English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 78 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
wishful thinking U خواسته اندیشی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
right minded U درست اندیشی
policy U مصلحت اندیشی
forethought U دور اندیشی
idealism U خیال اندیشی
foresight U دور اندیشی
dogmatism U جزمی اندیشی
far sightedness U مال اندیشی
telepathy U دوهم اندیشی
policies U مصلحت اندیشی
foresight U مال اندیشی
ideation U خیال اندیشی
right-minded U درست اندیشی
self reflection U درون اندیشی
right mindedness U درست اندیشی
hyperpragia U زیاده اندیشی
obscurantism U تاریک اندیشی
magical thinking U جادویی اندیشی
long sightedness U دور اندیشی
provincialism U محلی اندیشی
forethought U مال اندیشی احتیاط
foreseeingly U از روی مال اندیشی
to take long views U دور اندیشی کردن
providently U از روی مال اندیشی
perspectives U مال اندیشی تجسم شی
perspective U مال اندیشی تجسم شی
improvidently U بدون مال اندیشی
prognosis U پیش بینی مال اندیشی
visionless U فاقد حس بینش ومال اندیشی
prognoses U پیش بینی مال اندیشی
afterthought U چاره اندیشی برای کاری پس از کردن آن
object of claim U خواسته
desires U خواسته
wants U خواسته ها
desideration U خواسته
wishing U خواسته
wanted U خواسته
want U خواسته
claims U خواسته
claiming U خواسته
claimed U خواسته
claim U خواسته
would U خواسته
wish U خواسته
wished U خواسته
wishes U خواسته
desirous U خواسته
desire U خواسته
desiring U خواسته
demanded <adj.> <past-p.> U خواسته شده
claimed <adj.> <past-p.> U خواسته شده
object of claim U خواسته دعوی
object of claim in respect of which U فرجام خواسته
asked <adj.> <past-p.> U خواسته شده
remedy sought by plaintiff U خواسته دعوی
object of appeal U فرجام خواسته
bill of particulars U شرح خواسته
object of appeal U پژوهش خواسته
requesting U تقاضا خواسته
requested U تقاضا خواسته
request U تقاضا خواسته
requests U تقاضا خواسته
afterthoughts U فکر کاهل چاره اندیشی برای کاری پس از کردن ان
by request U بنا بر خواسته [میل]
He expressly asked for you to ... U او صریحا از شما خواسته که ...
levy a sum on a person's property U تامین خواسته کردن
garnisher U تامین کننده خواسته یامدعابه
what is your will? U خواهش یا میل یا خواسته شما چیست
Where theres will theres a way . <proverb> U تا وقتى خواسته اى هست ,راهى هم وجود دارد .
demands of providing healthy living and working conditions U خواسته هایی از فراهم نمودن شرایط زندگی و کار سالم
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
tout temps prist U تسلیم خوانده در برابرخواهان با اعلام این که همیشه برای تحویل یا انجام خواسته حاضر است
distress U توقیف مال متخلف و دادن ان به قبض طرف زیان دیده تامین خواسته یا محکوم به اضطرار
distresses U توقیف مال متخلف و دادن ان به قبض طرف زیان دیده تامین خواسته یا محکوم به اضطرار
live up to <idiom> U طبق خواسته کسی عمل کردن ،موافق بودن با ،سازش کردن با
turnaround time U زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
garnishment U تامین خواسته حکم تامین مدعابه
unasked U خواسته نشده پرسیده نشده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com