت در بدن دماواکنش
unprompted U ناشی از طیب خاطر خودبخود بی اختیار خودرو
volentary U ارادی
autonomic U ارادی
volitional U ارادی
volitionary U ارادی
wilfull U ارادی
arbitrary U ارادی
voluntary U ارادی
intentional U ارادی
voluntarism U فرضیه ارادی
unintentional U غیر ارادی
voluntary assignment U انتقال ارادی
voluntary movement U حرکت ارادی
voluntary unemployment U بیکاری ارادی
voluntarily U بطور ارادی
involuntary U غیر ارادی
automatic U غیر ارادی
automatics U غیر ارادی
reflex action U عمل غیر ارادی
autonomous U خودکاربطور غیر ارادی
volitive U حالت افعال ارادی
involuntary unemployment U بیکاری غیر ارادی
tics U حرکات غیر ارادی اندامها
autonomic <adj.> U خودکار [ارادی] [خود مختار]
involuntarily U بطورغیر ارادی یا غیر عمدی
knee-jerk U حرکت غیر ارادی زانو
blepherospasm U انقباض غیر ارادی پلک
tic U حرکات غیر ارادی اندامها
automatization U حرکت غیر ارادی حالت خودکار
cringe U چاپلوسانه فروتنی کردن انقباض غیر ارادی ماهیچه
cringes U چاپلوسانه فروتنی کردن انقباض غیر ارادی ماهیچه
cringing U چاپلوسانه فروتنی کردن انقباض غیر ارادی ماهیچه
cringed U چاپلوسانه فروتنی کردن انقباض غیر ارادی ماهیچه
poomse U نتیجه حرکت فکری ارادی باتوجه به ایستادن سرعت شتاب و نیروی اولیه
covered U گرفتن شمشیر به وضعی که شمشیر خودبخود در حمله حریف منحرف نشود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com